محمدامین‌خان فرزند الله‌قلی‌خان ازبک، که در منابع فارسی از وی به عنوان «خانِ خیوه» یا «خان خیوق» یاد شده، از سلسله ایناق از خوانین خیوه است که در سال 1261ق پس از برادرش رحیم‌قلی‌خان به حکومت رسید. تا زمان وی، خوانین خیوه با دربار ایران مناسبات دوستانه‌ای داشتند؛ اما محمدامین‌خان هم‌زمان با شورش محمدحسن خان سالار در خراسان، ادعای استقلال کرد و با هم‌دستی طوایف ترکمن، به تاخت و تاز و ایجاد ناامنی در مرزهای ایران و تجاوز به شهرهای آن حدود پرداخت. تا اینکه در سال 1271ق و به دنبال لشکرکشی وی به سرخس، فریدون میرزا فرمانفرما حاکم خراسان نیز برای رویارویی با خان خیوه، لشکری به آنجا اعزام کرد. در 30 جمادی‌الآخره همین سال، میان دو لشکر جنگی درگرفت که در نتیجه آن، لشکر خوارزم شکست خورد و محمد امین خان به همراه چهارده تن از عموزادگان و 32 تن از درباریان خود، به قتل رسید. 1
بنگرید: «خان خیوه»، سپهرداد مجدزاده، دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1389، ج 14، ص 790-791.

شرح مفصل وقایع این جنگ در تواریخ و منابع دوره قاجار، از جمله ناسخ التواریخ و حقایق الاخبار ناصری و سفارت‌نامه خوارزم آمده است. اما نکته‌ای که برای ما اهمیت دارد آن است که در همه این منابع اشاره شده است که پس از انتقال سرهای بریده کشته‌شدگان به تهران، به دستور ناصرالدین‌شاه آنها را در جایی نزدیک دروازه دولت تهران دفن و روی آن مقبره‌ای بنا کردند.
خورموجی در این باره گفته است: «با آن‌که خان مزبور از زمره خوارج و از دایره اسلام خارج بود، سر او را در معبر اوطاق و کریاس، پایمال نعالش نفرمود. در خارج دار الخلافه قریب به دروازه دولت بعد از تغسیل و تکفین امر به دفنش فرمود، و بر مدفنش بقعه و رواق به استحکام اساس بنا نمود.» 2
حقایق الاخبار ناصری، محمدجعفر خورموجی، به کوشش: حسین خدیوجم، تهران: کتابفروشی زوّار، 1344، ص 146.

محمدتقی سپهر در ناسخ التواریخ اشاره کرده است که: «... آن‌گاه به حکم شاهنشاه سر خان خیوق و یاران او را غسل دادند و کفن بپوشیدند و بیرون دارالخلافه قریب به دروازه دولت با خاک سپردند و بر فراز مزار او از خشت پخته قبّه‌ای کردند.» 3
ناسخ التواریخ: تاریخ قاجاریه، محمدتقی سپهر، به اهتمام: جمشید کیانفر، تهران: اساطیر، 1377، ج 3، ص 1254.

رضاقلی‌خان هدایت نیز نوشته است: «... شاهنشاه ایران را ارسال او به دارالخلافه مرضیّ خاطر نیفتاده، مقرر شد که در خارج دروازه دولت مقبره و عمارتی رفیع احداث نمایند و سر او را و دیگران را دفن کنند. چنان کردند و قُرّاء به تلاوت قرآن در آن بقعه بنشاندند و به فقرا آب و آش دادند...» 4
سفارت‌نامه خوارزم، رضاقلی‌خان هدایت، به کوشش: علی حصوری، تهران: کتابفروشی طهوری، 1356، ص 147.

با وجود اشاره این منابع تاریخی به ساخت گنبد و مقبره‌ای در دوره ناصرالدین‌شاه برروی مدفن سرهای خان خیوه و یارانش نزدیک دروازه دولت تهران، اما در بیشتر کتاب‌هایی که درباره تاریخ و آثار شهر تهران تألیف شده است، اشاره‌ای به چنین مکانی به چشم نمی‌خورد. با این حال، به فضل وجود عکس تاریخی منحصر به‌فردی از این مقبره، می‌توانیم تصور نسبتاً دقیقی از شکل آن به دست آوریم. این عکس متعلق به لوئیجی پشه، عکاس مشهور ایتالیایی است که در ضمن آلبومی از عکس‌های قدیمی وی از تهران و برخی شهرهای دیگر ایران، در کتابخانه ملی پاریس نگه‌داری می‌شود.
عکس یاد شده، مقبره خان خیوه را درون محوطه محصوری نشان می‌دهد که ساختمان آن هشت ضلعی با مساحت نسبتاً کم و دارای ایوانچه‌هایی در هر ضلع آن است و بر فراز بنا، گنبد شلجمی چند ترک کوچکی با ساقه بلندِ ظاهراً دوازده ضلعی وجود دارد. در سمت چپ تصویر نیز اتاق آجری مربعی با پنجره مشبّک بزرگی و بیرون آن نیز بادگیری کوچک به چشم می‌خورد. از آنجایی که این عکس، نمای منحصر به‌فرد و نادری از یک بنای تاریخی از بین رفته در تهران را نمایش می‌دهد، بی‌تردید از ارزش تاریخی و سندی فراوانی برخوردار است.

  • بنگرید: «خان خیوه»، سپهرداد مجدزاده، دانشنامه جهان اسلام، تهران: بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1389، ج 14، ص 790-791.
  • حقایق الاخبار ناصری، محمدجعفر خورموجی، به کوشش: حسین خدیوجم، تهران: کتابفروشی زوّار، 1344، ص 146.
  • ناسخ التواریخ: تاریخ قاجاریه، محمدتقی سپهر، به اهتمام: جمشید کیانفر، تهران: اساطیر، 1377، ج 3، ص 1254.
  • سفارت‌نامه خوارزم، رضاقلی‌خان هدایت، به کوشش: علی حصوری، تهران: کتابفروشی طهوری، 1356، ص 147.
فصلنامه کتاب‌گزار، شماره 1
جمعه ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۱