از جمله بایستههای مهم پژوهشی در حوزه میراث مکتوب اسلامی، شناسایی منابعی است که مؤلفان آثار کهن در تألیفات خود از آنها بهره برده و اقتباس کردهاند. منبعشناسی دقیق متون قدیمی، در بررسی اصالت و اعتبار این متون و تعیین میزان نوآوری آنها و ارزش تاریخی روایتها و گزارشهای گردآوری شده در هر متن، اهمیت بسیاری دارد. مسئلهای که به نظر میرسد در حوزه متنپژوهی و مطالعات تراثی در ایران، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
نزهة القلوب حمدالله مستوفی، به عنوان یکی از رایجترین و مهمترین متون جغرافیایی فارسی، از منظر تاریخ جغرافیانگاری اسلامی اهمیت ویژهای دارد و بنده نیز با این کتاب انس داشته و یادداشتهای کوتاهی درباره آن نوشتهام (از جمله این یادداشت: http://ganjineh.kateban.com/post/3097).
امشب مقاله مفصل و نسبتاً جامع و بسیار سودمندی از آقای دکتر محسن الویری را درباره منابع کتاب نزهة القلوب مرور میکردم که چندین سال پیش، در دو بخش، در شمارههای 16 و 17 (بهار و تابستان 1381) مجله آینه میراث منتشر شده بود. در اینجا نکات ناگفتهای را درباره برخی از منابع نزهة القلوب، به عنوان تعلیقاتی بر مقاله ایشان میافزایم:
1. درباره کتاب مصابیح، که مستوفی شش حدیث از آن نقل کرده است، نویسنده محترم مقاله احتمالاً دادهاند که این کتاب همان کتابی باشد که محمد بن عبدالله خطیب [تبریزی] آن را به نام مشکاة المصابیح شرح کرده است (بخش دوم مقاله، ص42). احتمال ایشان درست است و کتاب یاد شده، مصابیح السنّة اثر حسین بن مسعود بغوی (درگذشته 516ق) است.
2. کتاب طبقاتی که مستوفی دو مطلب درباره همدان از آن نقل کرده است را به ظنّ قوی، کتاب طبقات همدانِ عبدالرحمان انماطی دانستهاند (بخش دوم مقاله، ص43). ابن عساکر در تاریخ دمشق (ج41، ص230) از کتاب عبدالرحمان انماطی (درگذشته 387ق) به نام «کتاب اسامی مشایخ رُواة الحدیث بهَمَذان» یاد کرده است. این کتاب مانند چند تاریخ محلی دیگر همدان که موضوع آن شرح حال طبقات محدّثان ساکن این شهر بوده، امروزه مفقود است. با این حال، با توجه به اینکه دو نقل قول حمدالله مستوفی از منبع مورد استفاده خود محتوای جغرافیایی دارد، به نظر میرسد منبع وی، کتاب طبقات الهمذانیّین یا طبقات اهل همذان تألیف شیرویه دیلمی (درگذشته 509ق) است که جامعتر و رایجتر از تواریخ محلی قبلی همدان و دارای مقدمهای جغرافیایی درباره این شهر بوده که یاقوت حموی در معجم البلدان از آن نقل قولهایی کرده است.
3. نقل قولهای حمدالله مستوفی از دو کتاب تاریخ مغرب و تحفة الغرائب که آقای دکتر الویری در درباره این دو کتاب و شناخت مؤلف آنها به نتیجه قطعی نرسیدهاند (بخش دوم مقاله، ص35 و 39)، تا حدود زیادی منطبق بر گزارشهای ابوحامد غرناطی (درگذشته 565ق)، جهانگرد اندلسی سده ششم است که بخشی از این نقل قولها عیناً در کتاب تحفة الالباب ونخبة الاعجاب وی آمده، و بخش دیگری را نیز جغرافیدانان بعدی (به ویژه زکریای قزوینی در دو کتاب خود عجائب المخلوقات و آثار البلاد) نقل کردهاند و از اینرو ممکن است مستوفی نقل قولهای خود از غرناطی را از همشهری خود زکریای قزوینی اقتباس کرده باشد. برای ابوحامد غرناطی چندین عنوان کتاب، عمدتاً در موضوع عجایبنگاری (از زیرشاخههای جغرافیای اسلامی) گزارش شده است که شاید برخی از آنها، نامهای مختلف یا تحریرهای مختلف برای یک تألیف واحد بوده است.
نزهة القلوب حمدالله مستوفی، به عنوان یکی از رایجترین و مهمترین متون جغرافیایی فارسی، از منظر تاریخ جغرافیانگاری اسلامی اهمیت ویژهای دارد و بنده نیز با این کتاب انس داشته و یادداشتهای کوتاهی درباره آن نوشتهام (از جمله این یادداشت: http://ganjineh.kateban.com/post/3097).
امشب مقاله مفصل و نسبتاً جامع و بسیار سودمندی از آقای دکتر محسن الویری را درباره منابع کتاب نزهة القلوب مرور میکردم که چندین سال پیش، در دو بخش، در شمارههای 16 و 17 (بهار و تابستان 1381) مجله آینه میراث منتشر شده بود. در اینجا نکات ناگفتهای را درباره برخی از منابع نزهة القلوب، به عنوان تعلیقاتی بر مقاله ایشان میافزایم:
1. درباره کتاب مصابیح، که مستوفی شش حدیث از آن نقل کرده است، نویسنده محترم مقاله احتمالاً دادهاند که این کتاب همان کتابی باشد که محمد بن عبدالله خطیب [تبریزی] آن را به نام مشکاة المصابیح شرح کرده است (بخش دوم مقاله، ص42). احتمال ایشان درست است و کتاب یاد شده، مصابیح السنّة اثر حسین بن مسعود بغوی (درگذشته 516ق) است.
2. کتاب طبقاتی که مستوفی دو مطلب درباره همدان از آن نقل کرده است را به ظنّ قوی، کتاب طبقات همدانِ عبدالرحمان انماطی دانستهاند (بخش دوم مقاله، ص43). ابن عساکر در تاریخ دمشق (ج41، ص230) از کتاب عبدالرحمان انماطی (درگذشته 387ق) به نام «کتاب اسامی مشایخ رُواة الحدیث بهَمَذان» یاد کرده است. این کتاب مانند چند تاریخ محلی دیگر همدان که موضوع آن شرح حال طبقات محدّثان ساکن این شهر بوده، امروزه مفقود است. با این حال، با توجه به اینکه دو نقل قول حمدالله مستوفی از منبع مورد استفاده خود محتوای جغرافیایی دارد، به نظر میرسد منبع وی، کتاب طبقات الهمذانیّین یا طبقات اهل همذان تألیف شیرویه دیلمی (درگذشته 509ق) است که جامعتر و رایجتر از تواریخ محلی قبلی همدان و دارای مقدمهای جغرافیایی درباره این شهر بوده که یاقوت حموی در معجم البلدان از آن نقل قولهایی کرده است.
3. نقل قولهای حمدالله مستوفی از دو کتاب تاریخ مغرب و تحفة الغرائب که آقای دکتر الویری در درباره این دو کتاب و شناخت مؤلف آنها به نتیجه قطعی نرسیدهاند (بخش دوم مقاله، ص35 و 39)، تا حدود زیادی منطبق بر گزارشهای ابوحامد غرناطی (درگذشته 565ق)، جهانگرد اندلسی سده ششم است که بخشی از این نقل قولها عیناً در کتاب تحفة الالباب ونخبة الاعجاب وی آمده، و بخش دیگری را نیز جغرافیدانان بعدی (به ویژه زکریای قزوینی در دو کتاب خود عجائب المخلوقات و آثار البلاد) نقل کردهاند و از اینرو ممکن است مستوفی نقل قولهای خود از غرناطی را از همشهری خود زکریای قزوینی اقتباس کرده باشد. برای ابوحامد غرناطی چندین عنوان کتاب، عمدتاً در موضوع عجایبنگاری (از زیرشاخههای جغرافیای اسلامی) گزارش شده است که شاید برخی از آنها، نامهای مختلف یا تحریرهای مختلف برای یک تألیف واحد بوده است.
جمعه ۲ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۱۸