تصوّر اولیه نگارنده این سطور بر آن است که در میان عوامل و شخصیتهای تأثیرگذار در اسلام آوردن (و تشیعِ) ایلخانان، از نقش خاندان حَمّویی در این زمینه کمتر سخن گفته شده است. البته شیخ قاسم الطهرانی در کتاب خود «القول المتین فی تشیّع الشیخ الاکبر محییالدین ابن العربی» بیش از هر پژوهشگر دیگری به این مسأله توجه کافی مبذول داشته است؛ و بخش عمدهای از آنچه در این نوشتارِ کوتاه بیان خواهد شد، مبتنی بر نتایج تحقیقات ایشان است. لازم به تأکید است که مقصود نگارنده از خاندان حَمّویی، به طور خاص ناظر به دو عارف بزرگ و برجسته این خاندان یعنی سعدالدین حمّویی و فرزندش صدرالدین ابراهیم (صاحب فرائد السمطین) است.
سعدالدین حمّویی (درگذشته 649ق) را، به جهت آثار و تألیفات متعدد وی در عرفان و تصوف، میتوان برجستهترین عارف خاندان حمویی دانست. جملهای که سید حیدر آملی در جامع الاسرار خود (ص 431) از وی نقل کرده مبنی بر اینکه اطلاق نام «ولی» جز بر علی (ع) و فرزندانش جایز نیست، به وضوح علایق شیعی وی را میرساند و شاید تحت تأثیر وجود چنین علایقی در وی است که فرزندش صدرالدین، به نگارش کتاب «فرائد السمطین» اقدام کرده است.
سعدالدین حمویی اگرچه خرقه را از دست پسر عموی خود شیخ الشیوخ صدرالدین ابوالحسن محمد بن عمر بن محمد بن حمّویه (درگذشته 617ق) پوشیده، اما به جهت مصاحبت با نجمالدین کبری (مقتول در 618ق)، در شمار شاگردان وی و منتسب به طریقت وی ـ کُبرویه ـ به شمار آمده است.
میدانیم که در شماری از منابع تاریخی، از شهادت نجمالدین کُبری در خوارزم به دست مغولان، سخن به میان آمده است. با این حال، حدود سه دهه پس از شهادت وی، و به گفته شیخ قاسم طهرانی در کتاب خود (ج 1، ص 715)، در شرایطی که علما و صوفیان خراسان و ایران، برای در امان ماندن از حمله ویرانگر مغولان، به عراق و شام و مصر و حجاز مهاجرت میکردند، سعدالدین حمویی به خراسان بازگشته است؛ وچنانکه ذهبی 1 در تاریخ الاسلام خود (تحقیق: بشار عواد معروف، ج 14، ص 644) گفته است، جمعی از امرای مغول به خدمت وی رسیدند و برخی از آنها به دست وی مسلمان شدند.
به نظر میرسد خبر فوق، از نخستین موارد اسلام آوردن مغولان به دست یک شخصیت مسلمان است که گزارشی از آن به دست ما رسیده است؛ و این اتفاق از اینرو اهمیت دارد که در نخستین سالهای حضور مغولان در ایران، حتی پیش از فتح الموت و سقوط بغداد و آشنایی مغولان با شخصیتهای علمی و فرهنگی شیعه همچون خواجه نصیرالدین طوسی و سید ابن طاووس صورت گرفته است.
اما نقش مهمتر در این زمینه متعلق به فرزند سعدالدین حمویی، یعنی صدرالدین ابراهیم (644-722) صاحب کتاب گرانقدر «فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمة من ذرّیّتهم (ع)» است که در منابع تاریخی، گزارشهای متعددی درباره اسلام آوردن غازان خان مغول (حکومت: 694-703ق) در محضر وی، البته پس از وساطت و تلاش امیر نوروز، موجود است.
از مهمترین متون تاریخی موجود در این زمینه، گزارش رشیدالدین فضلالله همدانی در کتاب «تاریخ مبارک غازانی» (چاپ لندن، ص 79) است که درباره رابطه غازان خان با صدرالدین حمّویی مینویسد: «و شیخزاده بزرگوار صدرالدین ابراهیم بن قطبالاولیا شیخ سعدالدین حموی ـ اعزّه الله و قدّس نفسه ـ حاضر بود و بیشتر اوقات ملازم پادشاه، پیوسته از وی استکشاف دین اسلام مینمود و حقائق و دقائق آن سؤال و بحث میکرد و به حکم «فمن یرد الله ان یهدیَه یشرح صدره للاسلام»، نزول سکینه در سینه مبارکش سطوع انوار ایمان را در ضمیرش قوّت میداد و امداد هدایت بر وی استیلا میآورد ...»
رشیدالدین فضلالله سپس در ادامه، جزئیات مسلمان شدن غازان در سال 694ق را بدین شرح بیان میکند: «برجمله غازان خان در اوائل شعبان سنه اربع وتسعین وستمائه به حضور شیخزاده بزرگ صدرالدین ابراهیم حموی با تمامت امرا کلمه توحید گفت؛ جمله مسلمان شدند و در آن ماه طویها کردند و به عبادت اشتغال نمودند و جماعت سادات و ائمه و مشایخ را نواخت فرمود و ادرارات و صدقات داد و در باب عمارت مساجد و مدارس و خانقهات و ابواب البرّ احکام به مبالغت اصدار فرمود و چون ماه رمضان درآمد با جمعی ائمه و مشایخ به طاعت و عبادت مشغول شد ...»
شماری از مورخان دیگر نیز، از جمله ذهبی در تاریخ الاسلام (ج 14، ص 691)، میرخواند در روضة الصفا (ص 935) و حافظ حسین کربلایی در روضات الجنان (ج 1، ص 528)، به اسلام آوردن غازان خان به دست شیخ صدرالدین اشاره کردهاند. همچنین نوری اژدری شاعر سده هشتم نیز در منظومه خود با عنوان «غازاننامه» (به کوشش محمود مدبّری، صص 112-115)، ذیل عنوان «اسلام پذیرفتن غازان محمود بر دست شیخ صدرالدین حموی علیه الرحمه»، این موضوع را به نظم در آورده است.
اما مفصلترین متن تاریخی در این زمینه از ابن الجزری در تاریخ حوادث الزمان (ج 1، ص 254-256) است که جزئیات اسلام آوردن غازان خان را ـ با وساطت امیر نوروز و در محضر صدرالدین حمّویی ـ به نقل از خود شیخ صدرالدین بیان کرده است. 2
درباره مذهب و گرایشهای شیعی غازان خان، پیش از این پژوهشگران دیگری سخن گفتهاند؛ اما بیشتر آنها به نقش صدرالدین ابراهیم اشارهای نکرده، و یا به صورت ضمنی و حاشیهای سخن گفتهاند. به عنوان مثال، جناب استاد جعفریان در کتاب خود تاریخ تشیع در ایران، مبحث مفصلی را به ایلخانان مغول و تشیع اختصاص داده و ضمن آن (ص 691-692)، به مسلمان شدن غازان اشاره کرده، اما به نقش صدرالدین حمّویی اشاره نکرده است. آقای محمدرضا بارانی نیز در مقاله «نقد و بررسی گرایش ایلخانان به اسلام و تشیّع» 3 به بررسی علل گرایش تشیّع غازان خان پرداخته و هفت عامل ـ از جمله «علما و صاحب منصبان شیعه» ـ را برشمرده؛ اما به نقش صدرالدین حمّویی اشاره نکرده است. 4
در حالیکه با توجه به تمایلات شیعی آشکاری که از این عالم و صوفی برجسته سراغ داریم و در قالب اثر ماندگار وی «فرائد السمطین» میتوانیم ملاحظه کنیم، این سؤال مطرح میشود که آیا این مسأله میتواند ـ البته بدون انکار و نادیده گرفتن سایر عوامل ـ بر تسامح مذهبی غازان و گرایش شیعی وی تأثیر گذاشته باشد؟
شیخ قاسم طهرانی همچنین در رابطه با همین موضوع، به نامه صدرالدین حمویی به سلطان محمد خدابنده اشاره کرده است که متن آن در فوائد غیاثی ذکر شده و در آغاز آن، دو بیت زیر آمده است: 5
سعدالدین حمّویی (درگذشته 649ق) را، به جهت آثار و تألیفات متعدد وی در عرفان و تصوف، میتوان برجستهترین عارف خاندان حمویی دانست. جملهای که سید حیدر آملی در جامع الاسرار خود (ص 431) از وی نقل کرده مبنی بر اینکه اطلاق نام «ولی» جز بر علی (ع) و فرزندانش جایز نیست، به وضوح علایق شیعی وی را میرساند و شاید تحت تأثیر وجود چنین علایقی در وی است که فرزندش صدرالدین، به نگارش کتاب «فرائد السمطین» اقدام کرده است.
سعدالدین حمویی اگرچه خرقه را از دست پسر عموی خود شیخ الشیوخ صدرالدین ابوالحسن محمد بن عمر بن محمد بن حمّویه (درگذشته 617ق) پوشیده، اما به جهت مصاحبت با نجمالدین کبری (مقتول در 618ق)، در شمار شاگردان وی و منتسب به طریقت وی ـ کُبرویه ـ به شمار آمده است.
میدانیم که در شماری از منابع تاریخی، از شهادت نجمالدین کُبری در خوارزم به دست مغولان، سخن به میان آمده است. با این حال، حدود سه دهه پس از شهادت وی، و به گفته شیخ قاسم طهرانی در کتاب خود (ج 1، ص 715)، در شرایطی که علما و صوفیان خراسان و ایران، برای در امان ماندن از حمله ویرانگر مغولان، به عراق و شام و مصر و حجاز مهاجرت میکردند، سعدالدین حمویی به خراسان بازگشته است؛ وچنانکه ذهبی 1
گفتنی است صدرالدین حموئی فرزند سعدالدین، از مشایخ ذهبی به شمار میآید و ذهبی در معجم الشیوخ خود (ج 1، ص 157) از وی یاد کرده است.
به نظر میرسد خبر فوق، از نخستین موارد اسلام آوردن مغولان به دست یک شخصیت مسلمان است که گزارشی از آن به دست ما رسیده است؛ و این اتفاق از اینرو اهمیت دارد که در نخستین سالهای حضور مغولان در ایران، حتی پیش از فتح الموت و سقوط بغداد و آشنایی مغولان با شخصیتهای علمی و فرهنگی شیعه همچون خواجه نصیرالدین طوسی و سید ابن طاووس صورت گرفته است.
اما نقش مهمتر در این زمینه متعلق به فرزند سعدالدین حمویی، یعنی صدرالدین ابراهیم (644-722) صاحب کتاب گرانقدر «فرائد السمطین فی فضائل المرتضی والبتول والسبطین والائمة من ذرّیّتهم (ع)» است که در منابع تاریخی، گزارشهای متعددی درباره اسلام آوردن غازان خان مغول (حکومت: 694-703ق) در محضر وی، البته پس از وساطت و تلاش امیر نوروز، موجود است.
از مهمترین متون تاریخی موجود در این زمینه، گزارش رشیدالدین فضلالله همدانی در کتاب «تاریخ مبارک غازانی» (چاپ لندن، ص 79) است که درباره رابطه غازان خان با صدرالدین حمّویی مینویسد: «و شیخزاده بزرگوار صدرالدین ابراهیم بن قطبالاولیا شیخ سعدالدین حموی ـ اعزّه الله و قدّس نفسه ـ حاضر بود و بیشتر اوقات ملازم پادشاه، پیوسته از وی استکشاف دین اسلام مینمود و حقائق و دقائق آن سؤال و بحث میکرد و به حکم «فمن یرد الله ان یهدیَه یشرح صدره للاسلام»، نزول سکینه در سینه مبارکش سطوع انوار ایمان را در ضمیرش قوّت میداد و امداد هدایت بر وی استیلا میآورد ...»
رشیدالدین فضلالله سپس در ادامه، جزئیات مسلمان شدن غازان در سال 694ق را بدین شرح بیان میکند: «برجمله غازان خان در اوائل شعبان سنه اربع وتسعین وستمائه به حضور شیخزاده بزرگ صدرالدین ابراهیم حموی با تمامت امرا کلمه توحید گفت؛ جمله مسلمان شدند و در آن ماه طویها کردند و به عبادت اشتغال نمودند و جماعت سادات و ائمه و مشایخ را نواخت فرمود و ادرارات و صدقات داد و در باب عمارت مساجد و مدارس و خانقهات و ابواب البرّ احکام به مبالغت اصدار فرمود و چون ماه رمضان درآمد با جمعی ائمه و مشایخ به طاعت و عبادت مشغول شد ...»
شماری از مورخان دیگر نیز، از جمله ذهبی در تاریخ الاسلام (ج 14، ص 691)، میرخواند در روضة الصفا (ص 935) و حافظ حسین کربلایی در روضات الجنان (ج 1، ص 528)، به اسلام آوردن غازان خان به دست شیخ صدرالدین اشاره کردهاند. همچنین نوری اژدری شاعر سده هشتم نیز در منظومه خود با عنوان «غازاننامه» (به کوشش محمود مدبّری، صص 112-115)، ذیل عنوان «اسلام پذیرفتن غازان محمود بر دست شیخ صدرالدین حموی علیه الرحمه»، این موضوع را به نظم در آورده است.
اما مفصلترین متن تاریخی در این زمینه از ابن الجزری در تاریخ حوادث الزمان (ج 1، ص 254-256) است که جزئیات اسلام آوردن غازان خان را ـ با وساطت امیر نوروز و در محضر صدرالدین حمّویی ـ به نقل از خود شیخ صدرالدین بیان کرده است. 2
گفتنی است بر اساس تاریخ ابن جزری، حمّویی درباره روز اسلام آوردن غازان خان چنین اظهار نظر کرده است که: «وکان یوماً ما أعلم له نظیراً.»
درباره مذهب و گرایشهای شیعی غازان خان، پیش از این پژوهشگران دیگری سخن گفتهاند؛ اما بیشتر آنها به نقش صدرالدین ابراهیم اشارهای نکرده، و یا به صورت ضمنی و حاشیهای سخن گفتهاند. به عنوان مثال، جناب استاد جعفریان در کتاب خود تاریخ تشیع در ایران، مبحث مفصلی را به ایلخانان مغول و تشیع اختصاص داده و ضمن آن (ص 691-692)، به مسلمان شدن غازان اشاره کرده، اما به نقش صدرالدین حمّویی اشاره نکرده است. آقای محمدرضا بارانی نیز در مقاله «نقد و بررسی گرایش ایلخانان به اسلام و تشیّع» 3
منتشر شده در فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، پاییز 1381، پیششماره 1.
«نقد و بررسی گرایش ایلخانان به اسلام و تشیّع»، ص 49. البته این پژوهشگر در جای دیگری از مقاله خود (ص 41)، به صورت گذرا از نقش مؤثر صدرالدین حمّویی در اسلام آوردن غازان خان سخن گفته است.
در حالیکه با توجه به تمایلات شیعی آشکاری که از این عالم و صوفی برجسته سراغ داریم و در قالب اثر ماندگار وی «فرائد السمطین» میتوانیم ملاحظه کنیم، این سؤال مطرح میشود که آیا این مسأله میتواند ـ البته بدون انکار و نادیده گرفتن سایر عوامل ـ بر تسامح مذهبی غازان و گرایش شیعی وی تأثیر گذاشته باشد؟
شیخ قاسم طهرانی همچنین در رابطه با همین موضوع، به نامه صدرالدین حمویی به سلطان محمد خدابنده اشاره کرده است که متن آن در فوائد غیاثی ذکر شده و در آغاز آن، دو بیت زیر آمده است: 5
القول المتین فی تشیّع الشیخ الاکبر محییالدین ابن العربی، ج 1، ص 375.
الله جلّ جلاله لک ناصر * و أبو البتول و زوجها و ابناؤها
به یمینت چو مُلک داد یسار * در یسار تو خاتم جَم باد
به یمینت چو مُلک داد یسار * در یسار تو خاتم جَم باد
- گفتنی است صدرالدین حموئی فرزند سعدالدین، از مشایخ ذهبی به شمار میآید و ذهبی در معجم الشیوخ خود (ج 1، ص 157) از وی یاد کرده است.
- گفتنی است بر اساس تاریخ ابن جزری، حمّویی درباره روز اسلام آوردن غازان خان چنین اظهار نظر کرده است که: «وکان یوماً ما أعلم له نظیراً.»
- منتشر شده در فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، پاییز 1381، پیششماره 1.
- «نقد و بررسی گرایش ایلخانان به اسلام و تشیّع»، ص 49. البته این پژوهشگر در جای دیگری از مقاله خود (ص 41)، به صورت گذرا از نقش مؤثر صدرالدین حمّویی در اسلام آوردن غازان خان سخن گفته است.
- القول المتین فی تشیّع الشیخ الاکبر محییالدین ابن العربی، ج 1، ص 375.
چهارشنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۳