در ضلع شمالی خیابان مولوی تهران، میان چهارراه مولوی و میدان قیام، سقاخانه‌ای به نام «باب الحوائج» از دوره پهلوی اول وجود دارد که بالای آن، یک تابلوی کاشی حاوی نگاره‌ای از یک زیارتگاه وجود دارد.
عکس از نگارنده، به تاریخ 23-5-1393
سقاخانه «باب الحوائج»، واقع در ضلع شمالی خیابان مولوی تهران، در فاصله میان چهارراه مولوی و میدان قیام (در فاصله حدود 300 متر از چهارراه مولوی)، سقاخانه‌ای است از دوره پهلوی اول که بالای آن، یک تابلوی کاشی حاوی نگاره‌ای از یک زیارتگاه وجود دارد.
در بالای نگاره یک بیت شعر به شرح زیر به چشم می‌خورد:
آبی بنوش لعنت حق بر یزید کن * لعن خدا به قاتل شاه شهید کن
در پایین نگاره نیز یک دو بیتی دیگر وجود دارد که حاوی نام بانی سقاخانه و تاریخ آن است. سیم‌های ضخیم برق که در قسمت زمینه این اشعار بر کاشی‌ها میخکوب شده، مانع رؤیت و بازخوانی دقیق آن می‌شود. با این حال متن این دو بیتی را چنین تشخیص دادم:
بعد هجرت هزار و سیصد و چهل * هشت زان پس ز لطف رحمانی
گشت بانی ز این بنا احمد * شغل خبّاز و کنیه نعمانی ـ سنه 1348
در این نگاره، زیارتگاه مورد نظر دارای گنبدی کاشی‌کاری با نقوش هندسی است که در طرفین آن دو پرچم نصب شده است. گویا آیه‌ای از قرآن نیز بر زمینه کاشی روی ساقه گنبد، نبشته شده است. در جلوی گنبد، ایوانی با ستون‌های مدور وجود دارد که بالای آن پوششی از آجرهای زردرنگ (یا در واقع طلاپوش) به چشم می‌خورد.
در بالای جبهه ایوان پس از آیه «بسمله»، حدیث قدسی «ولایة علی بن ابی‌طالب حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی» به چشم می‌خورد. در نمای طرفین طاق اصلی ایوان نیز نقش شمشیر و سپر نقاشی شده و در داخل همین طاق می‌توان صورت یک عقرب و کله مردی با چهره سیاه و زشت را ملاحظه کرد.
در کف ایوان یک قالی رسم شده و در گوشه آن مردی با قبای سیاه و عمامه سبز رنگ ایستاده است. در فضای داخلی زیارتگاه، در زیر گنبد، ضریح یا صندوقچه‌ای به چشم می‌خورد که در چهار گوشه آن شمعدانهایی قرار دارد.
در طرفین گنبد و ایوان آن، دو گلدسته با بدنه مدوّر کاشی‌کاری وجود دارد که پایین مئذنه‌های آن عبارت «انا فتحنا لک» به چشم می‌خورد. در بخش فوقانی گلدسته‌ها، آجرهای زرد رنگ ترسیم شده است.
در طرفین گلدسته‌ها می‌توان طاق‌نماها و ایوانچه‌های اطراف صحن را مشاهده کرد. در میان صحن، یک حوض آب بیضی شکل وجود دارد که در سمت چپ آن یک اردک به چشم می‌خورد. در سمت راست صحن، نزدیک پایه یکی از گلدسته‌ها، زنی با دختر کوچک خود ایستاده است.
در بیرون از زیارتگاه می‌توان درختان نخلی را رؤیت کرد که بالای یکی از آنها (در سمت چپ تصویر)، یک لک لک لانه ساخته و لک لک دیگری بالاتر آن، در حال پرواز است. پرندگان دیگری نیز در آسمان اطراف زیارتگاه پرواز می‌کنند.
تصوّر نگارنده بر آن است که با توجه به نامگذاری این سقاخانه به لقب حضرت ابوالفضل عباس یعنی «باب‌الحوائج»، زیارتگاه رسم شده در این لوح کاشی می‌تواند آستان مقدس آن حضرت در کربلا باشد. برخی وجوه تشابه میان این نگاره با تصاویر قدیمی موجود از آستان حضرت عباس، این احتمال را تقویت می‌کند. به عنوان مثال بدنه کاشی‌کاری گلدسته‌ها و آجرهای زرد رنگ بالای آن ـ به نشانه پوشش طلاکاری رأس گلدسته‌ها ـ می‌تواند یادآور وضعیت گلدسته‌های این آستان مقدس، تا پیش از طلاکاری آن در دوره اخیر باشد.
وجود برخی جزئیات دیگر در این نگاره را نیز می‌توان نشانه تعلق آن به کربلا دانست. به عنوان مثال، لباس مردی که در داخل ایوان ایستاده، یادآور لباس مخصوص سادات مقیم کربلا است؛ و درختان نخل که به طور کلی از شاخصه‌های طبیعی سرزمین عراق است.
البته در این نگاره جزئیات دیگری نیز (مانند حوض آب در میان صحن) وجود دارد که در حرم حضرت عباس و دیگر عتبات عالیات عراق وجود نداشته است و در واقع از ویژگی‌های زیارتگاه‌های ایران به شمار می‌آید. شاید با در نظر گرفتن این احتمال که رسّام این تابلوی کاشی، برخی از تصوّرات ذهنی خود را نیز در این نگاره به تصویر کشیده است، بتوانیم این اشکال را برطرف کنیم.
سه شنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۸:۱۳