در این نوشتار، ضمن معرفی مختصر چهار معجزه‌گاه امام علی (ع) در عراق، شامل «مشهد الشمس» در حلّه، «زیارتگاه جمجمه» در بابِل، «مسجد براثا» در بغداد، و «قطّاره» امام علی (ع) نزدیک کربلا، تلاش شده است تا با تحلیل و مقایسه اقوال و روایات نقل شده در منابع روایی متقدّم شیعه در باب معجزات امام علی (ع) و محل وقوع آنها، میزانِ اعتبار این معجزه‌گاه‌ها و انطباق آنها با این روایات بررسی شود.
چکیده:
در برخی منابع تاریخی و روایی شیعه، معجزه‌های متعددی به امام علی (ع) نسبت داده شده است. اعتقاد به وقوع این معجزات در مکان‌هایی خاص، موجب شده تا بعدها در این مکان ها زیارتگاه‌هایی ایجاد شود که در این نوشتار، از آنها با عنوان معجزه‌گاه‌های امام علی (ع) یاد شده است. در کشور عراق، شماری از این دست زیارتگاه‌ها وجود دارد که مهم‌ترین آنها عبارت است از: «مشهد الشمس» در حلّه، «زیارتگاه جمجمه» در بابِل، «مسجد براثا» در بغداد، و «قطّاره» امام علی (ع) نزدیک کربلا. در این مقاله، ضمن معرفی مختصر هریک از این چهار معجزه‌گاه، تلاش شده است تا با تحلیل و مقایسه اقوال و روایات نقل شده در منابع روایی متقدّم شیعه در باب معجزات امام علی (ع) و محل وقوع آنها، میزانِ اعتبار این معجزه‌گاه‌ها و انطباق آنها با این روایات بررسی شود. نتایج این بررسی نشان می‌دهد که در این منابع، تناقضات و اختلافات شدیدی در محل وقوع معجزاتی که مبنای شکل‌گیری این زیارتگاه ها بوده است، وجود دارد، به گونه‌ای که غالباً انطباق موقعیت جغرافیایی آنها را با اقوال و روایات موجود، با مشکل مواجه می‌سازد.

واژگان کلیدی: امام علی (ع)، معجزه، زیارتگاه، عراق، روایات، شیعه

مقدمه
از دیرباز تا کنون، بیشتر مسلمان‌ها به حضرت امام علی (ع) به عنوان یک شخصیت استثنایی و فوق‌العاده نگریسته‌اند. در میان اهل سنت، علما و اندیشمندان فراوانی بوده‌اند که امیرالمؤمنین (ع) را بر سایر خلفا ترجیح داده‌اند، و صوفیان نیز آن حضرت را وارث معارف و علوم باطنی پیامبر (ص) دانسته و سلسله‌های طریقتی خود را به ایشان رسانده‌اند. از سوی دیگر، گروه‌هایی منسوب به شیعه نیز از نخستین دوره‌های تاریخ اسلام در حق ایشان غلو ورزیده و گاه برای ایشان مرتبه الوهیت قایل شده‌اند.
در منابع روایی شیعه، روایات متعددی در باب معجزات امیرالمؤمنین (ع) نقل شده که بخش قابل توجهی از آنها در روزهای حضور آن حضرت در سرزمین عراق در دوره خلافت ظاهری ایشان رخ داده است. بر اساس این روایات، بخش قابل توجهی از این معجزات مربوط به زمان رفت و آمد ایشان برای مقابله با دشمنان، یعنی در طول مسیر رفت و بازگشت جنگ صفین، و یا مسیر رفت و بازگشت جنگ نهروان به وقوع پیوسته است.
تعدادی از این معجزات، مبنای پیدایش و ساخته شدن زیارتگاه‌هایی در جاهایی بوده که محل وقوع این معجزات به شمار می‌آمد. برای مثال، گفته می‌شود که زیارتگاه «مشهد الشمس» در شهر حلّه، در محل بازگشتن خورشید برای امام علی (ع)، و مسجد «جمجمه» در منطقه بابِل نیز در محل سخن گفتن آن حضرت با جمجمه مرده ساخته شده است. همچنین «دکّة الطشت»، از مقام‌های زیارتی مسجد کوفه، محل وقوع معجزه دیگری از امام علی (ع) است، و زیارتگاه «مشهد البوق» در «رحبة مالک بن طوق» («میادین» امروزی در شرق سوریه) با یک غیب‌گویی امام علی (ع) ارتباط یافته است. این نوشتار به صورت تسامحی از چنین زیارتگاه‌هایی با تعبیر «معجزه‌گاه» یاد کرده است.
سؤال‌هایی که نگارنده در این مقاله در صدد پاسخ‌گویی به آنهاست: آیا زیارتگاه‌های بررسی شده کاملاً منطبق بر جاهایی است که در روایات به عنوان محل وقوع معجزات (صرف‌نظر از سند و محتوای آنها) ذکر شده است؟ به عبارت دیگر، آیا این زیارتگاه‌ها، بر اساس روایات یاد شده به عنوان مبنای پیدایش آنها، تا چه میزان اعتبار تاریخی دارد؟
برای پاسخ به این سؤال‌ها، چهار معجزه‌گاه واقع در خاک عراق را بررسی کرده‌ایم که عبارتند از: زیارتگاه یا «مشهد ردّ الشمس» در شمال شهر حلّه، مسجد یا «زیارتگاه جمجمه» در منطقه بابِل، «مسجد براثا» در بغداد، و زیارتگاه معروف به «قطّاره امام علی (ع)» نزدیک دریاچه رَزّازه در غرب کربلا. لازم به ذکر است که از این زیارتگاه‌ها، دو زیارتگاه یعنی «مسجد براثا» و «مسجد جمجمه» در گذر زمان از بین رفته، و دو زیارتگاه دیگر یعنی «مشهد الشمس» و «قطّاره امام علی (ع)» تا کنون باقی مانده است.
در بررسی هر معجزه‌گاه، روایت‌هایی را که عمدتاً با جزئیات متفاوت در منابع روایی شیعه درباره معجزه‌ای مرتبط با آن نقل شده است، به اجمال بیان شده و نکات اختلافی، به ویژه در خصوص زمان و محل وقوع این معجزات، استخراج شده است.

1. زیارتگاه «مشهد ردّ الشمس»
در شمال شهر حلّه، در کنار جاده‌ای که از این شهر به بابِل متصل می‌شود، زیارتگاه معروف به «مشهد ردّ الشمس» قرار دارد که براساس باور شیعیان، در محلی ساخته شده است که در آنجا به طریق معجزه، خورشید پس از غروب برای امام علی (ع) بازگردانده شد.
پیش از توصیف این زیارتگاه، لازم به توضیح است که بر اساس بسیاری از منابع حدیثی و روایی شیعه و حتی اهل سنّت، خورشید پس از غروب آن، یک یا دو بار برای امیرالمؤمنین (ع) بازگردانده شد که به حادثة «ردّ الشمس» (= بازگرداندن خورشید) معروف است. در این باره از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است: «اِنَّ اللهَ تَبارَک وَتَعالَى رَدَّ عَلَی الشَّمسَ مَرَّتَین، وَلَم یردّها عَلى اَحَد مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ غَیری»؛ خداوند تبارک و تعالی دو بار خورشید را برای من بازگرداند، و آن را جز من برای هیچ کس دیگری از امّت محمد برنگرداند (صدوق، 1403ق، 580).
همچنین از ابن عبّاس نقل شده است که خورشید تنها برای سه نفر یعنی حضرت سلیمان وصی حضرت داوود (ع)، حضرت یوشع وصی حضرت موسی (ع) و حضرت علی بن ابی‌طالب (ع) وصی پیامبر اکرم (ص) برگردانده شد (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 355).
شیخ صدوق نیز از امام صادق (ع) داستان بازگرداندن خورشید برای حضرت سلیمان (ع) را روایت کرده، و سپس اشاره نموده که مطابق روایتی، خداوند خورشید را برای حضرت یوشع (ع) باز گردانده است (صدوق، 1410ق، ج 1، ص 129-130).
حسین بن حمدان خصیبی گفته است: به روایتی، خورشید تنها برای یوشع بن نون، وصی حضرت موسی (ع) و امیرالمؤمنین علی (ع) بازگشته است (خصیبی، 1423ق، ص 123). او سپس به سند خود از امام محمد باقر (ع) روایت کرده است که خورشید برای امیرالمؤمنین (ع) سه بار: یک بار در مدینه منوّره و دو بار در عراق بازگردانده شد، و سپس داستان مفصّل هر یک را آورده است (خصیبی، 1423ق، ص 120).
همچنین بسیاری از شاعران شیعه در قرون اولیه اسلامی در اشعار خود، به معجزه «ردّ شمس» اشاره داشته‌اند (ر.ک: ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 354-361). ابوبکر شیرازی از اعلام اهل سنّت نیز معتقد است: خورشید چندین بار در جایگاه‌های گوناگونی برای امیرالمؤمنین (ع) بازگردانده شده است (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 353).
علامه مجلسی در بحار الانوار، یک باب را به موضوع «ردّ الشمس» برای امیرالمؤمنین (ع) اختصاص داده و روایات گوناگونی را از منابع شیعه نقل کرده است (ر.ک: مجلسی، 1403ق، ج 41، ص 166-191).
معجزه اول ردّ شمس که علاوه بر منابع شیعه، در بسیاری از منابع اهل سنّت نیز نقل شده، در زمان حیات حضرت رسول اکرم (ص) در مدینه منوّره اتفاق افتاد. خلاصه مضمون روایات نقل شده چنین است که روزی رسول خدا (ص) پس از بجا آوردن نماز ظهر و عصر، حضرت علی (ع) را نزد خویش فرا ‌خواندند، سپس در حالی که سر بر دامان امام (ع) نهاده‌ ‌بودند، وحی بر ایشان نازل شد و در همان حال پیامبر (ص) به خواب رفتند. این در حالی بود که امام (ع) هنوز نماز عصر خود را نخوانده‌ بودند. این حالت به قدری طول کشید که خورشید غروب کرد و نماز عصر امام علی (ع) قضا شد. وقتی پیامبر (ص) بیدار شدند و از قضا شدن نماز امام (ع) مطلع شدند، دعا کردند که خورشید برگردد تا امام (ع) نماز عصر خود را ادا کنند (ر.ک: نریمانی، 1381، ص 34).
از جمله محدّثان و علمای شیعه، که این داستان را نقل کرده‌اند، می‌توان از شیخ کلینی، شیخ صدوق، حمیری، عیاشی، محمد بن حسن قمی، حسین بن حمدان خصیبی، شیخ مفید، قطب راوندی و ابن حمزه طوسی نام برد (ر.ک: کلینی، 1401ق، ج 4، ص 561-562؛ صدوق، 1385ق، ج 2، ص 351-352؛ 1410ق، ج 1، ص 130؛ حمیری، 1413ق، ص 175-176؛ عیّاشی، بی‌تا، ج 2، ص 70-71؛ قمی (محمد بن حسن)، 1423ق، ص 19-20؛ خصیبی، 1423ق، ص 120-121؛ مفید، 1415ق، ج 1، ص 345-346؛ قطب الراوندی، 1409ق، ج 1، ص 155-156؛ ابن حمزه طوسی، 1412ق، ص 254). بسیاری از علمای اهل سنّت نیز در کتاب‌های خود این داستان را نقل کرده‌اند (ر.ک: طباطبائی، 1417ق، ص 112-115) و حتّی برخی از آنان درباره طرق روایی آن و یا در دفاع از امکان یا صحّت وقوع این معجزه تألیفاتی داشته‌اند (ر.ک: ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 353؛ طباطبائی، 1417ق، ص 111-112).
البته در جزئیات روایات نقل شده در این باره، اختلافاتی وجود دارد و برخی به دیده تردید به وقوع این معجزه و روایات آن نگریسته‌اند (ر.ک: نریمانی، 1381، ص 33-57). به هر حال، در مدینه منوّره مسجدی به نام مسجد «فَضیخ» یا «ردّ شمس» وجود داشته که آن را محل وقوع این معجزه به شمار آورده‌اند (ر.ک: جعفریان، 1390، ص 299-302).
در تعدادی از منابع شیعه، روایاتی مبنی بر وقوع معجزه ردّ شمس دوم در سرزمین بابِل نقل شده است، اما در این روایات اختلافاتی در سبب و زمان وقوع حادثه و دیگر جزئیات آن وجود دارد. در بیشتر این روایات، به وقوع معجزه در زمان بازگشت امیرالمؤمنین (ع) از نهروان اشاره شده، اما بر اساس کتاب وقعة صفّین، در زمان حرکت امام‌ (ع) به سمت صِفّین اتفاق افتاده و در برخی روایات نیز به زمان وقوع آن اشاره نشده است؛ که در ادامه به تفصیل به این روایات خواهیم پرداخت.
نصر بن مزاحم درباره معجزه ردّ شمس به سند خود از عبدخیر بن یزید همدانی نقل کرده است: «به همراه علی [ع] در سرزمین بابِل حرکت می‌کردیم. وقت نماز عصر فرا رسید. هر جا می‌رسیدیم سرسبزتر از جای قبل بود. تا اینکه به جایی رسیدیم که زیباتر از آن ندیده بودیم. خورشید در حال غروب بود. حضرت دعایی کرد و خورشید به مقدار وقت نماز عصر شروع کرد به بازگشتن. نماز عصر را خواندیم. سپس خورشید غروب کرد» (منقری، 1410ق، ص 136).
با این حال، همو روایت دیگری را شبیه روایت مزبور، از فرزند مِخنَف بن سلیم ازدی نقل کرده است که در آن، اشاره‌ای به بازگشت خورشید نشده است: «پدرم مخنف بن سلیم همراه علی [ع] در سرزمین بابل حرکت می‌کرد. در این حال علی [ع] فرمود: بابِل زمینی است که در آنجا «خَسف» شده است. مرکبت را حرکت بده تا شاید نماز عصر را در بیرون آن ادا کنیم. سپس بر سرعت مرکب خود افزود و به تبع وی دیگران نیز بر سرعت مرکبشان افزودند. پس از اینکه از پل صراط عبور کردند، علی [ع] از مرکب پایین آمد و با مردم نماز عصر را به‌جا آورد» (منقری، 1410ق، ص 135).
در تعدادی از منابع روایی شیعه، این داستان با تفصیل بیشتری نقل شده و خلاصه آن چنین است که امام علی (ع) با لشکریان خود، در وقت نماز عصر به سرزمین بابِل رسیدند و فرمودند: اینجا سرزمینی است که در آن عذاب نازل شده و جایز نیست که هیچ پیامبر یا وصی پیامبری در آن نماز بخواند. هر کس می‌خواهد در اینجا نماز بخواند، بخواند. مردم پراکنده شدند و به نماز ایستادند. جویریة بن مُسهر، از اصحاب امیرالمؤمنین (ع)، تصمیم گرفت به امام (ع) اقتدا کند و نمازش را با ایشان بخواند. سپس به راه خود ادامه دادند، تا اینکه خورشید غروب کرد و آنها از این سرزمین خارج شدند. آن‌گاه حضرت زیر لب دعایی کردند و خورشید دوباره در آسمان بالا آمد. پس امام (ع) نماز عصر خود را بجا آوردند و خورشید دوباره غروب کرد.
درباره جزئیات این داستان، از جمله زمان وقوع معجزه، در منابع شیعه اختلاف وجود دارد.
در روایت شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه و صفّار (د 290ق) و ابن حمزة طوسی و قطب راوندی، که از جویریة بن مُسهر عبدی نقل کرده‌اند (صدوق، 1410ق، ج 1، ص 130-131؛ صفّار، 1404ق، ص 237؛ ابن حمزه طوسی، 1412ق، ص 253؛ قطب راوندی، 1409ق، ج 1، ص 224) و نیز به نقل حسین بن عبدالوهاب و محمد بن حسن قمی و شاذان بن جبرئیل قمی، که از امام حسین (ع) روایت کرده‌اند (حسین بن عبدالوهاب، 1369ق، ص 1-2؛ قمی (محمد بن حسن)، 1423ق، ص 18-19؛ قمی (شاذان بن جبرئیل)، 1381ق، ص 68؛ 1423ق، ص 169-170) زمان وقوع حادثه، پس از بازگشت از جنگ نهروان بیان شده است. شبیه روایت موجود در این منابع را حسین بن حمدان خصیبی، با تفصیل بیشتری، از امام محمد باقر (ع) نقل کرده است (خصیبی، 1423ق، ص 122-123).
در بیشتر منابع فوق، محل بازگشت خورشید، پس از خروج از سرزمین بابل، و تنها در روایت شیخ صدوق، پس از عبور از پل «سوراء» بیان شده است.
در روایت دیگری از شیخ صدوق (در علل الشرائع) و روایت دیگری از صفّار و نیز در روایت شریف رضی، از سرزمین بابِل نامی در میان نیست، اما محل وقوع معجزه، جایی پس از گذشتن از پل «صراة» بیان شده، و به اینکه این معجزه در مسیر رفت یا بازگشتِ جنگ صفّین، یا در زمان رفت یا بازگشتِ جنگ نهروان رخ داده، اشاره‌ای نشده است (صدوق، 1385ق، ج 2، ص 352-353؛ صفّار، 1404ق، ص 239؛ شریف رضی، 1406ق، ص 56-57). همچنین در روایت دیگری، در مسیر رسیدن به بابل، از سمت کربلا و رود فرات بیان شده است (صفّار، 1404ق، ص 238) که با قول مبتنی بر وقوع معجزه در مسیر بازگشت از نهروان، توافق ندارد.
در روایتی که شیخ طوسی از امام محمد باقر (ع) نقل کرده، جزئیات معجزه ردّ شمس در عراق، به گونه‌ای متفاوت با روایات قبلی بیان شده است. در این روایت، درباره زمان حادثه آمده است: «آن‌گاه که امیرالمؤمنین (ع) به سوی نهروان خارج شد...» و چنین تصوّری را به وجود می‌آورد که معجزه مزبور در مسیر رفت امام (ع) به نهروان ـ و نه در مسیر بازگشت ایشان ـ اتفاق افتاده است. همچنین در روایت مزبور، کسی که در بابل نماز نخواند و صبر کرد تا با امام (ع) نماز بجا آورد، مالک اشتر ـ و نه جویریة بن مسهر ـ معرفی شده است. علت نماز نخواندن امام (ع) در سرزمین بابل نیز شوره‌زار بودن آن ـ و نه وقوع خسف یا عذاب الهی در آن ـ بیان شده است (طوسی، 1414ق، ص 671-672).
بر اساس روایت مرفوع و بدون سند شیخ مفید در الارشاد، ردّ شمس دوم در جایی به وقوع پیوست که امام علی (ع) می‌خواستند در بابل از رود فرات عبور کنند، اما از زمان وقوع آن و اینکه پیش یا پس از جنگ صفّین یا نهروان رخ داده، سخنی به میان نیامده است. بر اساس این روایت، بر خلاف سایر منابع، داستان ردّ شمس بدین شکل بیان شده است که امام (ع) با برخی از یاران خود نماز عصر خود را اقامه نمودند، در حالی‌که بیشتر اصحاب ایشان چنان به رسیدگی به اسب‌ها و مرکب‌های خود مشغول شدند که خورشید غروب کرد و نماز عصر آنها قضا شد. از این‌رو، امام (ع) از خداوند خواستند تا خورشید باز گردد و همه اصحاب ایشان نماز عصر خود را در وقت آن ادا کنند (مفید، 1416ق، ج 1، ص 346).
در اینجا، لازم است به روایت دوم شیخ صدوق از این معجزه در علل الشرائع اشاره کرد که از امام صادق (ع) نقل کرده است. بر اساس این روایت، معجزه ردّ شمس با معجزه دیگری از امیرالمؤمنین (ع) یعنی سخن گفتن آن حضرت با یک جمجمه مرده ارتباط یافته و علت به تأخیر افتادن نماز عصر حضرت تا زمان غروب خورشید، به درازا کشیدن صحبت ایشان با جمجمه بیان شده است (صدوق، 1385ق، ج 2، ص 351). درباره معجزه سخن گفتن امام علی (ع) با جمجمة مرده، در ادامه بیشتر سخن خواهیم گفت.
در خصوص موقعیت جغرافیایی مکان‌هایی که در روایات مذکور از آن یاد شده، لازم به توضیح است که زمین بابل امروزه در شمال شهر حلّه قرار دارد و میان این دو، شاخه‌ای از رود فرات جدایی انداخته است؛ و حال آن‌که مشهد الشمس امروزه تقریباً متصل به حلّه و در کنار جاده این شهر به بابل قرار دارد.
«سوراء» نیز، که بر اساس یکی از نقل‌های شیخ صدوق مبنی بر اینکه حادثه ردّ شمس پس از گذشتن از پل «سوراء» رخ داده (صدوق، 1410ق، ج 1، ص 130-131)، به گفته یاقوت حموی موضعی در عراق در سرزمین بابل، نزدیک «حلّه مزیدی» بوده است (حموی، 1397ق، ج 3، ص 278).
رودخانه «صراط» نیز، که به گفته نصر بن مزاحم، امام علی (ع) در مسیر خود از کوفه به سمت صفین، با گذشتن از «پل صراة» از زمین بابل خارج شدند (المنقری، 1410ق / 1990م، 136) و در برخی روایات، محل وقوع معجزه ردّ شمس جایی پس از گذشتن از این پل مشخص شده (صفّار، 1404ق، ص 239؛ صدوق، 1385ق، ج 2، ص 352-353؛ شریف رضی، 1406ق، ص 56-57)، احتمالاً همان «صراط جاماسب» از شاخه‌های رود فرات است (حموی، 1397ق، ج 3، ص 399-400).
به هر حال، اگر معجزه ردّ شمس ـ مطابق روایت نصر بن مزاحم ـ در مسیر حرکت امام علی (ع) به صفّین و پس از گذشتن از سرزمین بابِل اتفاق افتاده باشد، باید محل وقوع آن را در نقطه‌ای در شمال بابِل بدانیم و بنابراین، زیارتگاه امروزی «مشهد الشمس» که در شمال حلّه و جنوب بابِل واقع است، با این حادثه بی‌ارتباط می‌نماید. اما در صورت پذیرش برخی از دیگر روایات نقل شده در منابع شیعه، که به وقوع حادثه در مسیر بازگشت امیرالمؤمنین (ع) از نهروان اشاره کرده‌اند، به ویژه روایت شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه، که به وقوع آن پس از گذشتن از پل «سوراء» اشاره کرده است، شاید بتوانیم این زیارتگاه را به عنوان محل ردّ شمس در نظر بگیریم. اما باید توجه داشت که در یکی از دو نقل موجود در کتاب نصر بن مزاحم، به عنوان کهن‌ترین منبع گزارش ردّ شمس، اشاره‌ای به وقوع این معجزه نشده است.
درباره تاریخ اولیه احداث زیارتگاه «مشهد الشمس» حلّه آگاهی دقیقی در دست نیست. احتمالاً ابن‌شهرآشوب نخستین کسی است که به زیارتگاه کنونی «مشهد الشمس» حلّه و ارتباط آن با حادثه دوم ردّ شمس اشاره کرده است. او محل زیارتگاه را «صاعدیه» از توابع بابِل ذکر کرده است (ابن شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 355). علی بن ابی‌بکر هروی نیز چند قول مختلف درباره این زیارتگاه بیان کرده و نوشته است: «گفته شده خورشید در آن برای حزقیل پیامبر (ع)، و به قولی برای یوشع بن نون (ع)، و به قول دیگری برای علی بن ابی‌طالب (ع) بازگشته است» (هروی، 1953م، ص 76).
مشهد الشمس، امروزه در داخل محوطه وسیعِ محصور و مشجّری قرار دارد. این زیارتگاه از بناهای اسلامی کهن عراق و از نظر معماری، بسیار حایز اهمیت است. بنای اصلی آن شامل یک بنای هشت ضلعی با گنبد مضرّس زیبایی به ارتفاع تقریباً 20 متر است. این گنبد از شاخص‌ترین گنبدهای مضرّس باقی‌مانده در عراق به شمار می‌آید و برخی پژوهشگران عراقی قدمت آن را به سه دهه اول سده هفتم هجری رسانده‌اند (حدیثی و عبدالخالق، 1974م، ص 48). اما علاءالدین احمد العانی با استناد به قراین تاریخی و معماری، از جمله شباهت فراوان این بنا با گنبد زمرّد خاتون در بغداد، تاریخ ساخت آن را دهه آخر سده ششم هجری برآورد کرده و آن را از آثار معماری دوره الناصر لدین الله عباسی (خلافت: 575-622) دانسته است (عانی، 1982م، ص 59-60). با این حال به نظر می‌رسد با توجه به اشاره ابن شهرآشوب و هروی به این زیارتگاه، پیش از این تاریخ نیز ساختمانی در این محل وجود داشته است.
در ضلع جنوبی بنای اصلی، محرابی وجود دارد که به احترام محل نماز خواندن امام علی (ع)، با یک درب آلومینیومی کوچک (به عنوان ضریح یا پنجره مشبّک) مسدود شده است. متّصل به این بنا از سمت غرب، صحن کوچکی وجود دارد که دورتادور آن را رواق‌هایی فرا گرفته و در سال‌های اخیر، سقفی برای آن ایجاد شده است. در زاویه شمال شرقی آن، مناره نسبتاً جدیدی وجود دارد که بلندی آن کمتر از ارتفاع گنبد بناست و بخش‌هایی از بدنه و بالکن آن با نقوش و کتیبه‌های کاشی، تزیین شده است.
صحن مشهد دارای یک ورودی در میان ضلع شمالی و ورودی دیگری نیز روبه‌روی آن در ضلع جنوبی است. ورودی جنوبی به محوطه محصور دیگری متصل است که در جنوب آن مسجد کوچک و نسبتاً ساده‌ای قرار دارد. اهالی منطقه آن را مسجد قدیمی «صاعدیه» ـ نام این محل در گذشته ـ می‌دانند. این مسجد بازسازی شده است و در آن عناصر معماری قابل توجه و نیز آثاری از گذشته به چشم نمی‌خورد (مشاهدات نگارنده).

2. زیارتگاه یا «مشهد جمجمه»
معجزه‌گاه دیگر امام علی (ع) در خاک عراق، «مشهد جمجمه» است که با وقوع معجزه سخن گفتن آن حضرت با یک جمجمه انسان مرده ارتباط یافته است. داستان این معجزه در منابع مختلف شیعه، با اختلافات بسیاری در محل وقوع و سایر جزئیات آن نقل شده است.
این داستان در علل الشرائع شیخ صدوق، به دو سند از امام جعفر صادق (ع) و بدون اشاره به محل ماجرا روایت شده و با حادثه ردّ الشمس ارتباط یافته است. مضمون آن به طور خلاصه چنین است که امیرالمؤمنین (ع) پس از خواندن نماز ظهر، سخن گفتن با جمجمه‌ای را آغاز کردند و آن جمجمه شروع به معرفی و شرح داستان زندگی خود کرد و صحبت او به درازا کشید تا اینکه خورشید غروب نمود. آن‌گاه به اراده خداوند، خورشید از مغرب بازگشت و امام (ع) نماز عصر خود را ادا کردند و خورشید دوباره غروب کرد (صدوق، 1385ق، ص 351).
ابن شهرآشوب نیز این روایت را نقل کرده، با این تفاوت که در آغاز آن چنین افزوده است: راوی از امام صادق (ع) پرسید: چرا امیرالمؤمنین (ع) نماز عصر را در بابل به تأخیر انداخت؟ امام نیز در پاسخ، داستان مزبور را نقل کردند. در پایان نیز افزودند: پس در آنجا، مسجدی به نام «مسجد جمجمه» ساخته شد (ابن شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 375).
روایت دیگری از این معجزه را حسین بن عبدالوهاب و طبری امامی از کتاب الانوار کاتب اسکافی، و با تفصیل بیشتر، شاذان بن جبرئیل قمی نقل کرده‌اند و سند آن به عمّار ساباطی می‌رسد. بر اساس این روایت، زمانی‌که امیرالمؤمنین (ع) به ایوان کسری در مدائن رسیدند، «دُلف» فرزند منجّم دربار کسری و تعدادی از اهالی ساباط (یکی از شهرهای هفت‌گانه مدائن) با ایشان همراه بودند. امام (ع) از یکی از اصحاب خود خواستند تا جمجمه‌ای پوسیده را از زمین بردارد. سپس آن را در طشت آبی قرار دادند و امام (ع) بر رویش آب ریختند و سخن گفتن با جمجمه را آغاز کردند. جمجمه به سخن درآمد و با زبان عربی فصیح، خود را کسری انوشیروان معرفی کرد و به امامت امیرالمؤمنین (ع) شهادت داد. در ادامه روایت آمده است که اهالی ساباط در حقّ امام (ع) غلو ورزیدند و امام آنها را دعوت به توبه کرد؛ اما آنها نپذیرفتند و به همین سبب، حضرت (ع) دستور داد تا آنها را در آتش سوزاندند (حسین بن عبدالوهاب، 1369ق، ص 10-11؛ طبری، 1410ق، ص 21-22؛ قمی (شاذان بن جبرئیل)، 1381ق، ص 70-72).
طبری امامی نیز این معجزه را به نقل از ابورواحه انصاری، از حبه عرنی، به شرح ذیل نقل کرده است: «با امیرالمؤمنین (ع) بودم، در زمانی که به جنگ معاویه می‌رفتند. جمجمه‌ای در کنار فرات دیدیم که زمان درازی از آن گذشته بود. امیرالمؤمنین (ع) ایستادند و آن را صدا زدند. جمجمه پاسخ داد و به نزد امام (ع) غلطید و به زبان فصیح سخن گفت. امام به او دستور بازگشت دادند و او به همانجایی که بود، برگشت» (طبری، 1410ق، ص 23).
همو در روایت دیگری نقل کرده است: «امام (ع) در کنار جمجمه پوسیده‌ای در نهروان ایستادند و از او پرسیدند: که هستی؟ او گفت: من فلان بن فلانم» (طبری، 1410ق، ص 23).
شبیه دو روایت طبری امامی را صاحب کتاب الفضائل نیز نقل کرده است، با این تفاوت که روایت دوم به صورت مفصّل، به عنوان دنباله روایت اول آمده، و در سند آن به جای نام «حبّه عرنی»، عنوان «مغربی» ذکر شده است. در متن روایت نیز صاحب جمجمه دوم خود را «پرویز بن هرمز» (به جای فلان بن فلان در روایت طبری) معرفی کرده است (قمی (شاذان بن جبرئیل)، 1381ق، ص 72-73).
همچنین در کتاب الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین (ع)، خبر معجزه جمجمه با جزئیات متفاوتی نقل شده است؛ از جمله آنکه سند روایت مرفوع و راوی آن عمار یاسر است؛ و صاحب جمجمه مرده، «جُلَند بن کَرکَر» 1 «جُلَندی بن کَرکَر»، نام پدر «جَیفَر» و «عَبّاد» است و این دو برادر، پادشاه «عُمان» در عصر رسول خدا (ص) بودند که پس از دریافت نامه دعوت پیامبر (ص) به دین خدا، اسلام آوردند (ابن حزم، بی‌تا، 384). معرفی شده است (قمی (شاذان بن جبرئیل)، 1423ق، ص 136-137). با توجه به شهادت عمار یاسر در جنگ صفّین، بنابراین بر اساس این خبر باید به وقوع معجزه جمجمه در زمان حرکت امام علی (ع) به سمت صفین قایل شد که در آن زمان، راوی خبر یعنی عمار یاسر هنوز در قید حیات بوده است.
فارغ از بررسی سندی و محتوایی روایات مزبور، آنچه در اینجا اهمیت دارد آن است که زیارتگاه جمجمه در بابِل، بر اساس باورهای شیعیان، و همانگونه که ابن شهرآشوب نیز اشاره کرده، در محل معجزه سخن گفتن امام علی (ع) با جمجمه مرده ساخته شده است. اما همان‌گونه که ملاحظه شد، در روایات نقل شده در این باره، اجماعی بر وقوع آن در بابل وجود ندارد، بلکه بر اساس برخی اقوال، این حادثه در ایوان مدائن رخ داده و در برخی اقوال نیز تنها به وقوع آن در مسیر حرکت امام علی (ع) به صفین یا نهروان ـ بدون اشاره به محلی مشخص ـ اشاره شده است.
از زمان پیدایش و بنای اولیه مسجد جمجمه اطلاعی در دست نیست؛ اما یاد شدن آن در منابع قرن ششم، نشان می‌دهد که ساختمان آن دست‌کم از آن زمان پابرجا بوده است. شاید ابن‌شهرآشوب نخستین کسی است که به این زیارتگاه اشاره کرده و از آن با عنوان «مسجد جمجمه در بابل» یاد کرده است (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 227).
ابن حمزه طوسی نیز درباره آن گفته است: «مسجد جمجمه در زمین بابل مشهور است، و مسجد در محلی که جمجمه با او [= امام علی (ع)] سخن گفت، ساخته شده و تا به امروز باقی و معروف است و بیشتر زائران و کسانی که از کنار آن می‌گذرند آن را زیارت می‌کنند» (ابن حمزه طوسی، 1412ق، ص 227).
علی بن ابی‌بکر هروی نیز درباره آن نوشته است: «در شهر حلّه، «مشهد جمجمه» وجود دارد که گفته شده با عیسی بن مریم (ع)، و گفته شده با علی بن ابی‌طالب سخن گفت؛ و صحیح آن است که عیسی بن مریم وارد عراق نشده است» (هروی، 1953م، ص 76).
در دوره اخیر، شیخ عباس قمی گزارش داده است که مسجد جمجمه در گذر زمان، متروک و نزد شیعیان فراموش شده بود، تا اینکه محدّث نوری با هدف شناسایی این مسجد به حلّه سفر کرد و با سختی فراوان، موقعیت آن را در نخلستان واقع در انتهای شرقی روستای جمجمه شناسایی کرد. بر اساس این گزارش، گنبد و ساختمان مسجد [یا در واقع، زیارتگاه] در آن زمان ویران شده و بقایای آن در دل خاک پنهان شده بود که با تلاش محدّث نوری شناسایی و از دل خاک بیرون آورده شد (قمی، 1380، ج 1، ص 300).
روستای «جمجمه» که شیخ عباس قمی نیز بدان اشاره کرده، امروزه روستای کوچکی است که در حد فاصل شهر حلّه و مزار عمران بن علی (ع) ـ واقع در حاشیه ویرانه‌های شهر بابِل ـ قرار دارد. نگارنده در سفر تحقیقاتی خود به این روستا، اثری از «مشهد جمجمه» نیافت؛ اما برخی اهالی منطقه به نگارنده تأکید کردند که این زیارتگاه تا زمان رژیم حزب بعث، در نقطه‌ای در شرق روستا باقی بوده، اما در این دوره، روی آن را با تپه‌ای از خاک پوشانیدند و محل آن به طور کامل زیر خاک مدفون گردید.

3. مسجد براثا
«مسجد براثا» در کرخ بغداد، از مساجد تاریخی و مقدّس شیعه است که در قرون اولیه اسلامی، بسیار مورد توجه و اهتمام جامعه شیعیان بود. در برخی منابع شیعه، روایاتی در فضیلت این مسجد نقل شده است؛ از جمله آنکه ابن قولویه به سند خود از ابوالحسن حذاء، از امام جعفر صادق (ع) نقل کرده است که ایشان فرمودند: «اِنّ الی جانبکم مقبرة یُقال لها بُراثا، یُحشر منها عشرون ومائة ألف شهید کشهداء بدر»؛ در ناحیه شما قبرستانی وجود دارد که به آن «براثا» گویند و از آن صد و بیست هزار شهید مانند شهدای بدر محشور خواهند گشت. (ابن قولویه، 1375، ص 346).
همچنین در تعدادی از منابع شیعه، روایاتی مبنی بر حضور و توقف و نماز خواندن امام علی (ع) در محل این مسجد، در زمان بازگشت ایشان از جنگ نهروان نقل شده است، که به دنبال آن، یک راهب مسیحی که در صومعه خود نزدیک این مسجد می‌زیست، با مشاهده نماز گزاردن امام (ع) در این مکان به حضور ایشان رسید و با بیان اینکه اخبار حضور و نماز خواندن امام (ع) در براثا از کتب آسمانی به دست وی رسیده است، اسلام آورد. البته در منابع گوناگون، این حادثه با جزئیات متفاوتی نقل شده و برخی از روایات آن، حاوی فضیلت‌های دیگری برای مسجد براثا است.
بر اساس روایت شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه و شیخ طوسی در تهذیب الاحکام، که سند آن به جابر بن عبدالله انصاری منتهی می‌شود، لشکر صد هزار نفره امیرالمؤمنین (ع) پس از بازگشت از جنگ خوارج، به امامت آن حضرت در براثا نماز خواندند. یک [راهب] مسیحی از صومعه خود پایین آمد و سراغ فرمانده لشکر را گرفت. آنها امام (ع) را به او نشان دادند و او از حضرت سؤال کرد که آیا تو پیامبر یا وصی پیامبری هستی؟ امام خود را وصی پیامبر معرفی کردند. راهب عرض کرد: من صومعه خود را به احترام این جایگاه (براثا)، در اینجا ساخته‌ام، و در کتب آسمانی خوانده‌ام که در اینجا و با این جمعیت، جز پیامبر یا وصی پیامبری نماز نمی‌خواند. سپس اسلام آورد و همراه با لشکر امام (ع) به کوفه رفت (صدوق، 1410ق، ج 1، ص 151؛ طوسی، 1365، ج 3، ص 264).
شیخ طوسی در الامالی خود به نقل از شیخ مفید، این داستان را به شکل متفاوت و مفصّل‌تری، از امام محمد باقر (ع) نقل کرده است. مفاد روایت چنین است که امیر مؤمنان (ع) در مسیر بازگشت از جنگ نهروان و هنگامی که به منطقه «یمنة السواد» رسیدند، راهبی امام (ع) و سپاهیانش را از اقامت در آن سرزمین نهی کرد. اما پس از آشنایی با آن حضرت و تطبیق صفات ایشان با شخصیت جانشین رسول خدا (ص) ـ چنان‌که در انجیل آمده (از جمله آنکه وی در زمین براثا، که خانه مریم و عیسی (ع) است، فرود می‌آید) ـ به دین اسلام مشرّف شد. آن‌گاه امیر مؤمنان (ع) با ضربه پای خود، چشمه آبی را در آنجا آشکار کردند که به گفته ایشان، برای مریم شکافته شده بود. سپس به دستور امام (ع) زمین را کندند و سنگ سفید رنگی نمایان شد. حضرت فرمودند: اینجا مریم، عیسی (ع) را از شانه‌اش بر زمین گذاشته و نماز خوانده است؛ و اینجا زمین براثا و خانه مریم است و در اینجا، پیامبران نماز خوانده‌اند. سپس خود نیز در آنجا نماز گزاردند و چهل روز اقامت نمودند. در پایان روایت، امام باقر (ع) می‌فرمایند که پیش از حضرت عیسی (ع)، ابراهیم (ع) نیز در اینجا نماز خوانده است (طوسی، 1414ق، ص 199-200).
قطب راوندی شبیه روایت فوق را نقل کرده (قطب راوندی، 1409ق، ج 2، ص 552-553) و ابن‌شهرآشوب نیز بخشی از همین روایت را، که دربرگیرنده خبر ضربه زدن امام (ع) به زمین و جوشیدن چشمه و کندن زمین و یافتن سنگ سفید رنگ است، از محمد بن قیس نقل نموده است (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 299-300).
ابن شهرآشوب همچنین خبر دیگری را از حارث اعور و عمرو بن حریث و ابوایوب نقل کرده که در آن، سخنی از جوشیدن چشمه آب و یافتن سنگ سفید رنگ بیه میان نیامده، اما محتوای کلی آن شبیه بخش آغازین روایت الامالی طوسی (یعنی داستان اسلام آوردن راهب) است، البته با این تفاوت که در روایت ابن شهرآشوب، نام راهب «حباب» بیان شده و امیرالمؤمنین (ع) به وی دستور دادند تا دیر خود را به مسجد تبدیل کند، و او همراه امیرالمؤمنین (ع) به کوفه رفت و در آنجا اقامت کرد و پس از شهادت امام (ع) به مسجد خود در براثا بازگشت (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 299).
ابن شهرآشوب در ادامه، روایتی را به نقل از زاذان، از امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده که در واقع دنباله روایت قبلی است. شرح روایت چنین است که امام (ع) از راهب پرسیدند که چرا چشمه‌ای حفر نمی‌کند تا از آن آب بیاشامد؟ و راهب پاسخ داد که قبلاً حفر کرده و آب آن شور بوده است. امام به راهب دستور دادند که چشمه دیگری حفر کند. این بار چشمه آب زلالی آشکار شد و آب آشامیدنی راهب از آن تأمین گردید (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 299).
با این حال، در شمار دیگری از منابع شیعه، تنها از نماز خواندن امام علی (ع) در براثا در زمان بازگشت از جنگ نهروان، بدون اشاره به داستان اسلام آوردن راهب یا آشکار کردن چشمه و سایر وقایع آن، سخن به میان آمده است (قمی (محمد بن حسن)، 1423ق، ص 18؛ قمی (شاذان بن جبرئیل)، 1381ق، ص 68؛ 1423ق، ص 170؛ حسین بن عبدالوهّاب، 1369ق، ص 1).
«براثا» در اصل روستایی قدیمی‌تر از بغداد بود که پس از احداث و توسعه این شهر، به محله‌ای در حومه آن تبدیل شد و موقعیت آن، جنوب «باب محوّل» در سمت قبله منطقه «کرخ» بود (حموی، 1397ق، ج 1، ص 362). ابن حوقل ساخت «مسجد براثا» را به امام علی (ع) نسبت داده است (ابن حوقل، 1992م، ص 216)؛ اما بر اساس روایت ابن‌شهرآشوب، این مسجد را راهب مسیحی ساکن آنجا، پس از اسلام آوردن خود، به دستور امیرالمؤمنین (ع) بنا کرد (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 299).
شواهد تاریخی نشان می‌دهد که «مسجد براثا» در دو قرن چهارم و پنجم هجری برای شیعیان اهمیت ویژه‌ای داشته است و به گفته خطیب بغدادی، محل اجتماع و گردهمایی آنان بوده است (ر.ک: خطیب بغدادی، 1422ق، ج 8، ص 17). آنها تا سال 450ق در این مسجد خطبه می‌خواندند و نماز جمعه برگزار می‌کردند؛ اما به سبب سختگیری‌های اهل سنت بغداد، از این تاریخ، نماز و شعائر مذهبی در آن متوقف گردید و این مسئله باعث متروک و ویرانه شدن محله براثا در دوره‌های بعدی شد؛ به گونه‌ای که به گفته یاقوت حموی، در زمان وی از محله براثا اثری باقی نمانده بود و از مصالح ساختمانی آثار باقی‌مانده از دیوارهای مسجد در ساخت بناهای دیگر استفاده می‌شد (حموی، 1397ق، ج 1، ص 362-363).
در دوره‌های اخیر، «مسجد براثا» به طور کامل از بین رفته و هیچ نشانی از آن باقی نمانده است. اما امروزه مسجد دیگری واقع در جنوب شرقی کاظمین، به نام «مسجد براثا» شناخته می‌شود که در اصل زیارتگاه دیگری مرتبط با امام علی (ع)، به نام مسجد یا مشهد «عتیقه» یا «منطقه» بوده است.
وجه تسمیه این مسجد به «عتیقه»، قرار داشتن آن در بازار و محله‌ای به این نام بوده که برخی منابع قرن پنجم و ششم به آن اشاره کرده‌اند (خطیب البغدادی، 1422ق، ج 1، ص 404؛ حموی، 1397ق، ج 3، ص 285؛ ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 227). به گفته خطیب بغدادی، شیعیان به این مسجد توجه زیادی داشته و آنجا را زیارت می‌کرده‌اند و اعتقاد دارند امام علی (ع) در آنجا نماز خوانده است (خطیب بغدادی، 1422ق، ج 1، ص 404). صفی‌الدین بغدادی نیز از این مکان با نام «مشهد المنطقه» یاد کرده (بغدادی، 1412ق، ج 2، ص 757) و در دوره اخیر، محمود شکری الآلوسی در باب وجه تسمیه آن به «منطقه» و ارتباط آن با معجزه‌ای از امام علی (ع)، توضیحاتی داده است (آلوسی، 1346ق، ص 122).
به هر حال، مسجد براثای کنونی، یا در واقع، مسجد عتیقه یا منطقه، ارتباطی با مسجد تاریخی و کهن براثا ندارد؛ چرا که «مسجد براثا» در محله براثا در جنوب غربی شهر بغداد واقع بوده، و حال آن‌که مسجد کنونی در شرق بغداد کهن (پیش از توسعه آن به سمت شرقی رود دجله)، و در حد فاصل آن و کاظمین قرار دارد. چنان‌که مصطفی جواد و احمد سوسه اشاره کرده‌اند، برخی از شیعیان در دوره متأخر، که از محل و موقعیت مسجد براثای تاریخی اطلاع نداشته‌اند، نام براثا را بر «مشهد منطقه» نهاده‌اند (جواد و سوسة، 1432ق / 2011م، 85 و 91) و از آن پس به تدریج، این زیارتگاه به «مسجد براثا» شهرت یافته است.
با این حال، امروزه داخل این زیارتگاه آثاری وجود دارد که با روایات حضور امام علی (ع) در براثا و فضایل مسجد براثا ارتباط یافته است؛ از آن جمله، سنگ سفید رنگی به شکل یک ستون هشت ضلعی خوابیده بر زمین است که در طرفین آن کتیبه‌ای حجّاری شده حاوی اسامی چهارده معصوم به چشم می‌خورد و گفته می‌شود حضرت مریم، فرزندش حضرت عیسی (ع) را بر روی این سنگ گذاشته است. در صحن مسجد نیز سنگ سیاه رنگی با شکل نزدیک به مکعب وجود دارد که به نام سنگ «مُنطقه» نیز شناخته می‌شود و زائران بدان تبرک می‌جویند. در بخش دیگری از مسجد نیز چاه آبی وجود دارد که شیعیان آن را همان چشمه‌ای می‌دانند که امام علی (ع) در زمان حضور خود در براثا آن را آشکار کردند و بر این باورند که این چاه در گذشته تخریب و از دید پنهان شده بود، اما در دوره اخیر مجدداً شناسایی گردیده است (حسنی، 1431ق، ص 83-84).

4. قطّاره امام علی (ع)
در حدود 25 کیلومتری جنوب غربی کربلا، نزدیک جاده این شهر به «عین‌التمر»، چشمه آبی وجود دارد که به «قَطّاره» امام علی (ع) شناخته می‌شود و در اطراف آن، دیواره‌های صخره‌ای نسبتاً مرتفعی وجود دارد. اخیراً در این مکان، زیارتگاهی ساخته‌اند که چشمه آب درون آن قرار گرفته است و برروی آن ضریحی به شکل یک پنجره چوبی مشبّک یک ضلعی نصب کرده‌اند. اهالی منطقه، این چشمه را همان چشمه‌ای می‌دانند که امام علی (ع) به طریق اعجازآمیز نزدیک دیر یک راهب مسیحی آشکار کردند (مشاهدات نگارنده).
معجزه آشکار کردن چشمه آب به دست امیرالمؤمنین (ع) در زمان حرکت به سمت صفّین یا بازگشت از آنجا، در تعدادی از منابع شیعه نقل شده است؛ اما در جزئیات روایات آن، اختلاف‌هایی وجود دارد. فحوای این روایات به‌اختصار چنین است که امام (ع) در مسیر حرکت خود، به همراه لشکر خویش وارد صحرایی بی‌آب و علف شدند و در نزدیکی ستون یا میل بلندی توقف کردند که در بالای آن راهبی زندگی می‌کرد. نزدیک این ستون یا میل، صخره‌ای وجود داشت که اصحاب حضرت (ع) نتوانستند با یکدیگر آن را بلند کنند. اما امام ‌(ع) آن را از جا کندند و در زیر آن، چشمه آب زلالی پدیدار شد. پس از آنکه لشکر ایشان از آب چشمه سیراب شدند، حضرت صخره را به جای اول برگرداندند و چشمه را پوشانیدند. سپس از آنجا حرکت کردند؛ اما هنوز دور نشده بودند که امام (ع) از اصحاب خود خواستند تا برگردند و چشمه را بیابند. برخی از اصحاب حضرت‌ (ع) بازگشتند، اما نتوانستند محل چشمه را بیابند. پس نزد راهب رفتند و او به آنها خبر داد که بجز پیامبران یا اوصیای پیامبران، هیچ‌کس نتوانسته است این چشمه را آشکار کند (منقری، 1410ق، ص 145؛ خصیبی، 1423ق، ص 148-149؛ مفید، 1416ق، ج 1، ص 334-336؛ ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 326؛ قطب راوندی، 1409ق، ج 2، ص 864-866). در برخی از این منابع افزوده شده است که آن راهب اسلام آورد و به امیرالمؤمنین ‌(ع) پیوست و سرانجام، در جنگ صفین به شهادت رسید (خصیبی، 1423ق، ص 149؛ مفید، 1416ق، ج 1، ص 337؛ ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 326).
لازم به ذکر است که تقریباً همه منابعی که این معجزه را نقل کرده‌اند، زمان وقوع آن را در هنگام عزیمت امام علی (ع) به سمت صفین دانسته‌اند؛ اما در محل وقوع آن با یکدیگر اختلاف دارند و بیشتر آنها، محل وقوع حادثه را در نقطه‌ای در ساحل غربی رود فرات ذکر کرده‌اند. در روایت نصر بن مزاحم، که احتمالاً قدیمی‌ترین روایت این معجزه است، محل وقوع آن «ظَهر کوفه» بیان شده است (منقری، 1410ق، ص 145). ابن‌شهرآشوب و قطب راوندی مکان وقوع آن را صندودا دانسته‌اند (ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 326؛ قطب راوندی، 1409ق، ج 2، ص 864). در روایت حسین بن حمدان خصیبی و شیخ مفید و نیز در اشعاری از سید حمیری، محل وقوع آن پس از گذشتن امام‌ (ع) از کربلا ذکر شده است (خصیبی، 1423ق، ص 148؛ مفید، 1416ق، ج 1، ص 334؛ ابن‌شهرآشوب، 1412ق، ج 2، ص 326). ابن‌اعثم نیز محل آن را صحرایی که امیرالمؤمنین (ع) در حد فاصل میان «انبار» تا «هیت» از آن عبور کرده، دانسته است (ابن‌اعثم، 1411ق، ج 2، ص 555).
بنا بر آنچه گذشت، در خصوص این معجزه و زیارتگاه مرتبط با آن، یعنی «قطّاره»، چند نکته قابل تأمل وجود دارد:
1. همان‌گونه که اشاره شد، بیشتر منابع، زمان وقوع این معجزه را در هنگام حرکت امام علی (ع) به سمت صفّین ذکر کرده‌اند؛ اما بجز ابن اعثم، سایر منابع مکان وقوع آن را در ساحل غربی رود فرات ذکر کرده‌اند، در حالی‌که ـ چنان‌که پیش از این در مقاله دیگری نشان داده‌ایم ـ مسیر حرکت امام علی (ع) به سمت صفین، در ساحل شرقی رود فرات بوده، و مسیر بازگشت ایشان در ساحل غربی رود فرات بوده است (ر.ک: خامه‌یار، 1390، ص 41-72). بنابراین در روایات گوناگون این معجزه، میان زمان و مکان وقوع آن توافق وجود ندارد.
2. به طور کلی، این معجزه به طرز قابل تأملی، یادآور معجزه مشابهی است که در زمان بازگشت امام (ع) از جنگ نهروان در محل «مسجد براثا» رخ داد. به گونه‌ای که یا باید قایل شد به اینکه معجزه آشکار شدن چشمه آب به دست امام علی (ع) نزدیک دیر راهب مسیحی، دو بار اتفاق افتاده است، و یا با استناد به روایاتی که در آنها به وقوع این معجزه در براثا اشاره نشده، چنین نتیجه‌گیری کرد که این معجزه تنها یک بار، در زمان رفت و برگشت امام (ع) به صفّین رخ داده است و برخی از راویان در نقل اصل خبر دچار تردید و اشتباه شده‌اند و زمان وقوع آن را در زمان توقف ایشان در نهروان ذکر کرده‌اند.
3. نصر بن مزاحم و ابن اعثم گزارش کرده‌اند که امام علی (ع) در مسیر حرکت خود به صفّین و پیش از رسیدن به شهر «رقّه»، نزدیک رود «بلیخ» (از شاخه‌های رود فرات) توقف کرد. در آنجا راهبی از صومعه خود خارج شد و نوشته‌ای را که از اصحاب حضرت عیسی (ع) دست‌به‌دست به وی رسیده بود و در آن، رسیدن امام (ع) به این محل پیش‌بینی شده بود، برای آن حضرت قرائت کرد. سپس به یاران ایشان پیوست و سرانجام در جنگ صفین به شهادت رسید (منقری، 1410ق، ص 147-148؛ ابن‌اعثم، 1411ق، ج 2، ص 556). شباهت برخی جزئیات این گزارش (اسلام آوردن راهب و شهادت وی در رکاب امام (ع) در جنگ صفین) با روایات معجزه آشکار کردن چشمه آب قابل تأمل است، و به نظر می‌رسد بین روایات این معجزه و روایت راهب بلیخ، خلطی صورت گرفته باشد.
4. ابن اعثم گزارش داده است که امام علی (ع) در زمان عزیمت به سمت صفّین، پس از گذشتن از شهر «هیت»، در محلی به نام «اقطار» توقف نمودند و در آنجا مسجدی بنا کردند که تا زمان وی ـ اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری ـ پابرجا بوده است (ابن‌اعثم، 1411ق، ج 2، ص 556). تشابه نام زیارتگاه «قطّاره» امام علی (ع) نزدیک کربلا، با نام مسجد «اقطار» نیز نکته‌ای شایسته تأمل و بررسی است.
5. بر خلاف سه زیارتگاه قبلی (مشهد الشمس و جمجمه و مسجد براثا)، که در متون کهن از آنها یاد شده، نگارنده اشاره‌ای به زیارتگاه قطّاره در منابع تاریخی نیافته است.

نتیجه‌گیری
از جمع‌بندی روایات گوناگون وارد شده در باب هر یک از معجزاتی که مبنای پیدایش زیارتگاه‌های بررسی شده در این پژوهش بوده است، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که وجود اختلاف و گاه حتی تناقض موجود در باب زمان و مکان وقوع این معجزات، به ما این اجازه را نمی‌دهد که با استناد به این روایات، به آسانی بتوانیم مکان مشخّصی را به عنوان محل وقوع این معجزات تعیین کنیم. با این حال، نتیجه‌گیری کلی درباره هر یک از زیارتگاه‌های بررسی شده را می‌توان به طور خلاصه به شرح ذیل بیان کرد:
1. تنها با استناد به روایاتی که زمان وقوع حادثه ردّ شمس را در مسیر بازگشت امام علی (ع) از نهروان بیان کرده‌اند (به ویژه روایت شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه که مکان وقوع آن را پس از گذشتن از پل «سوراء» ذکر کرده است)، می‌توان زیارتگاه «مشهد الشمس» را منطبق بر محل وقوع معجزه ردّ شمس دانست.
2. تنها در روایت نسبتاً متأخر ابن‌شهرآشوب، محل وقوع معجزه جمجمه، منطقه «بابِل» بیان شده، و در منابع کهن‌تر، محل وقوع این معجزه مدائن یا موقعیت غیر دقیق «نزدیک رود فرات» ذکر شده است. بنابراین، نمی‌توان به راحتی پذیرفت که زیارتگاه از بین رفته جمجمه در بابل، کاملاً در محل وقوع این معجزه ساخته شده باشد.
3. در منابع معتبر شیعه، روایاتی در فضیلت «مسجد براثا» نقل شده و این مسجد محل حضور و نماز خواندن امام علی (ع) در زمان بازگشت ایشان از نهروان معرفی شده است. اما در برخی از این منابع، از وقوع معجزه آشکار کردن چشمه آب در این مسجد سخنی در میان نیست. علاوه بر آن، «مسجد براثا» در گذر زمان، از بین رفته است و مسجدی که امروزه به این نام شناخته می‌شود، در واقع مسجد و زیارتگاه دیگری به نام «عتیقه» یا «منطقه» است . بنابراین، آثاری که امروزه در این مسجد زیارت می‌شود، از مستند روایی برخوردار نیست.
4. در محل وقوع معجزه چشمه آب، تناقض و اختلاف فاحشی در روایات وجود دارد. البته در روایت خصیبی و شیخ مفید و نیز اشعار سید حمیری، زمان وقوع آن پس از عبور امام علی (ع) از کربلا بیان شده، اما محل دقیق وقوع آن مشخص نشده است؛ ضمن آنکه از بیشتر روایات چنین برمی‌آید که هیچ کس جز پیامبران و اوصیای پیامبران قادر به شناسایی محل چشمه نیست؛ و این مسئله تعیین زیارتگاه «قطّاره» امام علی (ع) یا هر مکان دیگری را به عنوان محل وقوع این معجزه با دشواری مواجه می‌سازد.
سخن پایانی آنکه، نویسنده این نوشتار بر این باور است که زیارتگاه‌های بررسی شده را حتی اگر نتوان به عنوان محل وقوعِ قطعی و دقیق معجزات امیرالمؤمنین (ع) تعیین کرد، اما می‌توان آنها را به عنوان زیارتگاه‌هایی نمادین در نظر گرفت که شیعیان در دوره‌های بعدی، در جاهایی که نزد آنها به عنوان محل وقوع این معجزات مشهور و متعارف بوده، ساخته‌اند و نیّت و انگیزه آنان از ساخت این زیارتگاه‌ها، احیای یاد و خاطره این معجزات امام علی (ع) بوده است که در بسیاری از منابع روایی شیعه روایت شده و برای آنها مشهور و شناخته شده بوده است.

منتشرشده در دوفصلنامه علمی ـ پژوهشی «تاریخ اسلام در آینه پژوهش»، شماره 37، پاییز و زمستان 1393


فهرست منابع:
1. ابن اعثم، احمد بن اعثم الکوفی (1411ق / 1991م)، الفتوح، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الاضواء.
2. ابن حزم، علی بن احمد (بی‌تا)، جمهرة انساب العرب، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، القاهرة: دار المعارف، ط 5.
3. ابن حمزة الطوسی، محمد بن علی (1412ق)، الثاقب فی المناقب، تحقیق: نبیل رضا علوان، قم: مؤسسة انصاریان، ط 2.
4. ابن حوقل، محمد بن حوقل (1992م)، صورة الارض، بیروت: دار مکتبة الحیاة.
5. ابن شهرآشوب، محمد بن علی المازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب (1412ق / 1991م)، تحقیق: یوسف البقاعی، بیروت: دار الاضواء، ط 2.
6. ابن قولویه القمی، جعفر بن محمد بن جعفر (1375ش)، کامل الزیارات، تصحیح: بهراد الجعفری، تهران: صدوق، چاپ 1.
7. الالوسی، محمود شکری (1346ق)، تاریخ مساجد بغداد وآثارها، بغداد: مطبعة دار السلام.
8. جعفریان، رسول (1390)، آثار اسلامی مکّه و مدینه، تهران: مشعر، چاپ 14.
9. جواد، مصطفی و سوسة، احمد (1432ق / 2011م)، دلیل خارطة بغداد المفصّل فی خطط بغداد قدیماً وحدیثاً، بیروت: مکتبة الحضارات.
10. حسین بن عبدالوهّاب (1369ق / 1950م)، عیون المعجزات، النجف: المطبعة الحیدریة.
11. الحدیثی، عطا و عبدالخالق، هناء (1974م)، القباب المخروطیة فی العراق، بغداد: مدیریة الآثار العامة.
12. الحسنی، عادل (1431ق / 2010م)، دلیل العتبات والمراقد فی العراق، بیروت: دار المؤرخ العربی، ط 1.
13. الحموی، یاقوت بن عبدالله (1397ق / 1977م)، معجم البلدان، بیروت: دار صادر.
14. الحمیری، عبد الله بن جعفر (1413ق)، قرب الإسناد، قم: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، ط 1.
15. خامه‌یار، احمد (1390ش)، «پژوهشی در مسیر امام علی (ع) به صفّین و محل جنگ صفّین»، پژوهش‌نامه علوی، ش 3، بهار و تابستان.
16. الخصیبی، حسین بن حمدان (1423 ق / 2002م)، الهدایة الکبری، بیروت: مؤسسة البلاغ، ط 1.
17. الخطیب البغدادی، احمد بن علی (1422ق / 2001م)، تاریخ بغداد، تحقیق: بشّار عوّاد معروف، بیروت: دار الغرب الاسلامی، ط 1.
18. الشریف الرضی، محمد بن حسین الموسوی البغدادی (1406ق)، خصائص الائمة (ع) ـ خصائص امیرالمؤمنین (ع)، تحقیق: محمد هادی الامینی، مشهد: مجمع البحوث الاسلامیة.
19. الصدوق، محمد بن علی بن بابویه القمی (1385ق / 1966م)، علل الشرائع، النجف: المکتبة الحیدریة ومطبعتها.
20. الصدوق، محمد بن علی بن بابویه القمی (1403ق)، الخصال، تصحیح: علی اکبر الغفاری، قم: منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة.
21. الصدوق، محمد بن علی بن بابویه القمی (1410ق)، من لا یحضره الفقیه، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، طهران: دار الکتب الاسلامیة.
22. الصفّار، محمد بن حسن (1404ق / 1362ش)، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آل محمد (ص)، تصحیح: میرزا محسن کوچه‌باغی، طهران: مؤسسة الاعلمی.
23. صفی‌الدین البغدادی، عبدالمؤمن بن عبدالحق (1412ق / 1992م)، مراصد الاطلاع علی اسماء الامکنة والبقاع، تحقیق: علی محمد البجاوی، بیروت: دار الجیل.
24. الطباطبائی، السید عبدالعزیز (1417ق)، اهل البیت (ع) فی المکتبة العربیة، قم: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث.
25. الطبری، محمد بن جریر بن رستم (1410ق)، نوادر المعجزات فی مناقب الائمة الهداة، قم: مدرسة الإمام المهدی (ع)، ط 1.
26. الطوسی، محمد بن الحسن (1414ق)، الامالی، قسم الدراسات الاسلامیة ـ مؤسسة البعثة، قم: دار الثقافة.
27. الطوسی، محمد بن الحسن (1365ش)، تهذیب الاحکام، تحقیق: السید حسن الموسوی الخرسان، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ 4.
28. العانی، علاءالدین احمد (1982م)، المشاهد ذات القباب المخروطة فی العراق، المؤسسة العامة للآثار والتراث.
29. العیّاشی، محمد بن مسعود (بی‌تا)، التفسیر، تصحیح: هاشم الرسولی المحلاتی، طهران: المکتبة العلمیة الاسلامیة.
30. القطب الراوندی، سعید بن عبدالله (1409ق)، الخرائج والجرائح، قم: مؤسسة الامام المهدی (ع).
31. القمی، شاذان بن جبرئیل (1423ق)، الروضة فی فضائل امیر المؤمنین (ع)، تحقیق: علی الشکرچی، قم: مکتبة الامین، ط 1.
32. القمی، شاذان بن جبرئیل (1381ق / 1962م)، الفضائل، النجف: المکتبة الحیدریة ومطبعتها.
33. قمی، عباس (1380ش)، منتهی الآمال، قم: هجرت، چاپ 14.
34. القمی، محمد بن حسن (1423ق / 1381ش)، العقد النضید والدّرّ الفرید، تحقیق: علی اوسط الناطقی، قم: دار الحدیث، ط 1.
35. الکلینی، محمد بن یعقوب (1401ق)، الکافی، تصحیح: علی اکبر الغفاری، بیروت: دار صعب و دار التعارف، ط 3.
36. المجلسی، محمد باقر (1403ق / 1983م)، بحار الانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، ط 2.
37. المفید، محمد بن محمد بن نعمان (1416ق / 1995م)، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق: مؤسسة آل البیت (ع) لاحیاء التراث، بیروت: مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، ط 1.
38. المنقری، نصر بن مزاحم (1410ق / 1990م)، وقعة صفین، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، بیروت: دار الجیل.
39. نریمانی، زهره (1381)، «نقد سندی و محتوایی روایت ردّ الشمس لعلی ابن ابی‌طالب (ع)»، حدیث اندیشه، شماره 3-4، پاییز و زمستان.
40. الهروی، علی بن ابی‌بکر (1953م)، الاشارات الی معرفة الزیارات، تحقیق: جانین سوردیل ـ طومین، دمشق: المعهد الفرنسی.

۱. «جُلَندی بن کَرکَر»، نام پدر «جَیفَر» و «عَبّاد» است و این دو برادر، پادشاه «عُمان» در عصر رسول خدا (ص) بودند که پس از دریافت نامه دعوت پیامبر (ص) به دین خدا، اسلام آوردند (ابن حزم، بی‌تا، ۳۸۴).
سه شنبه ۸ دي ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۱