چکیده:
جمال‌الدین وزیر اصفهانی معروف به «جواد»، از وزرای آل زنگی موصل، در نیمه سده ششم هجری است که در دوره وزارت خود، خدمات عمرانی فراوانی در حرمین شریفین از خود به‌جای گذاشت. در بخش اول این نوشتار، زندگی‌نامه اجمالی وی بیان گشته و ویژگی‌ها و ابعاد برجسته سیرت وی، از جمله خدمـات اجتماعی او و مـدح و ستایش وی از سوی شاعران معاصرش بررسی و به احوال فرزندش جلال‌الدین علی نیز اشاره شده است. همچنین در این بخش جزئیات انتقال جنازه جواد اصفهانی از موصل به حرمین و به‌خاک‌سپاری وی در مقبره‌اش در مدینه منوره به تفصیل بیان شده است. در بخش دوم مقاله نیز با استناد به منابع معتبر تاریخی، اقدامات عمرانی وی در دو شهر مکه و مدینه و نیز منا و عرفات تشریح گشته است تا بدین ترتیب نقش وی در بازسازی حرمین شریفین، به عنوان یکی از شخصیت‌های ایرانی صاحب منصب، تبیین و واکاوی شود.

واژگان کلیدی: جواد اصفهانی، حرمین شریفین، مکه، مدینه، عرفات، خدمات عمرانی و اجتماعی

مقدمه
اماکن مقدس اسلامی در حرمین شریفین به ویژه مسجدالحرام و مسجدالنبی، از دیر باز محل توجه و اهتمام بسیاری از حاکمان و صاحب‌منصبان بوده است و شماری از آنها تلاش کرده‌اند هر یک به نوبه خود سهمی در بازسازی آثار دینی و مساجد متبرکه داشته باشند. در این میان، برخی از صاحب‌منصبان ایرانی نیز به ویژه در سده‌های میانی، اقداماتی در این راستا داشته‌اند، که از آن جمله می‌توان به بازسازی گنبد ائمه بقیع (ع) به دست مجدالملک براوستانی قمی (متوفای492) اشاره کرد.
صاحب‌منصب ایرانی دیگری که نقش بسیار برجسته‌ای در بازسازی اماکن و مساجد مقدس در حرمین شریفین و دیگر خدمات عمرانی در این سرزمین داشته، جمال‌الدین وزیر اصفهانی، معروف به جواد بوده است. او در دستگاه خاندان آل زنگی در موصل خدمت می‌کرد و نزدیک به دو دهه، منصب وزارت سیف‌الدین غازی و پس از وی قطب‌الدین مودود، فرزندان عمادالدین زنگی بن آقسنقر را برعهده داشت. او به نیکوکاری و جود و بخشش فراوان خود شهرت داشت و خدمات اجتماعی و عمرانی وی زبانزد بود.
مهم‌ترین تحقیقاتی که درباره جمال‌الدین اصفهانی در زبان فارسی انجام شده، شامل مقاله‌ای منتشر شده در مجله وقف میراث جاویدان (کسایی، 1376: 56-63)، و دو مدخل به نام وی در دانشنامه جهان اسلام (ج11) و دائرة المعارف بزرگ اسلامی (ج18) است. آقای رسول جعفریان نیز در گوشه‎ای از تحقیقات خود، به اجمال به خدمات وی در حرمین شریفین اشاره کرده است (جعفریان،1389: 128و143ـ144).
در این نوشتار، ضمن ارائه زندگی‌نامه اجمالی جمال‌الدین و بررسی ابعاد مختلف آن، از جمله خدمات عمرانی و اجتماعی وی، مدح شاعران معاصرش در حق وی و نیز جزئیات انتقال جنازه و خاک‌سپاری او در حرمین شریفین، به تفصیل خدمات عمرانی وی در مکه مکرمه، مدینه منوره، منا و عرفات را با استناد به منابع معتبر تاریخی، تشریح و واکاوی خواهیم کرد.

1. زندگی‌نامه جواد اصفهانی
نام و نسب وی را محمدبن علی بن ابی‌منصور گفته‌اند. کنیه‌اش «ابوجعفر»، لقبش «جمال‌الدین» بود و به «جواد» شهرت داشت (ابن خلّکان، ج5 ، ص143، بی‌تا). پدربزرگ وی ابومنصور، «فَهّاد» (نگهبان سگ‌های شکاری) دربار ملکشاه سلجوقی (حکومت: 468 ـ 465) بود (اصفهانی، ص192، 1900)؛ ابن خلّکان، همانجا). پدرش علی نیز اهل اصفهان و حاجب شمس‌الملک بن نظام‌الملک، وزیر سلطان محمد سلجوقی (حکومت: 511 ـ 498) و ملقّب به کامل بود (اصفهانی، همانجا).
جمال‌الدین، نخست تحت تربیت پدرش قرار گرفت و در دوره سلطان محمودبن محمدبن ملكشاه (حکومت: 525 ـ 511) عهده‌دار «دیوان عرض» گردید. او پس از تأسیس حكومت اتابكان زنگی، به عمادالدین زنگی (حکومت: 541 ـ522) پیوست و در زمره خواصّ و نزدیکان وی درآمد؛ تا جایی‌که از سوی اتابک زنگی والی نصیبین و رحبه و سپس ناظرِ دیوانِ وی شد ودر این مدت مال و مکنتی یافت (اصفهانی، همانجا؛ ابن خلّکان، همانجا).
پس از قتل عمادالدین زنگی در سال 541ق. برخی از سربازان خواستند جمال‌الدین را نیز به قتل برسانند و اموالش را غارت کنند؛ اما برخی از امرا او را حمایت کردند (ابن خلّکان، ج5 ، ص144). او نیز به موصل رفت و درآنجـا سیف‌الدین غازی (حکومت: 544 ـ541) جانشین و فرزند عمادالدین زنگی، وی را وزیر خود گردانید (اصفهانی، ص193؛ ابن خلّکان، همانجا).
جمال‌الدین وزیر، در این دوره قدرت و ثروت بسیار به دست آورد و از آن‌رو که در مدت وزارت خود، بذل و بخشش فراوان می‌کرد، به «جواد» شهرت یافت (ابن خلّکان، همانجا). او در دوره امارت قطب‌الدین مودود (حکومت: 564 ـ 544)، جانشین و برادر سیف‌الدین غازی، همچنان در مسند وزارت باقی ماند. تا اینکه در سال 558ق. قطب‌الدین مودود بر وی خشم گرفت و به زندانش افکند و او در زندان درگذشت (ابن اثیر، ج11، ص306، 1979م. ؛ ابن خلّکان، ج5 ، ص145).
سبط ابن جوزی (متوفای 654)، ماجرای دستگیر شدن وی را چنین شرح داده است که پس از فزونی جود و بخشش جواد و فراگیر شدن احسان و نیکی وی، برخی به او حسادت ورزیدند و نزد قطب‌الدین مودود بر او دروغ بستند و گفتند: او اموال تو را دریافت می‌کند و با آنها صدقه می‌دهد. اما قطب‌الدین به علت دوستی و رابطه حسنه میان جواد و زین‌الدین علی کوچک (متوفای 563)، حاکم شهر اربل 1 شهر «اربیل» کنونی و مرکز استانی به همین نام در منطقه کردستان عراق. نمی‌توانست او را دستگیر کند. لذا کسی را مأمور کرد که میان آنها دشمنی ایجاد کند و پس از اینکه زین‌الدین کوچک بر جواد خشم گرفت، قطب‌الدین او را دستگیر و در قلعه موصل زندانی کرد، (سبط ابن جوزی، ج21، ص49، 2013م.).
به گفته ابن خلکان (متوفای 681)، علت دستگیری جواد، افزایش نفوذ واملاک وی بود که بر مودود گران آمده بود (ابن خلّکان، همانجا). البته شاید بتوان روایت سبط ابن جوزی و ابن خلکان را با یکدیگر چنین جمع کرد که افزایش نفوذ جواد باعث هراس مودود شده بود و با سعایت حاسدان از جواد، بهانه مناسب برای دستگیر و زندانی کردن وی فراهم شد.
گفتنی است با توجه به اینکه جواد اصفهانی بیشتر عمر خود را در موصل زیسته، در شماری از منابع تاریخی، به ویژه منابع فارسی، از وی با عنوان «جمال‌الدین موصلی» یاد شده است (از جمله: رازی قزوینی، ص580 ، 1391 ؛ ابن جبیر، ص173، بی‌تا) و عبدالجلیل رازی قزوینی (همانجا) به نیكنامی و شهرت وی در تزیین مسجدالحرام و مسجدالنبی اشاره كرده است.

خدمات اجتماعی و عمرانی جواد اصفهانی
جواد اصفهانی خدمات اجتماعی و عمرانی فراوانی داشته است که مورخان نمونه‌هایی از آن را نقل کرده‌اند و جود و بخشش فراوانش را ستوده‌اند. ابن اثیر (متوفای 630) در بیان ویژگی‌های کلی سیره وی می‌گوید: «کان رحمه الله أسخى الناس و أکثرهم عطاءً و بذلاً للمال، رحيماً بالناس متعطفاً عليهم، عادلاً فيهم»، (ابن اثیر، ج11، ص307، 1979؛ همو، ص128، 1963).
سبط ابن جوزی نیز درباره جود و بخشش وی نوشته است: «وکانت صدقاته وصلاته فی المشرق والمغرب، یبعث بها إلى خراسان والعراق والبصرة والکوفة و بغداد و الشام و مصر و الحجاز و الیمن، فیعمّ الفقهاء والعلماء والزهّـاد و أرباب البیوت و غیرهم، و ما خیب رجاء من قصده، وکان له فی کل یوم ـ خارجاً عن أرباب الرواتب ـ مئة دینار یتصدّق بها على باب بیته.» (سبط ابن جوزی، ج21، ص48، 2013م.).
به گفته ابن اثیر، در دوره وزیرِ جواد، موصل به پناهگاه و مقصدی تبدیل شد که مردم از سرزمین‌های مختلف به قصد دیدنش به آنجا می‌آمدند. محبوب‌ترین کار برای او، صدقه دادن بود و او بر خود و خانواده‌اش سخت می‌گرفت تا بتواند صدقه بدهد (ابن اثیر، ص129، 1963م.). صدقه‌ها و کمک‌های او، از سرزمین‌های دوردست خراسان تا مرزهای یمن را شامل می‌شد. او هر سال تنها از شام به مبلغ ده هزار دینار اسیران را خریداری می‌کرد؛ و این غیر از مبلغی بود که از کرج خریداری می‌کرد (ابن اثیر، ج11، ص309، 1979م.).
ابن اثیر می‌افزاید: او روزانه صد دینار را بر در خانه خود به فقرا و دراویش صدقه می‌داد و این غیر از تعهدات وی نسبت به صالحان و علمای بزرگ و رؤسای خاندان‌ها بود. او به علما و مشایخ صوفیه نیز کمک می‌کرد و زمانی که ابن خجندی رییس شافعیان اصفهان و ابن کافی قاضی‌القضات همدان به دیدار وی آمده بودند، به آنها مبلغ فراوانی برایشان اختصاص داد (ابن اثیر، ص129، 1963م ؛ همو، ج11، ص308، 1979م.).
جمال‌الدین اصفهانی، علاوه بر آثار عمرانی خود در حرمین شریفین که به تفصیل در بخش دوم این مقاله بررسی خواهد شد، آثار و بناهای فراوانی نیز در منطقه جزیره (در شمال عراق) از خود باقی گذاشت؛ از جمله در شهرهای موصل، سنجار و نصیبین، رباط‌هایی ساخت و بر رود «اریار» نزدیک «جزیره ابن عمر» پلی ساخت و پل دیگری نیز با استفاده از مصالح سنگ و آهن و سرب، نزدیک همین شهر برروی دجله ساخت که آن را از عجایب معماری به شمار می‌آوردند. اما قبل از اینکه ساخت این پل به پایان برسد، او دستگیر و زندانی شد (ابن اثیر، ص129، 1963م.).

جواد اصفهانی ممدوح شاعران
جواد اصفهانی ممدوح تعدادی از شاعران زمان خود قرار گرفت. از شعرای مشهوری که وی را مدح گفته‌اند، حیص‌بیص شاعر است که قصیده‌ای با مطلع زیر در مدح او سروده است (اصفهانی، ص193):
یا لَلصَّوارم والرِّماحِ الذُّلِ * نصراً ومَن أنجدتُما لم یخذَلِ
او در جایی از این قصیده، به خدمات جواد اصفهانی در حرمین اشاره می‌کند:
وتَقَرُّ عینُ مُحَمَّدٍ بِمُحَمَّدٍ * مُحیي دَرِیسَي شَرْعِه والمَنْزِلِ
مِعمارِ مرقده، وحافظِ دینِهِ * و مُعیـنِ أمّتِهِ بجـودٍ مُسْبِـلِ
خِرقٌ یناطُ قمیصهُ ورداؤهُ * بعُبابِ زخَّارٍ وهضبةِ یذبُلِ
ادیب و شاعر مشهور دیگر، عماد اصفهانی است که در اوایل شاعری خود، قصیده‌ای در مدح جواد سروده و بخشی از قصیده وی چنین است (اصفهانی، ص194):
أظنّهم وقد عزموا ارتحالا * ثنوا عنا جمالا لا جمالا
سروا والصبح مبیض الحواشي * فلما حال عهد الوصل حالا...
أخلائي وهل في الناس خل * به أخلی من الأحزان بالا
لئن لم أشف صدري من حسودي * و لم أذق العدا داء عضالا
فلا أدركت من أدبي مرادا * ولا صادفت من حسبي منالا
و لا وخـدت إلیكـم بي جمال * و لا والیـت مولانا الجمالا...
و قائلة أفـي الدنیــا كریـم * سواه فقلت لا و أبي العلا لا
محمد بن نصر بن صغیر قیسرانی، شاعر دیگری است که جواد اصفهانی را با قصیده‌ای به مطلع زیر مدح گفته است، (ابن خلّکان، 5/144):
سقی الله بالزوراء من جانب الغربي *مهاً وردت عین الحیاة من القلبِ
از دیگر مادحان جواد اصفهانی، یکی از نقبای سادات موصل به نام ابوالقاسم مرتضی بن محمد بن زید بن محمد بن محمد بن زید بن احمد بن محمد بن محمد بن عبیدالله موصلی (متوفای 601) بود که اشعار زیر را در مدح وی سروده بود (ابن ساعی، ص172):
جلال‌الدین مولانا الوزیر * مناقبه محبرة تسیر
ومَن کفاه تحیی کل میت * وتحمیه إذا عز النصیر
ومن یعطي الکثیر بلا سؤال * وتتبعه البشاشة والسرور
ومن أغنت مواهبه البرایا * وأوسعهم فلیس یری فقیر
شاعر دیگری به نام ابن معلّم نیز در زمان دستگیر شدن وی سروده است (سبط ابن جوزی، ج21، ص49):
إن یعزِلوكَ لِمَعروفٍ سمحتَ به * على ذَوي الأرض ذاتِ العَرض والطُّول
فأنتَ یا واحِدَ الدُّنیا وسیدَها * بذلك الجود فیها غیرُ مَعزول
اما از این میان، شاعر بلندآوازه ایرانی، خاقانی شروانی، مثنوی مشهور خود «ختم الغرایب»، معروف به تحفة الحرمین را که در سال 551ق سروده، به جمال‌الدین پیشکش نموده و در مقاله ششم از این مثنوی، ابیات فراوانی در مدح وی سروده و در ستایش وی بسیار مبالغه کرده است.
او در مقدمه منثور کتاب خود، از جواد با چنین عباراتی یاد کرده است: «حضرت صاحب اجلّ، عالم عدل، صدر مؤید، مظفّر مقتدی، ولی النعم فی الشرق والغرب، جمال الدولة والدین، نظام الاسلام والمسلمین، سید الوزراء الراشدین، صدر العرب والعجم، صاحب القران فی الامم، نایب خلیفة الله علی خلقه، مربّی بیت الله ومراعی حرم رسوله، ذوالمناصب، عظم الله شأنه واعلی مكانه»، (خاقانی شروانی، ص11).
سپس در ضمن اشعاری که در مدح وی سروده، در جایی می‌گوید (همو، ص190):
ای در خطِ حكمِ تو خطرناک * پرگارِ سپهر و نقطه خاک
بر دستِ تو ای محمد احسان * شیطانِ نیاز شد مسلمان
از جودِ تو در جهانِ اومید * كان در سفر است، همچو خورشید
وز دستِ تو زیر پای دانا * درّ موج زن است همچو دریا
بر بیضه عدل شهریاری * در روضه فضل نوبهاری

وفات و دفن جواد اصفهانی
جواد اصفهانی در سال 559ق. درگذشت و پیکرش را در موصل، نزدیک «فتح کاری» 2 فتح بن سعید موصلی (متوفای 220ق)، که با انتساب به روستای «کار» (واقع در شرق موصل نزدیک دجله)، به فتح کاری نیز شناخته می‌شود (ر.ک: حموی، 1977: 4/428)، از صوفیان مشهور قرون اولیه و معاصر بشر حافّی و سریّ سقطی است و احوالش در منابع تصوف آمده است. به خاك سپردند (ابن اثیر، ج11، ص306، 1979م.). به گفته ابن خلکان، روز تشییع جنازه وی در موصل، از شدت ناله و زاری ضعیفان و یتیمان و زنان ارمله، روز «مشهود» و شناخته‌شده‌ای بود (ابن خلّکان، ج5 ، ص145). پس از یک سال، در سال 560ق. بنا بر وصیت وی، جنازه‌اش را به مدینه انتقال دادند و در مقبره اختصاصی‌اش دفن کردند (ابن اثیر، ج11، صص307 ـ 306، 1979م.).
اسدالدین شیرکوه (متوفای 564)، عموی صلاح‌الدین ایوبی، هزینه انتقال تابوت وی به مدینه را تأمین کرد و چند تن از صوفیان را اجرت داد تا به نیابت از وی حج بگزارند و چند نفر دیگر را مأمور کرد که در طول مسیر حمل تابوت، برای وی قرآن بخوانند و به هر شهری برسند، مردم را به نماز خواندن بر جنازه وی فرا بخوانند (ابن اثیر، ج11، ص307، 1979م. ؛ همو، ص127، 1963م.). به گفته ابن اثیر، در شهرهای تکریت، بغداد، حلّه، فَید، مکه و مدینه بر جنازه وی نماز خوانده شد (ابن اثیر، همانجا، 1979م.).
سبط ابن جوزی از وارد کردن تابوت وی به كوفه (نجف) و طواف دادن آن در دو حرم امام علی و امام حسین (ع) (در نجف وكربلا) سخن گفته است، (سبط ابن جوزی، ص155، 1907م.؛ فاسی، ج2، ص215، 1986م.) و افزوده است: زمانی که تابوت او را به بغداد بردند، همه اهل بغداد؛ به ویژه کسانی که جواد به آنها نیکی کرده بود، برای نماز خواندن بر وی گرد آمدند و بر او گریستند (سبط ابن جوزی، ج21، ص50 ، 2013م.؛ فاسی، ج2، ص215).
همچنین به گفته ابن اثیر، زمانی که تابوت را به حلّه آوردند و مردم برای نماز خواندن بر او گردآمدند، جوانی بر بالای یک بلندی رفت و با صدای بلند شعر زیر را قرائت کرد (ابن اثیر، همانجا، 1979م. ؛ همانجا، 1963م.): 3 سبط ابن جوزی (21/50) محل این ماجرا را کوفه ذکر کرده است. اما به گفته ابن خلکان (5/146)، این شعر را کسی که تابوت وی را در زمان وارد کردن به حرم مطهّر نبوی در مدینه همراهی می‌کرد، قرائت کرد.
یمرّ على الوادی فتثنی رماله * علیه، وبالنادی فتبكی أرامله
سرى تعشه فوق الرقاب وطالما * سرى جوده فوق الركاب ونائله
جواد اصفهانی در زمان حیات دستور داده بود که از درِ قدیمی‌تر کعبه (که به دستور خود وی با درِ جدیدتری تعویض شده بود) برایش تابوتی بسازند. او پیش از وفات خود وصیت کرد تا پس از مرگش، او را در همین تابوت قرار داده و به گرد کعبه طواف دهند (ابن جبیر، ص103).
پس از ورود جنازه وی به حجاز، آن را بالای کوه عرفات بردند. سپس آن را به منا بردند و شترهایی را برای وی قربانی کردند؛ سپس جنازه را به مکه بردند (سبط ابن جوزی، ج21، ص50 ؛ فاسی، ج2، ص216). گویند زمانی که تابوت وی را وارد مکه کردند، جمعیت مردمی که گریه‌کنان به استقبال آن آمده بودند، چنان زیاد بود که مانند آن روز را سراغ نداشتند. در طول روزهایی که جنازه در مکه بود، آن را روزی چند بار اطراف کعبه طواف می‌دادند (ابن خلّکان، ج5 ، ص145). در پایان، جنازه را به مدینه منتقل کردند و پس از چند بار طواف به گرد حجره پیامبر (ص)، آن را به خاک سپردند (سبط ابن جوزی، همانجا؛ ابن خلّکان، همانجا؛ فاسی، همانجا).
ابن خلکان محل دفن جنازه جواد اصفهانی را قبرستان بقیع ذکر کرده، اما این قول نمی‌تواند درست باشد؛ زیرا به گفته ابن اثیر و سایر منابع، او را در مقبره‌ای كه به سفارش خود او در زمان حیات در کنار رباط وی ساخته بودند، به خاک سپردند (ابن اثیر، همانجا، 1979؛ سبط ابن جوزی، ج21، صص50 ـ 49 ؛ فاسی، همانجا).
به گفته ابن جبیر (متوفای 614)، مقبره جواد اصفهانی مقابل حجره قبر پیامبر (ص) قرار داشت و به علت خدمات فراوان وی در مدینه، برایش این استثنا را قائل شدند که در دیوار مقبره، پنجره‌ای به سوی روضه پیامبر (ص) گشوده شود (ابن جبیر، همانجا).

جلال‌الدین علی فرزند جواد اصفهانی
جواد اصفهانی، فرزندی به نام جلال‌الدین ابوالحسن علی داشت که به گفته ابن اثیر، «کان أحسن الناس صورةً ومعنی». او با دختر کمال‌الدین بن نیسان، وزیر حاکم شهر «آمد» ازدواج کرد. در ربیع‌الثانی سال 571ق. در سن 25 سالگی، به وزارت سیف‌الدین زنگی (حکومت: 576 ـ 565)، فرزند و جانشین قطب‌الدین مودود رسید. با اینکه مدت وزارت وی بیش از 2 سال و چند ماه به درازا نکشید، در این مدت کوتاه چنان کاردانی و کفایت از خود نشان داد که اعجاب و حیرت مردم را برانگیخت.
ابن اثیر در این باره می‌نویسد: «فظهرت مِنهُ كِفَایة لم یظَّنها النَّاس وبدا مِنهُ معرفَة بقواعد الدّول وأوضاع الدّواوین وَتَقرِیر الأُمُور والاطلاع على دقائق الحسبانات وَالعلم بصناعة الكِتَابَة الحسابیة والإنشاء حیرت العُقُول وَ وضع فِی كِتَابَة الإنشاد وضعا لم یعرفوه. وَكَانَ عمره حِین ولی الوزارة خمسا وَعشرین سنة...» (ابن اثیر، ص177، 1963م.)
ابن خلکان نیز در وصف جلال‌الدین علی نوشته است که او ادیبی بلیغ و فاضلی کریم بود و دیوان رسائلش را مجدالدین ابوالسعادات مبارک بن محمد (برادر ابن اثیر جزری مورخ) که مدتی کاتب وی بود، گردآوری کرده و آن را «الجواهر واللآلی من الاملاء المولوی الوزیری الجلالی» نامیده بود؛ و مجدالدین در مقدمه این رسائل، جلال‌الدین را بسیار ستوده و فضایلش را نسبت به فصیحان پیش از وی برشمرده بود و از مکاتبات میان وی و حیص‌بیص شاعر یاد کرده بود، (ابن خلّکان، ج5 ، ص146).
با وجود کفایت و شایستگی‌های شخصی که جلال‌الدین وزیر از آن برخوردار بود، با این حال در شعبان سال 573ق. مورد غضب اتابک واقع شد و محبوس گردید. کمال‌الدین بن نیسان، شفاعتش را کرد و او از زندان آزاد شد و به نزد وی رفت و مدتی در شهر «آمِد» (دیاربکر کنونی) روزگار را به بیماری گذراند؛ سپس از آنجا مهاجرت کرد و پس از چندی در سال 574ق. در «دُنَیسَر» 4 شهری نزدیک ماردین در جنوب ترکیه امروزی. درگذشت. او را به موصل منتقل کردند و در آنجا به خاک سپردند، سپس جنازه‌اش را به همراه کاروان حاجیان به مدینه فرستادند و در کنار پدرش دفن کردند (ابن اثیر، همانجا، 1963م.).

2. خدمات عمرانی جواد اصفهانی در حرمین شریفین
آثار و خدمات عمرانی جواد در حرمین شریفین به صورت پراکنده در منابع عمومی تاریخ و تراجم و در تواریخ محلی مکه و مدینه بیان شده است. احتمالاً نخستین کسی که به خدمات وی اشاره کرده، جهانگرد مسلمان، ابن جبیر است که در سال 579ق. یعنی تنها بیست سال پس از درگذشت جواد اصفهانی، برای ادای مناسک حج در حرمین شریفین حضور یافته است. او که از جواد اصفهانی تنها با لقبش «جمال‌الدین» یاد می‌کند، ضمن شرح تفصیلی خدمات وی، در ستایشش می‌نویسد:
«این مرد ـ که خدایش بیامرزاد! ـ چون صفتش جمالِ دین است؛ و در مکه و مدینه آثاری بزرگ و اقداماتی پسندیده و بناهایی جاویدان به خاطر خدا از خود به یادگار گذاشته است که هیچ یک از گذشتگان، چه از بزرگان خلفا و چه از وزرا، در این امر بر او پیشی نگرفته‌اند. او ـ که خدایش بیامرزاد! ـ وزیر حاکم موصل بود و بیش از پانزده سال در تحقق این مقاصد ارزنده در حرم خدای تعالی و حرم پیامبرش ـ که درود و سلام خدا بر او باد! ـ که بهره‌اش به عموم مسلمانان می‌رسد، تلاش کرد و اموال فراوانی را در ساختن بناهایی در مکه در راه خدا و در راه‌های خیر و نیکی جاویدان هزینه کرد؛ از جمله بنای آب‌انبارها، و ایجاد آبگیرهایی در جاده‌ها برای جمع شدن آب باران، و بازسازی بخش‌هایی از دو حرم شریف (در مکه و مدینه).» (ابن جبیر، ص102).
اما نکته جالبی درباره وی كه ابن جبیر بدان اشاره کرده، آن است که با وجود خدمات فراوان وی در حرمین شریفین، او در زمان حیات خود به حج نرفت (ابن جبیر، ص 103).
در ادامه به شرح آثار عمرانی و خدمات اجتماعی وی در مکه مکرمه، مدینه منوره، عرفات و منا می‌پردازیم:

آثار عمرانی وی در شهر مکه
جمال‌الدین اصفهانی در سال 549ق. از طرف خود حاجبش را به مکه فرستاد تا با مبلغ پنج هزار درهم، خانه کعبه را از داخل و نیز ارکان آن را با پوششی از صفحات طلا و نقره آراسته کند (ابن فهد مکّی، ج2، ص514 ، 1983م.).
به گفته ابن اثیر، او برای دریافت اجازه این اقدامات، برای خلیفه عباسی المقتفی لامرالله (خلافت: 555 ـ 530) هدیه باارزشی فرستاد و برای امیر مکّه، عیسی بن فلیته (امارت: 556 ـ 550) هدایای نفیس و فراوانی؛ از جمله یک عمامه به قیمت سیصد دینار، فرستاد (ابن اثیر، ج11، ص308، 1979؛ همو، ص128، 1963م.).
ابن اثیر همچنین اشاره می‌کند که آنچه از تزیینات طلا و نقره تا سال 609ق. در کعبه باقی بوده، از آثار جواد اصفهانی است (ابن اثیر، همانجا، 1963م.).
او همچنین در سال 550ق. درِ خانه کعبه را بازسازی کرد و برای آن پوششی از نقره آب‌طلاکاری شده ساخت و نام المقتفی را بر آن نوشت (ابن فهد مكّی، ج2، ص515). آستانه درِ کعبه را نیز با صفحه‌ای از طلا مزین نمود (ابن جبیر، ص103) و حِجر اسماعیل را بازسازی کرد (ابن اثیر، ج11، ص308، 1979م. ؛ سبط ابن جوزی، ج21، ص48، 2013؛ فاسی، ج2، ص213). ابن اثیر می‌گوید: نام جواد را بر حِجر دیدم؛ اما در سال 576ق. بازسازی و نامش محو گردید (ابن اثیر، ص128، 1963م.).
جواد اصفهانی در سال 550 یا 551ق. همه و رودی‌های مسجد الحرام را بازسازی کرد (ابن فهد مکّی، ج2، ص516) و بر ارتفاع عتبه آنها افزود (سبط ابن جوزی، ج21، ص48 ؛ فاسی، ج2، ص213). سپس در سال 552ق. مناره «باب العمره» (از درهای مسجدالحرام) را ساخت (ابن فهد مکّی، ج2، ص517).
او همچنین گنبد «سقایة العباس» را از چوب ساخت كه تا 807 ق. پابرجا بود و در آن سال تخریب و بازسازی شد (ابن فهد مکّی، ج3، ص443).
افزون بر موارد فوق که به صورت پراکنده در منابع تاریخی ثبت شده است، مطری نوشته می‌نویسد: جمال‌الدین اصفهانی، «باب ابراهیم»، از درهای مسجدالحرام و نیز مناره‌های مسجد را بازسازی کرد و نامش بر روی در و مناره‌ها نوشته شده است (مطری، ص36، 1402ق.). ابن جبیر نیز اشاره می‌کند که در زمان دیدار وی از مکه، یکی از دو حمّام موجود در این شهر، که از حمام دیگر نیز بزرگ‌تر بوده، از آثار جمال‌الدین است (ابن جبیر، ص102).

آثار عمرانی در منا و عرفات
جواد اصفهانی در منا و عرفات نیز خدماتی از خود به یادگار گذاشت؛ از جمله با صرف اموال فراوان، مسجد خَیف در منا را بازسازی کرد. او همچنین در بالای جبل الرحمه، مسجدی ساخت و با توجه به اینکه مردم در بالا رفتن از کوه، با مشقّت و سختی مواجه بودند، پلکانی را از پایین تا بالای کوه ایجاد کرد (ابن اثیر، ج11، ص308، 1979م.).
ابن جبیر درباره این اقدامِ وی نوشته است: «بالا رفتن از کوه رحمت به سختی ممکن بود. جمال‌الدین با صرف اموال فراوانی، پله‌های عریضی را در چهار سمت کوه ایجاد کرد که با چارپایان از آنها بالا می‌رفتند.» (ابن جبیر، ص151).
اما مهم‌ترین اقدام وی در عرفات، ساخت آب‌انبارهایی بود که از منطقه «نعمان»، به واسطه قنات‌هایی در دل زمین، آب را به آنجا انتقال داد و هر سال در ایام عرفات، با باز کردن قنات‌ها آب در این آب‌انبارها جاری می‌گشت (ابن اثیر، همانجا). او برای رساندن آب به عرفات، با اعراب بنی‌شعبه که ساکن مناطق محل عبور آب بودند، توافق نمود و برایشان مبلغی مقرّر كرد تا آب را بر حجاج نبندند (ابن جبیر، 102؛ ابن فهد مکّی، ج2، ص518).
اما آنها پس از وفات جواد اصفهانی به بستن آب ادامه دادند (ابن جبیر، همانجا). ابن فهد تاریخ ساخت آب‌انبارها را سال 551 یا 552ق. بیان کرده است (ابن فهد مکّی، همانجا).

آثار عمرانی در مدینه منوّره
از مهم‌ترین اقدامات جواد اصفهانی در مدینه منوّره، ساختن حصاری در گرداگرد شهر بود، (ابن اثیر، ص128، 1963م.؛ همو، ج11، ص308، 1979م.؛ ابن خلّکان، ج5 ، ص144) که با دروازه‌های آهنی مستحکم گشته بود (مطری، ص36). گفته می‌شود نخستین بار عضدالدوله دیلمی، حصاری برای مدینه ساخته بودکه در گذر زمان از بین رفته بود و در زمان جواد اصفهانی، این شهر حصاری نداشت (ر.ک: سمهودی، ج3، صص108ـ106، 2001م.).
ابن جبیر از ساختن دو حصار برای مدینه به دست جواد اصفهانی و صرف هزینه هنگفتی برای ساخت آن، سخن گفته است (ابن جبیر، ص103). اما به گفته مطری، حصاری که وزیر جواد ساخت، گرداگرد مسجدالنبی در فاصله کمی از آن بود؛ و پس از وی، نورالدین محمود بن زنگی (حكومت: 569 ـ 541) در سفری که به مدینه داشت، با مشاهده اینکه مردم بسیاری در بیرون از حصار اقامت می‌کردند و به او از این وضعیت شکایت کردند، او در سال 558ق. حصار دیگری در گرداگرد شهر ساخت و نام خود را بر «باب البقیع» (از دروازه‌های این حصار) نوشت (مطری، ص36 ؛ سمهودی، 3ج، صص107ـ106).
اما سمهودی با استناد به متن کتیبه نورالدین محمود بن زنگی بر درهای «باب البقیع» می‌نویسد که این متن، دلالت بر ساخت حصار مدینه به دست نورالدین ندارد؛ بلکه با توجه به سخن ابن فرحون و نزدیکی زمان ساخت دو حصار، نتیجه گرفته است که نورالدین محمود، حصار جدیدی نساخته، بلكه تنها حصار جواد اصفهانی را تكمیل كرده است (سمهودی، ج3، ص107).
تا پیش از ساختن حصار به دست جواد اصفهانی، این شهر همواره در معرض حملات و غارت‌های اعراب بادیه‌نشین بود و اهالی مدینه از شرّ آنان در سختی و مشقّت بودند (ابن اثیر، ص128، 1963م. ؛ سبط ابن جوزی، ج21، ص48) و در واقع این حصار، از شهر مدینه در برابر حملات آنها حفاظت می‌کرد. لذا به گفته ابن اثیر، پس از ساخت حصار، خطیب مدینه جواد اصفهانی را با این عبارت بر منبر دعا می‌كرد که: «اللهم صُن حریم من صان حرم نبیك بالسور، محمد بن علی بن أبی منصور» ؛ و سپس خود افزوده است: «اگر [وزیر جواد] تنها این فضیلت را داشت، این افتخار برایش کافی بود.» (ابن اثیر، همانجا).
ابن اثیر همچنین نقل کرده است: شخصی را در مدینه دیدم که پس از نماز جمعه بر جمال‌الدین رحمت فرستاد و او را دعا کرد. از او علت این کار را پرسیدم. گفت: هر کس در مدینه هست باید برای او دعا کند؛ زیرا ما از دست اعراب در سختی و مشقّت بودیم. آنها برای ما چیزی نمی‌گذاشتند که با آن، بدن خود را بپوشانیم و گرسنگی خود را برطرف سازیم. اما جواد برای ما حصاری ساخت که به وسیله آن، در برابر هرکس بدی ما را بخواهد حمایت شدیم؛ و از آن پس بی‌نیاز گشتیم، پس چگونه او را دعا نکنیم؟
از دیگر اقدامات جواد اصفهانی در مدینه، بازسازی بخش‌هایی از مسجدالنبی بود (ابن خلّکان، ج5 ، ص144)؛ از جمله در سال 548ق. پوشش سنگی حجره قبر پیامبر (ص) را که از دوره متوکل باقی مانده بود، بازسازی کرد، (ابن نجار، ص414، 2006م.). او در سال 555 ق. نیز مسجد قبا را که به گفته مطری، در آن زمان فرسوده و ویرانه شده بود، بازسازی كرد (مطری، ص47).
جمال‌الدین اصفهانی همچنین نزدیک مسجدالنبی رباطی ساخت تا پس از مرگ در آن دفن شود، (ابن اثیر، ج11، صص307 ـ 306، 1979م. ؛ مطری، ص35). این رباط در مقابل «باب جبریل» (از درهای مسجدالنبی) قرار داشت و او آن را بر دراویش عجم (ایرانی) وقف كرده بود (مطری، همانجا). فاصله میان این رباط تا حجره قبر پیامبر (ص) تنها 15 ذراع (ابن اثیر، همانجا) یا به اندازه عرض خیابان (سبط ابن جوزی، ج21، ص50 ؛ فاسی، ج2، ص311) بوده است و چنانکه در همین مقاله گذشت، جنازه جواد را در مقبره اختصاصی وی در این رباط به خاک سپردند.
افزون برآثار عمرانی جواد، به گفته ابن خلّکان، او هرسال برای فقیران و درماندگان ساکن مدینه، اموال و لباس‌هایی را، به مقداری که برای یک سال آنها کافی باشد، می‌فرستاد (ابن خلّکان، ج5 ، ص144).

نتیجه‌ گیری
جمال‌الدین وزیر اصفهانی، از مهم‌ترین صاحب‌منصبان ایرانی در سده‌های میانی اسلامی است. او خدمات عمرانی بسیار و قابل ملاحظه‌ای در حرمین شریفین داشته است؛ از جمله اقدامات وی در راستای احیای مساجد و اماکن مقدس مسلمانان در دو شهر مقدس مسلمانـان مکه مکرمه و مدینه منوّره، شامـل بازسازی و تزیین بخش‌هایی از مسجد الحرام و مسجد النبی و بازسازی مساجدی همچون مسجد قُبا، مسجد خَیف و مسجد واقع در بالای جبل الرحمه در عرفات بوده است. همچنین مهم‌ترین خدمات عمرانی وی در حجاز و حرمین، شامل ساختن حصاری در گرداگرد مدینه منوّره، ساختن حمام عمومی در مکه، ایجاد پلکان برای جبل الرحمه و قنات‌های آب برای رساندن آب به حجّاج بیت‌الله الحرام در عرفات بوده است.
بی‌تردید این اقدامات در کنار دیگر خدمات اجتماعی وی در سایر سرزمین‌های اسلامی، چنان تأثیر چشمگیری داشته است که بسیاری از شاعران معاصرش او را در اشعار خود ستوده و در وصف او مبالغه نموده‌اند. در صدر این شاعران می‌توان به خاقانی شروانی، شاعر مشهور فارسی زبان قرار دارد. از میان شاعران عرب زبان نیز که در مدح وی اشعار و قصایدی سروده‌اند، می‌توان از حیص‌بیص، عماد اصفهانی، قیسرانی و نقیب سادات موصل یاد کرد.
صدقات و نیکوکاری‌های فراوان جواد اصفهانی و خدمات برجسته وی در حجاز و دیگر مناطق، چنان مردم را به وی علاقه‌مند ساخته بود که پس از درگذشتش، مراسم تشییع جنازه‌اش در موصل و نیز مراسم انتقال تابوت حاوی رفات وی به حجاز، به باشکوه‌ترین شکل برگزار شد و مردم در شهرهای مختلف عراق و حجاز، در سوگ او گریستند؛ و سرانجام نیز او را در نزدیک‌ترین محل ممکن به حجره قبر پیامبرخدا (ص) به خاک سپردند.

منابع
1. ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد (1963م.)، التاریخ الباهر فی الدولة الاتابکیة (فی الموصل)، تحقیق: عبدالقادر احمد طلیمات، القاهرة، دار الکتب الحدیثة.
2. ابن اثیر، عزالدین علی بن محمد (1979م)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر.
3. ابن جبیر، محمد بن احمد (بی‌تا)، رحلة ابن جبیر، بیروت، دار صادر.
4. ابن خلّکان، احمد بن محمد (بی‌تا)، وفیات الاعیان وأنباء ابناء الزمان، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار صادر.
5. ابن ساعی، علی بن انجب بغدادی (2010م)، تاریخ ابن الساعی ـ الجزء التاسع، تحقیق: محمد عبدالله القدحات، عَمّان، دار الفاروق، ط 1.
6. ابن فهد المکّی، عمر بن فهد (1983م)، اتحاف الوری بأخبار ام القری، تحقیق: فهیم محمد شلتوت، مکة المکرمة، مرکز البحث العلمی و إحیاء التراث الاسلامی فی جامعة ام‌القری، ط1.
7. ابن النجار، محمد بن محمود (2006م)، الدرة الثمینة فی اخبار المدینة، تحقیق: صلاح‌الدین بن عباس شکر، مرکز بحوث ودراسات المدینة المنورة، ط 1.
8 . اصفهانی، عمادالدین محمدبن محمد (1900م)، تاریخ دولة آل سلجوق، اختصار: فتح¬بن علی اصفهانی بنداری، القاهرة، شرکة طبع الکتب العربیة.
9. جعفریان، رسول (1389)، راه حج، تهران، زیتون سبز، چاپ 1.
10. حموی، یاقوت بن عبدالله (1977م)، معجم البلدان، بیروت، دار صادر.
11. خاقانی شروانی، بدیل بن علی (1387)، تحفة العراقین (ختم الغرایب)، به کوشش: علی صفری آق‌قلعه، تهران، مرکز پژوهشی میراث مکتوب.
12. رازی قزوینی، عبدالجلیل (1391)، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض (معروف به: نقض)، تصحیح: میر جلال‌الدین محدث ارموی، به کوشش: محمد حسین درایتی، قم: مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
13. سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی (2013م)، مرآة الزمان فی تواریخ الاعیان، دمشق، دار الرسالة العالمیة، ط 1.
14. سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی (1907)، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان (495-654ق)، چاپ فاكسیمیله،Introduction: James Richard Jewett, Chicago, The University of Chicago Press.
15. سمهودی، نورالدین علی بن عبدالله (2001م)، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، تحقیق: قاسم السامرائی، مؤسسة الفرقان للتراث الاسلامی، ط 1.
16. فاسی، تقی‌الدین محمد بن احمد (1986م)، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، تحقیق: فؤاد سید، بیروت، مؤسسة الرسالة، ط 2.
17. کسایی، سید نورالله (1376)، «جمال‌الدین اصفهانی وزیر نیکوکار عصر سلجوقی»، وقف میراث جاویدان، شماره 19-20، پاییز و زمستان.
18. مطری، محمد بن احمد (1402ق)، التعریف بما آنست الهجرة من معالم دار الهجرة، المدینة المنورة، المکتبة العلمیة.

۱. شهر «اربیل» کنونی و مرکز استانی به همین نام در منطقه کردستان عراق.
۲. فتح بن سعید موصلی (متوفای ۲۲۰ق)، که با انتساب به روستای «کار» (واقع در شرق موصل نزدیک دجله)، به فتح کاری نیز شناخته می‌شود (ر.ک: حموی، ۱۹۷۷: ۴/۴۲۸)، از صوفیان مشهور قرون اولیه و معاصر بشر حافّی و سریّ سقطی است و احوالش در منابع تصوف آمده است.
۳. سبط ابن جوزی (۲۱/۵۰) محل این ماجرا را کوفه ذکر کرده است. اما به گفته ابن خلکان (۵/۱۴۶)، این شعر را کسی که تابوت وی را در زمان وارد کردن به حرم مطهّر نبوی در مدینه همراهی می‌کرد، قرائت کرد.
۴. شهری نزدیک ماردین در جنوب ترکیه امروزی.
میقات حج، شماره 94، زمستان 1394
جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۰