پس از انتشار مقاله مکاتیب سعدالدین حموئی، در جستجوهای بعدی خود در سایتهای حاوی نسخ خطی، از وجود نسخهای از مکتوب سعدالدین حموئی بن ابن عربی آگاهی یافتم که رساله چهارم (صفحات 99-108) از مجموعه شماره 32 در کتابخانه دانشگاه کالیفورنیا را شامل میشود. این مکتوب و بیشتر رسالههای این مجموعه به خط نستعلیق کتابت شده و مرحوم دانشپژوه در نشریه نسخههای خطی دانشگاه تهران، آنها را از سده نهم دانسته است. (البته رساله نخست این مجموعه به خطی متفاوت، به قلم سعدالله بن غیاثالدین بن شهابالدین در 880 ق کتابت شده است.)
اما یک نکته جالب درباره این نسخه آن است که در پایان متن مکتوب حموئی به ابن عربی، نوشتهای حکایتگونه به چشم میخورد که نسخه کتابخانه مجلس فاقد آن است. در این نوشته اشاره شده که ابن عربی به مکتوب سعدالدین پاسخ نداده؛ و لذا توجیهاتی برای پاسخ ندادن وی بیان شده است. به هر حال، متن این نوشته افزوده در نسخه کالیفورنیا به شرح زیر است:
«وحُكي أن الشيخ قُدّس سرّه لما ورد عليه هذا الكتاب لم يشتغل بالجواب. فقال الشيخ سعد الدين برّد الله مضجعه لرسول الكتاب: امضِ الى خدمة الشيخ واطلب الجواب، فإن لم يجب فاطلب منه الكتاب. ففعل الرسول ما أمر به، فأتاه الشيخ الكتاب. وقال: ليس في الحقيقة سؤال ولا جواب، لأن حال السائل مع المسؤول عنه لا يخلو من الأوجه الثلاث: إما أن يكون السائل أعلم من المسؤول عنه، أو بالعكس، أو يكونا متساويين. وعلى التقدير الأول يكون امتحاناً، وذلك حرام، وعلى التقدير الثاني لا يفهم السائل جوابه، فلا فائدة، وعلى التقدير الثالث فكل ما يعلمه هذا يعلمه ذاك، فلا حاجة إلى المسائلة والمجاوبة. وردّ الكتاب إليه بلا جواب. وصلّى الله على محمد وآله وسلّم تسليماً.»
اما یک نکته جالب درباره این نسخه آن است که در پایان متن مکتوب حموئی به ابن عربی، نوشتهای حکایتگونه به چشم میخورد که نسخه کتابخانه مجلس فاقد آن است. در این نوشته اشاره شده که ابن عربی به مکتوب سعدالدین پاسخ نداده؛ و لذا توجیهاتی برای پاسخ ندادن وی بیان شده است. به هر حال، متن این نوشته افزوده در نسخه کالیفورنیا به شرح زیر است:
«وحُكي أن الشيخ قُدّس سرّه لما ورد عليه هذا الكتاب لم يشتغل بالجواب. فقال الشيخ سعد الدين برّد الله مضجعه لرسول الكتاب: امضِ الى خدمة الشيخ واطلب الجواب، فإن لم يجب فاطلب منه الكتاب. ففعل الرسول ما أمر به، فأتاه الشيخ الكتاب. وقال: ليس في الحقيقة سؤال ولا جواب، لأن حال السائل مع المسؤول عنه لا يخلو من الأوجه الثلاث: إما أن يكون السائل أعلم من المسؤول عنه، أو بالعكس، أو يكونا متساويين. وعلى التقدير الأول يكون امتحاناً، وذلك حرام، وعلى التقدير الثاني لا يفهم السائل جوابه، فلا فائدة، وعلى التقدير الثالث فكل ما يعلمه هذا يعلمه ذاك، فلا حاجة إلى المسائلة والمجاوبة. وردّ الكتاب إليه بلا جواب. وصلّى الله على محمد وآله وسلّم تسليماً.»
پنجشنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱:۵۸