آمار بازدید
بازدیدکنندگان تا کنون : ۱۱۸٫۸۵۲ نفر
بازدیدکنندگان امروز : ۵۱ نفر
تعداد یادداشت ها : ۱۵۳
بازدید از این یادداشت : ۱٫۱۸۰

پر بازدیدترین یادداشت ها :

1. سعدالدین حمّوئی
سعدالدین ابوابراهیم محمد بن مؤید بن عبدالله بن علی بن محمد بن حَمُّویه 1 تاریخ الإسلام ووفیّات المشاهیر والأعلام، شمس الدين الذهبی، ج 47 (حوادث ووفیّات 641-650)، ص 454. (586-649 ق)، که با انتساب به جدّ اعلایش به سعدالدین حَمّوئی یا حَمُّوی و گاه سعدالدین ابن حمّویه شناخته می‌شود، از عرفای بزرگ نیمه اول سدة هفتم هجری به شمار می‌آید. با وجود اهمیت وی در تاریخ عرفان اسلامی، با این حال منابع تاریخی آگاهی‌های چندانی از احوال و سیره زندگی سعدالدین حموئی به دست نمی‌دهد و بیشتر تذکره‌ها و منابع تراجم، خالی از زندگی‌نامه وی است.
افزون بر اطلاعات پراکنده و مختصری که درباره وی از برخی تذکره‌ها و منابع تاریخی و نیز تألیفات سعدالدین حموئی و مریدان وی و دیگر عرفا به دست می‌آید، مهم‌ترین و شاید تنها منبعی که اطلاعات مفّصل و قابل توجهی در باب احوال و زندگی‌نامه سعدالدین حموئی به دست می‌دهد، کتاب مراد المریدین تألیف یکی از نوادگان وی به نام ابوالفتوح غیاث‌الدین هبة الله بن یوسف بن ابراهیم بن سعدالدین حموئی (نیمه اول سده هشتم ق) است. 2 این اثر در سال 1389 بر اساس تنها نسخه خطی شناخته شده آن، توسط سید علی‌اصغر میر باقری‌فرد و زهره نجفی تصحیح و از سوی مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مک‌گیل منتشر شده است. از این اثر تنها کتاب سوم آن که به زندگی‌نامه و احوال سعدالدین اختصاص دارد، باقی مانده است. بنابراین احتمالاً اصلِ آن مفصّل‌تر و دربرگیرنده زندگی‌نامه مشایخ دیگری از این خاندان بوده است.
سعدالدین حمّوئی را شاید بتوان مشهورترین شخصیت خاندان حمّوئی جوینی دانست که خاستگاه آنان بحرآباد جُوین (از توابع سبزوار) بوده است. بیشتر افراد شناخته شده این خاندان ـ در فاصله قرون چهارم تا هشتم هجری ـ به تصوّف و عرفان اهتمام داشته‌اند و تا به‌امروز جامع‌ترین تحقیق در این زمینه را آقای سعید نفیسی انجام داده است. 3 ر.ک: «خاندان سعدالدین حموی»، کنجکاویهای علمی و ادبی، صص 6-39.
معین‌الدین محمد بن حمّویه (م 530 ق) ـ جدّ اعلای سعدالدین حموئی ـ ظاهراً نخستین شخصیت از این خاندان است که به تصوّف شناخته شده است. شیخ قاسم طهرانی در راستای تلاش خود برای اثبات تشیّع سعدالدین حموئی، قرائنی مبنی بر تشیع جدّ وی محمد بن حمّویه ارائه داده است. 4 ر.ک: «خاندان سعدالدین حموی»، کنجکاویهای علمی و ادبی، صص 6-39. با این حال مشهورترین افراد این خاندان ظاهراً مذهب شافعی داشته‌اند و چند تن از آنان مدرّس فقه شافعی بوده‌اند. 5 ذهبی درباره عمادالدین عمر بن صدرالدین محمد بن عمر بن علی بن محمد بن حمّویه می‌نویسد: «من اعیان المتعصّبین لمذهب الاشعری.» ر.ک: تاریخ الإسلام، ج 46 (حوادث ووفیات 631-640)، ص 300.
از حدود نیمه دوم قرن ششم تا نیمه دوم قرن هفتم، تعدادی از متصوّفه این خاندان، از سوی حاکمانِ وقت منصب رسمی شیخِ مشایخ خانقاه دمشق یا قاهره را عهده‌دار بوده‌اند و در منابع با عنوان «شیخ الشیوخ» یاد شده است. از آن جمله‌اند: عمادالدین عمر بن محمد بن علی بن حمّویه (م 577 ق) 6 درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج 40 (حوادث ووفیّات 571-580)، صص 242-244. ذهبی در ذیل حوادث سال 563 ق درباره نامبرده می‌نویسد: «وفیها ولی مشیخة الشیوخ والاوقاف بدمشق وحمص وحماه، ابو الفتح عمر بن علی بن حمّویه.» ر.ک: همان، ج 39 (حوادث ووفیّات 561-570)، ص 11. ، دو فرزند وی صدرالدین محمد بن عمادالدین عمر (م 617 ق) 7 درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج 44 (حوادث ووفیّات 611-620)، صص 376-377. و تاج‌الدین عبدالسلام یا عبدالله بن عمادالدین عمر (م 642 ق) ، 8 درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج 47 (حوادث ووفیّات 641-650)، صص 123-124. و عمادالدین عمر بن صدرالدین محمد بن عمادالدین عمر (مقتول در 636 ق) 9 درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج 46 (حوادث ووفیّات 631-640)، صص 299-301. .
سعدالدین حموئی در شب سه شنبه 23 ذی‌الحجّه سال 586 ق در روستای بحرآباد از توابع جوین به دنیا آمد. 10 مراد المریدین، ص 3. علوم دینی را نزد معین‌الدین جاجرمی در نیشابور و سپس نزد شهاب‌الدین خیوقی در خوارزم فرا گرفت. 11 همان، صص 4-5. سپس به زادگاه خویش بازگشت و پس از اقامت کوتاهی در بحرآباد، سفر عراق و شام و حجاز را در پیش گرفت. 12 همان، ص 7. در 614 ق در موصل به خدمت پسر عموی پدرش شیخ الشیوخ صدرالدین ابوالحسن محمد بن عمر بن محمد بن حمّویه رسید و تا شام او را همراهی کرد و در مسجد الاقصی از دست وی خرقه پوشید و پس از آن قصد حجاز را کرد و مدّتی در مکّه و مدینه اقامت نمود. 13 همان، صص 9-10. سپس به خراسان بازگشت و به خدمت نجم‌الدین کُبری (مقتول در 618 ق) رسید و نزد وی چلّه‌نشینی کرد و از دست او خرقه پوشید و اجازه تلقین ذکر گرفت. 14 همان، صص 9-10.
او سپس سفر دوم خود را به سرزمین‌های عربی آغاز کرد. در بغداد به خدمت شهاب‌الدین عمر سهروردی (م 632 ق) ـ مؤسس طریقت سهروردیه ـ رسید و مورد احترام و تکریم وی قرار گرفت. سپس به شام رفت و در منطقه صالحیه (در دامن کوه قاسیون در شمال دمشق) سکونت نمود. در دمشق با محیی‌الدین ابن عربی دیدار کرد و مورد ستایش وی قرار گرفت و حتی با دو شاگرد مشهور ابن عربی: صدرالدین قونوی و اسماعیل بن سودکین در یک مجلس سماع شرکت کرد. 15 برای آگاهی درباره جزئیات این سفرها، ر.ک: همان، صص 26-31.
به گفته سبط ابن الجوزی، سعدالدین حموئی پس از ورود به دمشق در زاویه خود در کوه قاسیون به همراه جمعی از مریدان خود به عبادت مشغول بود و به فرزندان صدرالدین ابن حمّویه (شیخ خرقه خود) ـ که در شام دارای مناصبی بودند ـ التفات نمی‌کرد. پس از مدتی به علت تنگدستی شدید، به‌ناچار به خراسان بازگشت. 16 مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، سبط ابن الجوزی، ج 8، ص 525.
به نوشته ذهبی، در خراسان جمعی از امرای مغول به خدمت او رسیدند و برخی از آنها به دست وی مسلمان شدند. سپس در آمل خانقاهی بنا کرد و مورد اقبال عموم قرار گرفت. سرانجام به زادگاهش بازگشت و پس از مدت کوتاهی از دنیا رفت. 17 تاریخ الإسلام ووفیّات المشاهیر والأعلام، ج 47 (حوادث ووفیّات 641-650)، ص 454.
در تاریخ وفات سعدالدین حموئی اختلاف نظر وجود دارد و در بیشتر منابع از 649 تا 651 گفته شده است. اما صاحب مراد المریدین تاریخ وفات وی را شب شنبه 18 ذی‌الحجّه سال 649 ق ذکر کرده که دقیق‌تر و معتبرتر از سایر اقوال است. 18 مراد المریدین، ص 166. مقبره وی تا مدّت‌ها زیارتگاه اهالی منطقه بوده و ساختمان آن تا به‌امروز باقی مانده است.
سعدالدین حموئی را به جهت مصاحبت و پوشیدن خرقه و دریافت اجازه از نجم‌الدین کبری، از صوفیان طریقت کبرویه به شمار آورده‌اند. صاحب مراد المریدین، شیخ الشیوخ صدرالدین ابن حمّویه را شیخ خرقه، نجم‌الدین کبری را شیخ خلوت و صحبت، و شهاب‌الدین سهروردی را شیخ ذکر سعدالدین حموئی دانسته است. 19 همان، ص 11.
در مراد المریدین، شجره خرقه وی را چنین آورده است که او خرقه از شیخ الشیوخ صدرالدین ابوالحسن محمد بن عمر پوشید، و او از پدرش شیخ الشیوخ عمادالدین ابوالفتح عمر بن بن علی بن محمد بن حمّویه، از جدّش محمد بن حمّویه، از ابوعلی فارمدی، از ابوالقاسم کرّگانی، از ابوعثمان مغربی، از ابوعمرو زجاجی، از جنید بغدادی، از سَریّ سقطی، از معروف کرخی، از امام علی بن موسی الرضا (ع)، از امام موسی کاظم (ع)، از امام جعفر صادق (ع)، از امام محمد باقر (ع)، از امام زین‌العابدین (ع)، از امام حسین (ع)، از امیرالمؤمنین علی (ع)، از پیامبر اسلام (ص)؛ و به روایتی معروف کرخی خرقه از داوود طائی پوشیده، و او از حبیب عجمی، از حسن بصری، از امیرالمؤمنین علی (ع) پوشیده است. 20 همان، صص 37-38.
نجم‌الدین کبری نیز در اجازه‌ای که برای وی نوشته، شجره خرقه خود را بدین ترتیب بیان کرده است: نجم‌الدین کبری از شیخ اسماعیل قصری، از محمد بن مانکیل، از داوود بن محمد خادم‌الفقراء، از ابوالعباس بن ادریس، از ابوالقاسم بن رمضان، از ابویعقوب طبری، از ابوعبدالله بن عثمان، از ابویعقوب نهرجوری، از ابویعقوب سوسی، از عبدالواحد بن زید، از کمیل بن زیاد، از علی بن ابی‌طالب (ع)، از رسول خدا (ص). 21 همان، صص 18-19.
از سعدالدین حموئی آثار و تألیفاتی در تصوّف باقی مانده که در مراد المریدین به تعدادی از آنها و زمان و مکان تألیف این آثار اشاره شده است. 22 همان، صص 163-165. برای آگاهی از عناوین سایر آثار وی، ر.ک: المصباح فی التصوف، سعدالدین حمویه، تصحیح: نجیب مایل هروی، مقدمة مصحح، صص 49-51. آثار حموئی عمدتاً به زبان عربی است، اما رسائل فارسی و اشعاری نیز از وی به‌جا مانده است. در رسایل فارسی وی، گاهی سخنان سربسته و مبهم و پیچیده دارد و اسرار حروف و دوایر به‌کار برده و گاهی کلام او روشن و واضح نیست. 23 «خاندان سعدالدین حموی»، ص 23.
بیشتر آثار حموئی تاکنون منتشر نشده و نسخه‌های خطی برخی از تألیفات وی در کتابخانه‌ها و مراکز نسخ خطی ایران و جهان نگهداری می‌شود. از مهم‌ترین تألیفات وی می‌توان به محبوب الاولیاء، سجنجل الارواح ونقوش الالواح، سکینة الصالحین و نیز رساله المصباح فی التصوف اشاره کرد که اثر اخیر به کوشش نجیب مایل هروی تصحیح و از سوی انتشارات مولی در سال 1362 در تهران منتشر شده است.
سعدالدین حموئی شاگردانی داشته است که در لابه‌لای متن مراد المریدین، از تعدادی از آنان یاد شده است. اما مشهورترین شاگرد حموئی که در مراد المریدین از وی سخنی به میان نیامده، عزیزالدین نسفی است که به آثار و تألیفات عرفانی خود از جمله انسان کامل، کشف الحقایق و بیان التنزیل شهرت دارد و برای شناخت آرا و عقاید استاد خود سودمند است.
صدرالدین ابراهیم حموئی (م 722 ق) صاحب کتاب گرانقدر فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین، پسر سعدالدین حموئی است که خود از بزرگان تصوّف بود و غازان خان مغول ـ پادشاه ایلخانی ـ به دست وی اسلام آورد. بدون شک عقاید و آرای سعدالدین حموئی برروی فرزند خود و انگیزة تألیف کتاب فرائد السمطین بی‌تأثیر نبوده است و به طور کلّی این پدر و پسر را در کنار دیگر مشایخ صوفیه، می‌توان از شخصیت‌های تأثیرگذار در شیوع تصوّف شیعی و جریان موسوم به تسنّن دوازده‌امامی به شمار آورد.

2. مکاتیب سعدالدین حموئی
متنِ حاضر، شامل چند مکتوب سعدالدین حموئی به برخی از عرفا و شخصیت‌های معاصر وی است که در انتهای نسخة خطی کهنی از سده هفتم هجری، به شماره 594 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی، به دست آمده است. این نسخه خطی شامل چند رساله و مکتوب از برخی عرفای بزرگ است که به خط نسخ کهن کتابت شده و تاریخ کتابت رساله نخست آن، 563 ق است. تعداد اوراق نسخه 118 برگ، و اندازه صفحات آن 15×20.5 سانتی‌متر است. 24 فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، یوسف اعتصامی، ج 2، ص 351.
عناوین این مجموعه به ترتیب عبارت‌اند از: 1. مواقع النجوم ومطالع اهلّة الاسرار والعلوم، از محیی‌الدین ابن عربی؛ 2. کتاب القربة از ابن عربی؛ 3. چند رساله و مکتوب از شهاب‌الدین عمر سهروردی، از جمله اللوامع الغیبیة فی الروح و جواب مسائل ائمة خراسان و مکتوب به امام فخر رازی؛ 4. مکاتیب سعدالدین حموئی.
فهرست مکاتیب و نامه‌نگاری‌های سعدالدین حموئی در این نسخه به شرح زیر است:
1. مکتوب به محیی‌الدین ابن عربی در دمشق؛
2. مکتوب به شیخ الشیوخ عمادالدین عمر فرزند صدرالدین محمد؛
3. مکتوب دیگر به عمادالدین عمر مزبور؛
4. مکتوب به علاءالدین عطاملک جوینی؛
5. مکتوب به برهان‌الدین جاجرمی؛
6. مکتوب به یکی از اصحاب خود به نام شرف‌الدین؛
7. مکتوب در پاسخ به یکی از مریدان نجم‌الدین کبری؛
8. مکتوب به سیف‌الدین باخرزی (از خلفای نجم‌الدین کبری) در پاسخ به نامة وی.
این مکاتیب ابعاد جدیدی از زندگی‌نامه و افکار و عقاید سعدالدین حموئی را نشان می‌دهد و همانند سایر تألیفات وی، به زبان پیچیده نوشته شده و استفادة وسیع از علم حروف در آن مشهود است. برخی نکات قابل توجه در این مکاتیب را می‌توان به شرح زیر عنوان کرد:
1. در مکتوب خود به ابن عربی نوشته است که ـ قاعدتاً با کمک علم حروف ـ موفق به یافتن ذکر ابن عربی در قرآن شده است: «وجدتُ بتوفیق الله ذکر الشیخ فی القرآن بوصفه وإسمه وحاله ووقته ...»
2. اشعاری که حموئی در آغاز مکتوب خود به ابن عربی سروده، مؤیّد قول علی قلی داغستانی است که از سرودن شعر عربی توسط حموئی خبر داده است. 25 مراد المریدین، مقدمه تصحیح، ص هشت.
3. در مکتوب خود به عطاملک جوینی، حدیثی منسوب به پیامبر (ص) در فضیلت خلفای چهارگانه نقل کرده است که: «حُبّ أبی بکر یوجب الغفران، وحبّ عمر یمحو العصیان، وحبّ عثمان یقوّی الإیمان، وحبّ علی یخمد النیران.» 26 همچنین در این رابطه، شایان ذکر است که در مراد المریدین (ص 45) از قول سعدالدین حموئی نقل شده است که: «ابو بکر کلمة، وعُمر نقطها، وعثمان اِعرابها، وعلیّ هو المقصود والمعنی والحقیقة والفحوی، وهو اب الاولاد المعنویة، کما انّ آدم علیه السلام اب الاولاد الصّوریة.»
4. در ادامه حدیث قبل، این حدیث را آورده است: «حُبّی وحُبّ اهل بیتی نافعٌ فی سبع مواطن اهوالهنّ عظیمة: عند الوفاة وعند القبر وعند النشور وعند الکتاب وعند الحساب وعند المیزان وعند الصراط.»
5. در مکتوب خود به یکی از اصحابش به نام شرف‌الدین، احادیثی از پیامبر (ص) آورده است که احادیثی نزدیک به مضمون آن در برخی منابع حدیثی شیعه نقل شده است و ما در پاورقی متن به آن اشاره کرده‌ایم.
در پایان، لازم به ذکر است که پیش از این شیخ قاسم طهرانی مکتوب سعدالدین حموئی به ابن عربی را به طور کامل و بخش قابل توجهی از مکتوب وی به عطاملک جوینی را بازخوانی کرده است. 27 القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محیی‌الدین ابن العربی، ج 1، صص 722-733 و صص 709-714. همچنین متن مکتوب اول وی به عمادالدین عمر بن صدرالدین محمد به طور کامل در مراد المریدین نقل شده است. 28 مراد المریدین، صص 169-172. بنابراین در تصحیح این مکاتیب، متن مکتوب اخیر با متن نقل شده در مراد المریدین مقابله شده است، اما برای سایر مکاتیب ناچار به نسخه خطی اکتفا شده و البته مکتوب ابن عربی و عطاملک جوینی نیز جهت احتیاط با بازخوانی شیخ طهرانی تطبیق داده شده است. با توجه به کهنگی نسخه و از بین رفتن بخش‌هایی از صفحات آن، خواندن برخی کلمات میسّر نشد که محل آن در متن، با نقطه‌چین مشخص گردیده است.

منتشر شده در: جشن‌نامه استاد سید احمد حسینی اشکوری، به کوشش: رسول جعفریان، تهران: نشر علم، قم: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران، 1392، صص 451-474.


۱. تاریخ الإسلام ووفیّات المشاهیر والأعلام، شمس الدين الذهبی، ج ۴۷ (حوادث ووفیّات ۶۴۱-۶۵۰)، ص ۴۵۴.
۲. این اثر در سال ۱۳۸۹ بر اساس تنها نسخه خطی شناخته شده آن، توسط سید علی‌اصغر میر باقری‌فرد و زهره نجفی تصحیح و از سوی مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران ـ دانشگاه مک‌گیل منتشر شده است. از این اثر تنها کتاب سوم آن که به زندگی‌نامه و احوال سعدالدین اختصاص دارد، باقی مانده است. بنابراین احتمالاً اصلِ آن مفصّل‌تر و دربرگیرنده زندگی‌نامه مشایخ دیگری از این خاندان بوده است.
۳. ر.ک: «خاندان سعدالدین حموی»، کنجکاویهای علمی و ادبی، صص ۶-۳۹.
۴. ر.ک: «خاندان سعدالدین حموی»، کنجکاویهای علمی و ادبی، صص ۶-۳۹.
۵. ذهبی درباره عمادالدین عمر بن صدرالدین محمد بن عمر بن علی بن محمد بن حمّویه می‌نویسد: «من اعیان المتعصّبین لمذهب الاشعری.» ر.ک: تاریخ الإسلام، ج ۴۶ (حوادث ووفیات ۶۳۱-۶۴۰)، ص ۳۰۰.
۶. درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج ۴۰ (حوادث ووفیّات ۵۷۱-۵۸۰)، صص ۲۴۲-۲۴۴. ذهبی در ذیل حوادث سال ۵۶۳ ق درباره نامبرده می‌نویسد: «وفیها ولی مشیخة الشیوخ والاوقاف بدمشق وحمص وحماه، ابو الفتح عمر بن علی بن حمّویه.» ر.ک: همان، ج ۳۹ (حوادث ووفیّات ۵۶۱-۵۷۰)، ص ۱۱.
۷. درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج ۴۴ (حوادث ووفیّات ۶۱۱-۶۲۰)، صص ۳۷۶-۳۷۷.
۸. درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج ۴۷ (حوادث ووفیّات ۶۴۱-۶۵۰)، صص ۱۲۳-۱۲۴.
۹. درباره وی بنگرید: تاریخ الإسلام، ج ۴۶ (حوادث ووفیّات ۶۳۱-۶۴۰)، صص ۲۹۹-۳۰۱.
۱۰. مراد المریدین، ص ۳.
۱۱. همان، صص ۴-۵.
۱۲. همان، ص ۷.
۱۳. همان، صص ۹-۱۰.
۱۴. همان، صص ۹-۱۰.
۱۵. برای آگاهی درباره جزئیات این سفرها، ر.ک: همان، صص ۲۶-۳۱.
۱۶. مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، سبط ابن الجوزی، ج ۸، ص ۵۲۵.
۱۷. تاریخ الإسلام ووفیّات المشاهیر والأعلام، ج ۴۷ (حوادث ووفیّات ۶۴۱-۶۵۰)، ص ۴۵۴.
۱۸. مراد المریدین، ص ۱۶۶.
۱۹. همان، ص ۱۱.
۲۰. همان، صص ۳۷-۳۸.
۲۱. همان، صص ۱۸-۱۹.
۲۲. همان، صص ۱۶۳-۱۶۵. برای آگاهی از عناوین سایر آثار وی، ر.ک: المصباح فی التصوف، سعدالدین حمویه، تصحیح: نجیب مایل هروی، مقدمة مصحح، صص ۴۹-۵۱.
۲۳. «خاندان سعدالدین حموی»، ص ۲۳.
۲۴. فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، یوسف اعتصامی، ج ۲، ص ۳۵۱.
۲۵. مراد المریدین، مقدمه تصحیح، ص هشت.
۲۶. همچنین در این رابطه، شایان ذکر است که در مراد المریدین (ص ۴۵) از قول سعدالدین حموئی نقل شده است که: «ابو بکر کلمة، وعُمر نقطها، وعثمان اِعرابها، وعلیّ هو المقصود والمعنی والحقیقة والفحوی، وهو اب الاولاد المعنویة، کما انّ آدم علیه السلام اب الاولاد الصّوریة.»
۲۷. القول المتین فی تشیع الشیخ الاکبر محیی‌الدین ابن العربی، ج ۱، صص ۷۲۲-۷۳۳ و صص ۷۰۹-۷۱۴.
۲۸. مراد المریدین، صص ۱۶۹-۱۷۲.
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱:۱۳
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت