تشیع در رمله و فلسطین
شهر رمله امروزه میان بیت‌المقدس و تل‌آویو، در سرزمین‌های اشغالی سال 1948 واقع است. این شهر در گذشته از شهرهای بزرگ و مهم فلسطین بوده؛ تا جایی كه آن را «قصبه فلسطین» به شمار آورده‌اند (المقدسی: 164). اگرچه مقدسی در اثر جغرافیایی خود، اشاره‌ای به نفوذ تشیع در این شهر نداشته است، با این حال ما در این‌جا شواهدی بر حضور شیعیان و سادات در این شهر ارائه خواهیم كرد.
از سده دوم هجری، چند شخصیت كوفی را می‌شناسیم كه در رمله اقامت نمودند و گاه متّهم به تشیع بوده‌اند؛ اگرچه تشیع آنان قطعی و ثابت‌شده نیست. شخصیت نخست، عثمان بن شریك كوفی معروف به «ابوهاشم صوفی» (درگذشته 150ق) است كه او را از نخستین صوفیان مسلمان به شمار آورده‌اند و حتی برخی او را نخستین مسلمانی دانسته‌اند كه به لقب «صوفی» شهرت یافت. به‌هر حال، گفته می‌شود که این شخص زاویه‌ای برای صوفیان در رمله احداث كرد (الشیبی، 1982: ج1، ص290).
شخصیت دیگر، محدّثی به نام ابوزكریا یحیی بن عیسی تمیمی نهشلی كوفی (درگذشته 201ق) است كه از اعمش، ابومسعود، محمد بن عبدالرحمان بن ابی‌لیلی و مسعر بن كدّام روایت كرده است. رجالیان اهل سنت در ثقه بودن او اختلاف نظر دارند و عجلی درباره او تعبیر «كان فیه تشیع» به كار برده است (ابن حجر العسقلانی، بی‌تا: ج4، ص381).
از سوی دیگر، در شماری از منابع انساب سادات به ورود و سكونت بسیاری از سادات علوی به شهر رمله اشاره شده است (برای آگاهی بیشتر بنگرید: ابن طباطبا: 144-148؛ هم‌چنین بنگرید: العبیدلی، 1428ق: 233). 1 عبیدلی به طور مشخص به انتشار احفاد طاهر بن یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله بن حسین اصغر بن امام زین‌العابدین (ع) در رمله سخن گفته است. از جمله این سادات، علی بن محمد خُشكی از نوادگان زید بن امام زین‌العابدین (ع) است كه از بصره به مصر مهاجرت كرد و سپس قضاوت دو شهر بیت‌المقدس و رمله را عهده‌دار گردید (العبیدلی: 206). 2 نسب كامل وی چنین است: ابوالحسن علی بن ابی‌الحسین محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن زید بن علی اصغر بن حسین بن زید بن امام زین‌العابدین (ع). عبیدلی از شخص دیگری از نوادگان زید شهید به نام ابومحمد حسن بن محمد، با نسبت «رملی» و تعبیر «محدّث» یاد کرده و او را از اعیان طالبیون دانسته است (العبیدلی: 219). 3 نسب كامل وی چنین است: حسن بن محمد اكبر بن احمد بن جعفر بن محمد بن زید بن امام زین‌العابدین (ع).
تعدادی از سادات ساكن رمله، خطیب یا قاضی این شهر بوده‌اند. از جمله یکی از نوادگان حسن مثنّی به نام ابوطالب حسن بن جعفر، معروف به «ابن بنت الزهری» 4 برخی این شهرت را به صورت «ابن بنت الزیدی» گفته‌اند (المروزی: 129). نسب كامل وی چنین است: حسن بن جعفر بن ابراهیم بن قاسم بن ابراهیم بن حسن بن محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن امام حسن مجتبی (ع) (ابن طباطبا: 145). ، و نیز فرزندش ابوالحسن علی بن ابی‌طالب، قاضی رمله بوده‌اند (العبیدلی: 103؛ المروزی، 1428ق: 128). 5 گفتنی است امروزه در حومه شهر رمله، در كنار جاده این شهر به شهر «لُدّ»، مزاری به نام امام علی (ع) وجود دارد. این مزار شامل گنبدی در میان یك باغ است که درون آن قبری وجود دارد و در اسناد اوقاف به عنوان وقف امام علی ثبت شده است (مخلص: 136). آیا می‌توان احتمال داد که این مزار در واقع قبر ابوالحسن علی بن ابی‌طالب یاد شده ـ قاضی رمله ـ بوده و بعدها به جهت تشابه اسمی، به امام علی (ع) انتساب یافته است؟
از دیگر سادات ساکن رمله، عبیدالله بن علی ـ ملقّب به «صاحب الشامة» ـ از نوادگان حسین اصغر بن امام زین العابدین (ع) بوده که در این شهر قاضی و رئیس بوده است (ابن طباطبا، 146). 6 نسب كامل وی چنین است: عبیدالله بن علی بن عبیدالله بن علی بن عبیدالله بن علی بن عبیدالله الاعرج بن حسین اصغر بن امام زین العابدین (ع). عبیدلی از این شخص با توصیف «قاضی جلیل در رمله» یاد كرده و افزوده است كه فرزندان او دارای ریاست و جلالت بوده‌اند و یكی از آن‌ها به نام ابوالحسن علی، قاضی این شهر بوده است (العبیدلی: 228).
در رمله هم‌چنین شمار قابل توجهی از سادات علوی از نسل شهید کربلا حضرت ابوالفضل عباس سكونت داشته‌اند. عبدالله بن عباس بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس، از فرزند خود احمد، نوادگانی در رمله داشته و فرزندان برادر عبدالله مزبور یعنی فضل بن عباس بن فضل نیز در همین شهر ساکن بوده‌اند (العبیدلی: 285).
به باور نگارنده این سطور، مزار موسوم به «فضل» در رمله، اگرچه امروزه به فضل بن عباس بن عبدالمطلب منسوب است، اما با توجه به این‌که در منابع تاریخی به محل دقیق وفات وی اشاره نشده، به یک احتمال نیز می‌تواند مزار فضل بن عباس بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی (ع) باشد که بعدها به هم‌نام خود فضل بن عباس بن عبدالمطلب منسوب گشته است. همچنین مزار دیگری نیز موسوم به «شیخ عباس» در روستای عباسیه در غرب رمله وجود دارد که با توجه به این‌که نام‌گذاری به عباس در دوران غلبه اهل سنّت در این مناطق رواج نداشته، شاید این مزار نیز مدفن یکی دیگر از سادات این خاندان بوده است.
شخصیت دیگر از نسل حضرت عباس، احمد بن عبیدالله (یا عبدالله، به قول عبیدلی) بود كه به گفته ابن طباطبا از مدینه منوّره به رمله مهاجرت كرد و خطیب این شهر بود (ابن طباطبا: 147) 7 نسب كامل وی چنین است: احمد بن عبیدالله بن عباس بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی (ع). و عبیدلی و ابوطالب مروزی از وی با توصیف «خطیب رمله» یاد كرده‌اند (العبیدلی: 288؛ المروزی: 170). شخص دیگری كه ابوطالب مروزی از وی با توصیف «خطیب در رمله» یاد كرده (المروزی: 171)، محمد لحیانی فرزند عبدالله بن عبیدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی (ع) است كه فرزندان وی نیز ساکن رمله بوده‌اند (ابن طباطبا: 147).
گفتنی است ابونصر بخاری، جدّ محمد لحیانی یعنی عبیدالله بن حسن را در شمار راویان از امام جعفر صادق (ع) و زید بن علی (ع) دانسته است (ابونصر بخاری، 1432ق: 134). ابن عنبه نیز قاسم فرزند محمد لحیانی را از اصحاب امام عسکری (ع) به شمار آورده است (ابن عنبة: 443). پیش از این، از ابن طباطبا نقل شد كه یكی از فرزندان فضل بن محمد لحیانی در طبریه به قتل رسید.
ابوالحسن عُمری نسّابه نیز، از میان نقبای سادات رمله، شخصی به نام ابوالسرایا احمد بن محمد را نام برده که از نوادگان زید بن امام زین‌العابدین (ع) بوده است. او از این شخص با صفت «قاضی» یاد کرده و به دیدار و گفتگوی خود با وی اشاره کرده است (العُمری، 1422ق: 83). 8 نسب وی چنین است: احمد بن محمد بن زید بن علی بن عبیدالله بن علی بن جعفر بن احمد السكین بن جعفر بن محمد بن زید بن امام زین‌العابدین (ع).
از سادات حسنی ساکن رمله می‌توان به فرزندان یحیی بن قاسم رسّی اشاره کرد كه ابن طقطقی از وی با توصیف «عالم رئیس» یاد كرده است (ابن طقطقی، 1433ق: 117). از نوادگان عبدالله محض نیز شخصی را به نام محمد بن یحیی علوی معروف به ابن سرّاج می‌شناسیم كه در سال 330ق، در دوره محمد بن طغج ملقّب به اخشید در صعید مصر خروج كرد (الکندی، 1908: 291) و سرانجام در سال 335ق در رمله از دنیا رفت (همو: 295). 9 نسب كامل وی بر اساس منابع انساب چنین است: محمد بن یحیی بن محمد بن احمد بن عبدالله بن موسی الجون بن عبدالله محض بن حسن مثنّی بن امام حسن مجتبی (ع).
در اواخر سده چهارم، خاندان بنی‌جرّاح طائی در سال 386ق (به گفته ابن اثیر) یا 390ق (به گفته ابن خلدون) لشکر خلفای فاطمی مصر را شكست دادند و سپس رمله را به عنوان مركز امارت خود انتخاب كردند. آنها به خاطر رقابت سیاسی خود با فاطمیان، ابوالفتوح حسن بن جعفر حسنی 10 نسب نامبرده چنین است: حسن بن جعفر بن محمد بن حسین امیر بن محمد اكبر بن موسی بن عبدالله بن موسی الجون بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبی (ع). بنگرید: ابن طباطبا: 306. ، ملقّب به الراشد بالله (درگذشته 430ق) ـ امیر مكّه ـ را به عنوان خلیفه، در مقابل خلیفه فاطمی مصر، برگزیدند و او را به رمله دعوت كردند. ابوالفتوح در سفر خود به رمله، با احترام و استقبال مردم این شهر روبه‌رو شد و در آنجا او را امیرالمؤمنین خواندند (جباری، 1392: ج1، ص500).
این کار که معادلات سیاسی را به نفع عباسیان بغداد تغییر می‌داد، بر خلیفه فاطمی الحاکم بأمر الله گران آمد و او را واداشت تا در زمان سفر ابوالفتوح به فلسطین، با جدا کردن آل‌جراح از وی و میدان دادن به رقبای حسینی او در مکه (سلیمانیون)، وی را زیر فشار قرار دهد. این تدبیر مؤثر افتاد و ابوالفتوح را که در رمله از تغییر رفتار آل‌جرّاح و تسخیر مکه به دست عموزادگانش آگاه شده بود، وادار کرد تا با پس گرفتن عنوان خلافت و طلب عفو از الحاکم، حکومت مکه را بازپس گیرد (همان‌جا).
ابوالحسن علی بن محمد تهامی (مقتول در 416ق) ـ شاعر عرب ـ كه صنعانی و حر عاملی و سید حسن صدر، او را از شعرای شیعه دانسته‌اند (الصنعانی، 1999: ج2، ص409؛ الحرّ العاملی، 1385ق: ج1، ص127؛ الصدر، 1406ق: 311-312) 11 البته در منابع تاریخی آمده است که تهامی معتزلی بوده و با صاحب بن عبّاد دیدار داشته است (الذهبی: ج9، ص272؛ الصفدی: ج22، ص74). ، تقریباً در همین دوره، مدّتی در رمله اقامت داشت و در این شهر ازدواج کرد و خطابت آن را عهده‌دار گردید (الذهبی: ج 9، ص272؛ الصفدی، 2000: ج22، ص74). او در رمله، قصید رائیه مشهور خود را در رثای فرزندش كه در این شهر از دنیا رفت (التهامی، 1982: 233)، و قصیده‌ای را در مدح شریف ابوعبدالله حسین بن ابراهیم حسنی (همو: 438)، و قصایدی را نیز در مدح چند تن از امرای خاندان بنی‌جرّاح سروده است. 12 قصاید وی در مدح مفرّج بن دغفل طائی: ص73، 128، 266، 281، 447 و 492؛ در مدح حسان بن مفرّج: ص248، 272 و 470؛ در مدح علی بن مفرّج: ص168؛ در مدح مهیا بن مفرّج ص245؛ در مدح محمود بن مفرّج: ص195؛ در مدح حمید بن محمود بن مفرّج بن جرّاح: ص463 و 504؛ و در مدح بدر بن ربیعة طائی: ص132.
از میان علمای شیعه‌ای که در شهر رمله حضور یافته و به سماع حدیث پرداخته‌اند، می‌توان به ابوالفتح کراجکی (درگذشته 449ق) اشاره کرد. کتاب كنز الفوائد وی، اسامی شماری از محدّثانی را به دست می‌دهد که کراجکی در شهر رمله از آنها روایت نموده است. از آن جمله‌اند: ابوسعد احمد بن محمد مالینی هروی 13 در نسخه چاپی کنز الفوائد، کنیه وی به «ابوسعید» تحریف شده است. كه در شوال 416ق در رمله از وی روایت كرده (الکراجکی، 1985: ج1، ص385)؛ ابوالعباس احمد بن نوح حنبلی شافعی، كه در سال 411ق در رمله از وی روایت كرده؛ و ابومحمد عبدالله بن عثمان بن حماس (الکراجکی، مقدمه تصحیح: 16-17).
از میان مشایخ شیعه نیز باید از قاضی ابوالحسن اسد بن ابراهیم بن کلیب سُلمی حرّانی یاد کرد كه كراجكی در سال 410ق در رمله از وی روایت نقل كرده است (الکراجکی، ج1، ص146-148، 264، 296، 348 و 357). می‌دانیم که این شخص از مشایخ روایت نجاشی است (النجاشی، 1418ق: 66) و ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن عساكر او را متکلّم و از شیعیان سرسخت توصیف کرده است (ابن حجر العسقلانی، 2002: ج2، 88). همچنین در میان مشایخ روایت کراجکی، نام سیدی به نام شریف ابومنصور احمد بن حمزه حسینی عریضی نیز به چشم می‌خورد (کراجکی، مقدمه تصحیح: 17). ضمن آنکه او در جمادی‌الآخر سال 412ق، با سیدی از اهل سند در رمله دیدار داشته است (کراجکی، ج2، 120). کراجکی در رمله یكی از تألیفات خود را نیز به عنوان «مختصر البیان عن دلالة شهر رمضان» برای قاضی القضات نگاشته است («مکتبة العلامة الکراجکی»: 391).
در رابطه با حضور علمای شیعه در رمله، باید به ابوالصلاح حلبی (درگذشته 447ق)، فقیه و متکلّم مشهور اشاره کرد كه به نقل ذهبی از ابن ابی‌طی، پس از بازگشت از سفر حج خود، در محرّم سال 447ق در این شهر از دنیا رفت (الذهبی، ج9: ص689). هم‌چنین باید از اشرف بن اغرّ بن هاشم حسنی علوی رملی نَسّابه، معروف به «تاج العُلی» (درگذشته 610ق)، از اعلام شیعه در سده ششم یاد کرد که گفته می‌شود برخی اخلاف وی از کوفه به رمله مهاجرت کرده بودند و او در این شهر به دنیا آمده بود (ابن العدیم، 1988: ج4، ص1876).
در رابطه با تشیع در نابلس، پیش‌تر به سخن مقدسی اشاره شد که در زمان وی نیمی از اهل نابلس شیعه بودند؛ اما متأسفانه در منابع تاریخ و تراجم، اسامی شخصیت‌های شیعه‌ای كه از این شهر برخاسته یا در آن حضور یافته باشند، به چشم نمی‌خورد. تنها ابن حجر عسقلانی، به نقل از رجال ابن ابی‌طی، درباره شخصی به نام حسین بن تمیم قنّسرینی، معروف به ابن سروجی، گفته است كه او نزد فرزند شیخ طوسی، كتاب تهذیب الاحكام پدرش را قرائت كرد و در سال 518ق در نابلس درگذشت (ابن حجر العسقلانی، 2002: ج3، ص152). شاید بتوانیم این اشاره را قرینه‌ای بر استمرار تشیع در نابلس تا اوایل سده ششم هجری به شمار آوریم.
اشاره به این نکته نیز اهمیت دارد که تا به امروز زیارتگاهی منسوب به فاطمه دختر امام حسین (ع) در روستای «بنی‌نُعَیم» (از توابع شهر الخلیل) وجود دارد. این زیارتگاه درون غاری قرار دارد که برای ورود به آن باید از چند پله پایین رفت. روی قبر کتیبه‌ای به خط کوفی از دوره فاطمی و بر دیوار مزار نیز کتیبه‌ای حاوی اشعاری در مدح شخص مدفون وجود دارد (مخلص: 140-141). ابن بطوطه در سفرنامه خود از این زیارتگاه یاد و کتیبه‌های آن را بازخوانی کرده و نام شخص مدفون در آن را «فاطمه بنت الحسین» بازخوانی کرده است (ابن بطوطه، 1992: 56).
اما ابن عدیم (درگذشته 660ق) که در سال 637ق از این زیارتگاه بازدید کرده، نام شخص مدفون در آن را، چنان‌که بر کتیبه روی قبر ثبت شده، فاطمه بنت حسن بن طاهر بن یحیی بن حسن خوانده است (ابن عدیم، ج5، ص2412-2413). بنابراین، این زیارتگاه بی‌تردید متعلق به دختر ابومحمد حسن بن ابوالقاسم طاهر علوی است 14 نسب وی چنین است: حسن بن طاهر بن یحیی النسّابة بن حسن بن جعفر الحجّة بن عبیدالله الاعرج بن حسین الاصغر بن امام زین‌العابدین (ع). که از سادات حسینی مشهور سده چهارم هجری بوده و ابن عدیم در کتاب خود بغیة الطلب فی تاریخ حلب، زندگی‌نامه مفصل وی را آورده است.
بر اساس این زندگی‌نامه، حسن بن طاهر علوی ملازم خاص اخشید ـ محمد بن طغج ـ بوده و اخشید او را نزد محمد بن رائق در حلب فرستاد تا میان آنها وساطت و آشتی برقرار کند. سپس اخشید به حلب رفت و در سفر خود به رقه برای دیدار با خلیفه عباسی المتقی بالله، حسن بن طاهر را همراه خود ساخت. چندی بعد اخشید او را نزد سیف‌الدوله حمدانی فرستاد تا میان آنها وساطت و آشتی برقرار کند، و او دختر اخشید را به ازدواج سیف‌الدوله درآورد (ابن عدیم: ج5، ص2408).
ابن عنبه نیز اشاره کرده است که خاندان «بنو شقایق» 15 شقایق لقب محمد بن عبدالله بن سلیمان بن حسن بن طاهر بن حسن بن طاهر علوی بوده است (ابن عنبة: 408). از نوادگان حسن بن طاهر، در رمله ساکن بوده‌اند؛ و متنبّی قصیده بائیه‌ای در مدح وی سروده که یک بیت آن چنین است (ابن عنبة، ص 408):
اذا علویٌّ لم یکن مثل طاهر * فما ذاک الا حجّة للنواصب

سرنوشت شیعیان اردن و فلسطین
در خصوص سرنوشت شیعیان ساکن شهرهای اردن و فلسطین پس از سده ششم، نظریه‌ای که آقای جعفر المهاجر درباره مهاجرت آنها به جبل عامل مطرح کرده است، قابل پذیرش به نظر می‌رسد. باید توجه داشت که در منابع تاریخی، شواهد چندانی از حضور تشیع در جبل عامل تا پیش از سده ششم به چشم نمی‌خورد و آنچه درباره حضور ابوذر در این منطقه و نقش وی در تبلیغ و ترویج تشیّع گفته می‌شود، از نظر تاریخی ثابت‌شده نیست.
از سوی دیگر، می‌دانیم که صلیبیان در اوایل دهه پایانی سده پنجم هجری به سرعت موفق به نفوذ در فلسطین شدند؛ چنان‌که پس از سقوط بیت‌المقدس در سال 492ق، آنها تا سال 496ق بیشتر شهرهای فلسطین را تصرف کردند (بنگرید: ابن اثیر، 1979: ج10، ص365). ابن قلانسی (درگذشته 555ق) نیز در ذیل حوادث سال 506ق اشاره کرده است که در نتیجه حجم جنگ و درگیری‌ها میان صلیبیان و مسلمانان در این منطقه، «میان عکا و قدس هیچ روستای آبادی باقی نماند» (ابن القلانسی: ص186).
چنان‌که مورخان درباره شهر صور ـ واقع در ساحل دریای مدیترانه در جنوب لبنان امروزی ـ آورده‌اند که در پی سقوط آن به دست صلیبیان در سال 518ق، پس از این‌که سال‌ها این شهر را محاصره کرده بودند، اهالی، آن شهر را ترک کردند و در سرزمین‌های دیگر متفرّق شدند (ابن اثیر: ج10، ص622). درباره شهرهای دیگر هم‌چون رمله، طبریه و نابلس نیز می‌توان چنین تصوّر کرد که اهالی آنها پس از سقوط شهرهایشان به دست صلیبیان از آن‌جا مهاجرت کرده باشند؛ چنان‌که در برخی تحقیقات جدید آمده است که اهالی طبریه پیش از حمله صلیبیان شهر را ترک کردند و صلیبیان به آسانی آن را اشغال کردند (عاشور، 2010: ج1، ص211).
می‌توان تصوّر کرد که بخشی از جامعه شیعه شهرهای یاد شده، به سرزمین‌های کوهستانی شمال فلسطین یعنی «جبل عامل» مهاجرت کرده‌اند و در کنار شیعیانی که در دوره‌های بعدی از دیگر مناطق شیعه‌نشین شام از جمله حلب به این منطقه مهاجرت کردند، جامعه شیعه جبل عامل را تشکیل داده‌اند. 16 یكی از قراینی که جعفر المهاجر برای اثبات نظریه خود ارائه داده، آن است که تا به امروز در میان خاندان‌های جبل عامل، خاندانی با نسبت «نابلسی» وجود دارد که بیانگر اصالت انتساب آنها به شهر نابلس است و می‌تواند دلیلی بر این باشد که شیعیان نابلس نیز در کنار دیگر شیعیان شیعه‌نشین این منطقه به جبل عامل روی آورده‌اند (المهاجر: 217).

منابع و مآخذ
1. ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر، 1399ق / 1979م.
2. ابن بطوطة، رحلة ابن بطوطة، بیروت: دار صادر، 1412ق / 1992م.
3. ابن حجر العسقلانی، شهاب‌الدین احمد بن علی الشافعی، تهذیب التهذیب، باعتناء: ابراهیم الزیبق و عادل مرشد، بیروت: مؤسسة الرسالة، (لا. ت).
4. ابن حجر العسقلانی، شهاب‌الدین احمد بن علی الشافعی، لسان المیزان، تحقیق: عبدالفتاح ابوغدّة، بیروت: دار البشائر الاسلامیة، ط 1: 1423ق / 2002م.
5. ابن خلّكان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، تحقیق: احسان عباس، بیروت: دار صادر، (لا. ت).
6. ابن سعید الاندلسی، علی بن موسی، المغرب فی حلی المغرب، تحقیق: كنوت تَلكوست، لیدن: بریل، 1898م.
7. ابن طباطبا، ابواسماعیل ابراهیم بن ناصر، منتقلة الطالبیة، تحقیق: سید محمد مهدی الخرسان، النجف: المكتبة الحیدریة، 1388ق / 1968م.
8. ابن طقطقی، محمد بن علی الحسنی، الاصیلی فی انساب الطالبیین، تحقیق: السید مهدی الرجائی، قم: مكتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الكبری، ط 2: 1390ش / 1433ق / 2012م.
9. ابن العدیم، عمر بن احمد، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تحقیق: سهیل زکّار، دمشق، دار القلم العربی، 1988م.
10. ابن عنبة، احمد بن علی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، تحقیق: السید مهدی الرجائی، قم: مكتبة سماحة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الكبری، ط 1، 1383ش / 1425ق / 2004م.
11. ابن القلانسی، ذیل تاریخ دمشق، القاهرة: مکتبة المتنبی، (لا. ت).
12. ابونصر البخاری، سهل بن عبدالله، سر السلسلة العلویة، تحقیق: السید مهدی الرجائی، ط 1، قم: مکتبة سماحة آیة‌الله العظمی المرعشی النجفی الکبری، 1432ق.
13. ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبیین، تحقیق: السید احمد صقر، قم: الشریف الرضی، ط 2، 1416ق / 1374ش.
14. البلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البُلدان، تحقیق: عبدالله انیس الطبّاع و عمر انیس الطبّاع، بیروت: مؤسسة المعارف، 1407ق / 1987م.
15. البیهقی (ابن فندق)، ابوالحسن علی بن ابی‌القاسم، لباب الانساب والالقاب والاعقاب، تحقیق: السید مهدی الرجائی، قم: مكتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الكبری، ط 2، 1385ش / 1428ق / 2007م.
16. التهامی، علی بن محمد، دیوان أبی الحسن علی بن محمد التهامی، تحقیق: محمد بن عبدالرحمن الربیع، الریاض: مكتبة المعارف، ط 1، 1402ق / 1982م.
17. جباری، علی، «ابوالفتوح»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، تهران: مشعر، 1392.
18. الحرّ العاملی، محمد بن الحسن، امل الآمل، تحقیق: السید احمد الحسینی، النجف الاشرف: مطبعة الآداب، 1385ق.
19. الحموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بیروت: دار صادر، 1397ق / 1977م.
20. الخزّاز القمی، علی بن محمد، کفایة الاثر فی النصّ علی الائمة الاثنی عشر، تحقیق: محمد کاظم الموسوی و عقیل الربیعی، قم: دلیل ما، ط 1، 1430ق.
21. الشیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوّف والتشیّع، بیروت: دار الاندلس، ط 3، 1982م.
22. الصدر، السید حسن، تكملة امل الآمل، تحقیق: السید احمد الحسینی، قم: مكتبة آیة الله المرعشی، 1406ق.
23. الصدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا (ع)، قم: منشورات الشریف الرضی، ط 1، 1378.
24. الصفدی، صلاح‌الدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیّات، تحقیق: احمد الارناؤوط و ترکی مصطفی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ط 1، 1420ق / 2000م.
25. الصنعانی، یوسف بن یحیی، نسمة السحر بذكر من تشیع وشعر، تحقیق: كامل سلمان الجبّوری، بیروت:‌ دار المؤرّخ العربی، ط 1، 1420ق / 1999م.
26. الطوسی، محمد بن الحسن، اختیار معرفة الرجال، تحقیق: جواد القیّومی الاصفهانی، قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرسین، 1427ق.
27. الطویل، محمد امین غالب، تاریخ العلویین، اللاذقیة: مطبعة الترقی، 1343ق / 1924م.
28. عاشور، سعید، الحرکة الصلیبیة، القاهرة: مکتبة الأنجلو المصریة، 2010م.
29. العُبَیدلی، محمد بن ابی‌جعفر، تهذیب الانساب ونهایة الاعقاب، تحقیق: محمد کاظم المحمودی، قم: مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الکبری، ط 2، 1428ق / 2007م.
30. العُمری العلوی، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبیین، تحقیق: احمد المهدوی الدامغانی، قم: مكتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ط 2، 1422ق / 1380ش.
31. الكراجكی، محمد بن علی، كنز الفوائد، تحقیق: عبدالله نعمة، بیروت: ‌دار الاضواء، 1405ق / 1985م.
32. کراچکوفسکی، ایگناتی، تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلامی، مترجم: ابوالقاسم پاینده، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ 3، 1389.
33. الكندی، ‌محمد بن یوسف، كتاب القضاة وكتاب الولاة، تحقیق: رفن گست، بیروت: مطبعة الآباء الیسوعیین، 1908م.
34. المتنبّی، ابو الطیب احمد بن الحسین، ‌دیوان المتنبّی، بیروت: ‌دار بیروت، 1403ق / 1983م.
35. مخلص، عبدالله، «مشاهد آل البیت الاطایب فی فلسطین»، العرفان، المجلد 33 ـ الجزء 2، صفر 1366ق / کانون الاول 1966م.
36. المروزی العلوی، ابوطالب اسماعیل بن حسین، الفخری فی انساب الطالبیین، قم: مكتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی الكبری، چاپ 2، 1385ش / 1428ق.
37. المفید البغدادی، محمد بن محمد، الامالی، تحقیق: حسین استاد ولی و علی اکبر الغفّاری، قم: منشورات جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، 1403ق.
38. المقدسی، ابو عبدالله محمد بن احمد، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، لیدن: بریل، چاپ 2، 1909م.
39. المهاجر، جعفر، التأسیس لتاریخ الشیعة فی لبنان وسوریة، بیروت: ‌دار الملاك، ط 1، 1413ق / 1992م.
40. ناصر خسرو، سفرنامه ناصر خسرو، به كوشش: نادر وزین‌پور، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ 10، 1373.
41. النجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم: مؤسسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین، ط6، 1418ق.
42. الهروی، علی بن ابی‌بکر، الاشارات الی معرفة الزیارات، تحقیق: جانین سوردیل ـ طومین، دمشق: المعهد الفرنسی، ط 1، 1953م.
43. الهمذانی، محمد بن عبدالملك، تكملة تاریخ الطبری، (منشور ضمن: تاریخ الطبری ـ ج 11)، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: دار سویدان.
44. الیعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، کتاب البلدان، تحقیق: T. G. J. Juynboll ، لیدن: بریل.
45. یوسف، فرج الله احمد، مساجد فلسطین تحت الاحتلال الصهیونی، دمشق: دار القلم، چاپ 1، 1432ق / 2011م.
46. «مكتبة العلامة الكراجكی»، تحقیق واستدراك: السید عبد العزیز الطباطبائی، تراثنا، العددان 43 و44، السنة الحادیة عشر، رجب ـ ذوالحجّة 1416 ق، صص 365-404.

۱. عبیدلی به طور مشخص به انتشار احفاد طاهر بن یحیی بن حسن بن جعفر بن عبیدالله بن حسین اصغر بن امام زین‌العابدین (ع) در رمله سخن گفته است.
۲. نسب كامل وی چنین است: ابوالحسن علی بن ابی‌الحسین محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن زید بن علی اصغر بن حسین بن زید بن امام زین‌العابدین (ع).
۳. نسب كامل وی چنین است: حسن بن محمد اكبر بن احمد بن جعفر بن محمد بن زید بن امام زین‌العابدین (ع).
۴. برخی این شهرت را به صورت «ابن بنت الزیدی» گفته‌اند (المروزی: ۱۲۹). نسب كامل وی چنین است: حسن بن جعفر بن ابراهیم بن قاسم بن ابراهیم بن حسن بن محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن امام حسن مجتبی (ع) (ابن طباطبا: ۱۴۵).
۵. گفتنی است امروزه در حومه شهر رمله، در كنار جاده این شهر به شهر «لُدّ»، مزاری به نام امام علی (ع) وجود دارد. این مزار شامل گنبدی در میان یك باغ است که درون آن قبری وجود دارد و در اسناد اوقاف به عنوان وقف امام علی ثبت شده است (مخلص: ۱۳۶). آیا می‌توان احتمال داد که این مزار در واقع قبر ابوالحسن علی بن ابی‌طالب یاد شده ـ قاضی رمله ـ بوده و بعدها به جهت تشابه اسمی، به امام علی (ع) انتساب یافته است؟
۶. نسب كامل وی چنین است: عبیدالله بن علی بن عبیدالله بن علی بن عبیدالله بن علی بن عبیدالله الاعرج بن حسین اصغر بن امام زین العابدین (ع).
۷. نسب كامل وی چنین است: احمد بن عبیدالله بن عباس بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی (ع).
۸. نسب وی چنین است: احمد بن محمد بن زید بن علی بن عبیدالله بن علی بن جعفر بن احمد السكین بن جعفر بن محمد بن زید بن امام زین‌العابدین (ع).
۹. نسب كامل وی بر اساس منابع انساب چنین است: محمد بن یحیی بن محمد بن احمد بن عبدالله بن موسی الجون بن عبدالله محض بن حسن مثنّی بن امام حسن مجتبی (ع).
۱۰. نسب نامبرده چنین است: حسن بن جعفر بن محمد بن حسین امیر بن محمد اكبر بن موسی بن عبدالله بن موسی الجون بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبی (ع). بنگرید: ابن طباطبا: ۳۰۶.
۱۱. البته در منابع تاریخی آمده است که تهامی معتزلی بوده و با صاحب بن عبّاد دیدار داشته است (الذهبی: ج۹، ص۲۷۲؛ الصفدی: ج۲۲، ص۷۴).
۱۲. قصاید وی در مدح مفرّج بن دغفل طائی: ص۷۳، ۱۲۸، ۲۶۶، ۲۸۱، ۴۴۷ و ۴۹۲؛ در مدح حسان بن مفرّج: ص۲۴۸، ۲۷۲ و ۴۷۰؛ در مدح علی بن مفرّج: ص۱۶۸؛ در مدح مهیا بن مفرّج ص۲۴۵؛ در مدح محمود بن مفرّج: ص۱۹۵؛ در مدح حمید بن محمود بن مفرّج بن جرّاح: ص۴۶۳ و ۵۰۴؛ و در مدح بدر بن ربیعة طائی: ص۱۳۲.
۱۳. در نسخه چاپی کنز الفوائد، کنیه وی به «ابوسعید» تحریف شده است.
۱۴. نسب وی چنین است: حسن بن طاهر بن یحیی النسّابة بن حسن بن جعفر الحجّة بن عبیدالله الاعرج بن حسین الاصغر بن امام زین‌العابدین (ع).
۱۵. شقایق لقب محمد بن عبدالله بن سلیمان بن حسن بن طاهر بن حسن بن طاهر علوی بوده است (ابن عنبة: ۴۰۸).
۱۶. یكی از قراینی که جعفر المهاجر برای اثبات نظریه خود ارائه داده، آن است که تا به امروز در میان خاندان‌های جبل عامل، خاندانی با نسبت «نابلسی» وجود دارد که بیانگر اصالت انتساب آنها به شهر نابلس است و می‌تواند دلیلی بر این باشد که شیعیان نابلس نیز در کنار دیگر شیعیان شیعه‌نشین این منطقه به جبل عامل روی آورده‌اند (المهاجر: ۲۱۷).
کتاب‌گزار، شماره 2 و 3، تابستان و پاییز 1395
سه شنبه ۱۹ دي ۱۳۹۶ ساعت ۹:۱۲