مناجات منظوم منسوب به امیر مؤمنان علی (ع)، مناجات مشهوری است که در لابهلای نسخههای خطی، ترجمههای فارسی متعددی برای آن میتوان سراغ گرفت. بخش قابل توجهی از این ترجمهها، به صورت منظوم و گاه در قالب نسخههای خطی مستقل و حتی مرقّعهای هنری زیبا کتابت شده است. از جمله این نسخهها میتوان به مرقّع شماره 15631 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی اشاره کرد که آن را عبدالصمد گیلانی اشکوری در 1309ق کتابت کرده است. 1 نسخه دیگر، مرقّعی است متعلق به دوره قاجار که به شماره 17109 در همان کتابخانه نگهداری میشود و آن را خانم الهام بادینلو در قالب مقالهای، معرفی و بازخوانی کرده است. 2 همچنین ترجمه منظوم دیگری منسوب به حافظ شیرازی، در ضمن نسخه خطی شماره 1617 در آکادمی علوم تاجیکستان وجود دارد.
اما نسخهای که در اینجا قصد معرفی و بازخوانی آن را داریم، مرقّع نفیسی است که در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشود. این مرقّع شامل 15 قطعه و ابیات فارسی آن به خط نستعلیق کهن است. اگرچه نام کاتب و تاریخ کتابت آن مشخص نیست، اما با توجه به خط و آرایههای نسخه میتوان آن را متعلق به سده نهم هجری دانست. از اینرو احتمال میرود که قدیمیترین ترجمه منظوم شناخته شده از مناجات منظوم امیر مؤمنان (ع) باشد؛ گرچه از نظر ادبی، شعر آن ضعیف و نااستوار به شمار میآید. بههر حال متن کامل نسخه به شرح زیر است:
فهرست نسخههای خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، سید صادق حسینی اشکوری، ج 43، ص 204.
بنگرید: «مناجات امیرالمؤمنین (ع) در آئینه هنر؛ بررسی یک مرقع نفیس در کتابخانه مجلس شورای اسلامی»، دوفصلنامه بساتین، شماره 1، بهار و تابستان 1393، صص 189-202.
اما نسخهای که در اینجا قصد معرفی و بازخوانی آن را داریم، مرقّع نفیسی است که در کتابخانه کنگره آمریکا نگهداری میشود. این مرقّع شامل 15 قطعه و ابیات فارسی آن به خط نستعلیق کهن است. اگرچه نام کاتب و تاریخ کتابت آن مشخص نیست، اما با توجه به خط و آرایههای نسخه میتوان آن را متعلق به سده نهم هجری دانست. از اینرو احتمال میرود که قدیمیترین ترجمه منظوم شناخته شده از مناجات منظوم امیر مؤمنان (ع) باشد؛ گرچه از نظر ادبی، شعر آن ضعیف و نااستوار به شمار میآید. بههر حال متن کامل نسخه به شرح زیر است:
لکالحمد یا ذَا الجُودِ والمَجدِ وَالعُلی * تَبارَکتَ تُعطی مَن تَشاءُ وَتَمنَعُ
بزرگوار خدایا تو راست
3بزرگوار خدایا تو راست
در اصل: تُراست
حمد و ثنا * که هم مُمانع رزقی و هم تمام عطا
الهی وخَلاّقی وحِرزی ومَوئِلی * اِلیکَ لَدی الإِعسارِ والیُسرِ اَفزَع
گریزگاه و پناه آفریدگار به حق * تویی و ترس من از توست نزد فقر و غنا
گریزگاه و پناه آفریدگار به حق * تویی و ترس من از توست نزد فقر و غنا
الهی لَئِن جَلَّت وَجَمَّت خَطیئَتی * فَعَفوُکَ عَن ذَنبی اَجَلُّ وَأوسَعُ
الهی ار چه بزرگ است و پر، گناهانم * مثال جرم من و عفو، قطره دریا
الهی ار چه بزرگ است و پر، گناهانم * مثال جرم من و عفو، قطره دریا
الهی لَئِن اَعطَیتُ نَفسی سُؤلَها * فَها اَنَا فی رَوضِ النَّدامَةِ اَرتَعُ
الهی ار بدهی آرزوی نفس مرا * من و ریاض ندامت چو آهوان به چرا
الهی ار بدهی آرزوی نفس مرا * من و ریاض ندامت چو آهوان به چرا
الهی تَری حالی وَفَقری وَفَاقَتی * وَأنتَ مُناجاتِی الخَفِیَّةِ تَسمَعُ
4 این بیت فاقد ترجمه است.
الهی لَئِن عَذَّبتَنی اَلفَ حِجَّةٍ * فَحَبلُ رَجائی مِنکَ لا یَتَقَطَّعُ
هزار سال گرم در عذاب بگذاری * چه غم چو بند امید تو نگلسد قطعا
هزار سال گرم در عذاب بگذاری * چه غم چو بند امید تو نگلسد قطعا
الهی اَذِقنی طَعمَ عَفوِکَ یَومَ لا * بَنونَ ولا مالٌ هُنالِکَ یَنفَعُ
چشان مذاق مرا طعم عفو خود روزی * که نیست مال و نه فرزند سودمند آنجا
چشان مذاق مرا طعم عفو خود روزی * که نیست مال و نه فرزند سودمند آنجا
الهی اِذا لَم تَرعَنی کُنتُ ضائِعاً * وَإن کُنتُ تَرعانی فَلَستُ اُضَیَّعُ
رعایت تو گَرَم هست نیستم ضایع * وگرنه ضایعم و کردهام تمام هبا
رعایت تو گَرَم هست نیستم ضایع * وگرنه ضایعم و کردهام تمام هبا
الهی اِذا لَم تَعفُ عَن غَیرِ مُحسِنٍ * فَمَن لِمُسیءٍ بِالهَوی یَتَمَتَّعُ
چو نیست لایق عفو تو غیر نیکوکار * که چارهبر شود آن را که شد اسیر هوا؟
چو نیست لایق عفو تو غیر نیکوکار * که چارهبر شود آن را که شد اسیر هوا؟
الهی لَئِن فَرَّطتُ فی طَلَبِ التُّقی * فَها اَنَا اِثرُ العَفوِ اَقفُوا وَأتبَعُ
نرفتم ار چه بسی راه طاعت و تقوی * گرفتهام پی عفو تو بر امید عطا
نرفتم ار چه بسی راه طاعت و تقوی * گرفتهام پی عفو تو بر امید عطا
الهی ذُنُوبی بَنَّتِ الطَّودُ وَاعتَلَت * فَصَفحُکَ عَن ذَنبی اَجَلُّ وَأرفَعُ
ز کوه اگرچه گناهان من گذشت بسی * چه غم چو عفو تو از جرم من بود اعلا
ز کوه اگرچه گناهان من گذشت بسی * چه غم چو عفو تو از جرم من بود اعلا
الهی لَئِن اَخطَأتُ جَهلاً فَطالَما * رَجَوتُکَ حَتّی قیلَ ما هُوَ یَجزَعُ
اگر ز جهل خطا کردهام امید بهتو * بهغایتی است که گویند: گریه نیست تو را
5اگر ز جهل خطا کردهام امید بهتو * بهغایتی است که گویند: گریه نیست تو را
در اصل: تُرا
الهی یُنَجّی ذِکرُ طَولِکَ لَوعَتی * وَذِکرُ خَطایا العَین مِنّی یُدَمَّعُ
ز یاد، منّت تو دور کرد سوزش من * مرا ز یاد خطا ریزد از دو دیده بُکا
ز یاد، منّت تو دور کرد سوزش من * مرا ز یاد خطا ریزد از دو دیده بُکا
الهی اَقِلنی عَثرَتی وَامحُ حَوبَتی * فَإنّی مُقِرٌّ خائِفٌ مُتَضَرِّعُ
بکش خطی به خطایا و عفو کن گنهم * که سخت زارم و ترسان و معترف به خطا
بکش خطی به خطایا و عفو کن گنهم * که سخت زارم و ترسان و معترف به خطا
الهی اَنِلنی مِنکَ رَوحاً وَرَحمَةً * فَلَستُ سِوی اَبوابِ فَضلِکَ اَقرَعُ
ببخش رحمت و آسایشم ز لطف عمیم * که نیست جز در فضل تو بنده را ملجا
ببخش رحمت و آسایشم ز لطف عمیم * که نیست جز در فضل تو بنده را ملجا
الهی لَئِن اَفضَحتَنی اَو اَهَنتَنی * فَما حیلَتی یا رَبِّ اَم کَیفَ اَصنَعُ
چه حیلهسازم الهی و چون کنم یا رب * اگر به فعل بدم خار سازی و رسوا؟
چه حیلهسازم الهی و چون کنم یا رب * اگر به فعل بدم خار سازی و رسوا؟
الهی لَئِن خَیَّبتَنی اَو طَرَدتَنی * فَمَن ذَا الَّذی اَرجُوا وَمَن ذا اُشَفَّعُ
امیدم از که برآید؟ شفیع من که شود؟ * گرم برانی و نومید سازی ای مولا؟
امیدم از که برآید؟ شفیع من که شود؟ * گرم برانی و نومید سازی ای مولا؟
الهی حَلیفُ الحُبِّ بِاللَّیلِ ساهِرٌ * یناجی وَیَدعُوا وَالمُغَفَّلُ یَهجَعُ
محبِ دوست شبانِ دراز راز و نیاز * به بینیاز کند عرض و خفته بیپروا
محبِ دوست شبانِ دراز راز و نیاز * به بینیاز کند عرض و خفته بیپروا
وَکُلُّهُم یَرجُوا نَوالَکَ رَاجیاً * لِرَحمَتِکَ العُظمی وَفِی الخُلدِ یَطمَعُ
امید بسته به جود تو جمله و کرده * طمع به جنت جاوید و رحمت عظمی
امید بسته به جود تو جمله و کرده * طمع به جنت جاوید و رحمت عظمی
الهی یُمَنّینی رَجائی سَلامَةً * وَقُبحُ خَطیئاتی عَلَیَّ یُشَنَّعُ
مرا که زشتی افعال سرزنش گوید * بود سلامت حال آرزو امیدم را
مرا که زشتی افعال سرزنش گوید * بود سلامت حال آرزو امیدم را
الهی فَإِن تَعفُوا فَعَفوُکَ مُنقِذی * وَإلا فَبِالذّنبِ المُدَمِّرِ اَصرَعُ
رهاند از گنهم عفوت ار بیامرزی * و گر نه مهلکۀ جرم افکند از پا
رهاند از گنهم عفوت ار بیامرزی * و گر نه مهلکۀ جرم افکند از پا
الهی بِحَقِّ الهاشِمیِّ مُحَمّدٍ * وَحُرمَةِ اَبرارٍ هُم لَکَ خُشَّعُ
به حق زبدۀ اولاد هاشم عربی * به حرمت همه نیکانِ باخشوع و رضا
به حق زبدۀ اولاد هاشم عربی * به حرمت همه نیکانِ باخشوع و رضا
الهی بِحَقّ المُصطَفی وَابنِ عَمِّهِ * وَحُرمَةِ اَخیارٍ هُم لَکَ خُضَّعُ
به حق احمد مختار و حیدر کرّار * به حق حرمت ابرار باخضوع و ضیا
به حق احمد مختار و حیدر کرّار * به حق حرمت ابرار باخضوع و ضیا
الهی فَاَنشِرنی عَلی دینِ اَحمَدٍ * مُنیباً تَقیّاً خائِفاً لَکَ اَخضَعُ
مرا به دینِ شفیعِ امم برانگیزان * گذشته از گنه و برده طاعت و تقوی
مرا به دینِ شفیعِ امم برانگیزان * گذشته از گنه و برده طاعت و تقوی
وَلا تَحرِمَنّی یا الهی وَسَیِّدی * شَفاعَتَهُ العُظمی فَذاکَ المُشَفَّع
وزان شفیع مشّفع مرا مکن محروم * چو در دهند ندای شفاعت کبری
وزان شفیع مشّفع مرا مکن محروم * چو در دهند ندای شفاعت کبری
وَصَلِّ عَلیهِ ما دَعاکَ مُوَحِّدٌ * وَناجاکَ اَخیارٌ ببابِکَ رُکَّعُ
مدام، تا که بخوانند اهل توحیدت، * همیشه، تا به تو گویند راز اهل صفا
مدام، تا که بخوانند اهل توحیدت، * همیشه، تا به تو گویند راز اهل صفا
- فهرست نسخههای خطی کتابخانه مجلس شورای اسلامی، سید صادق حسینی اشکوری، ج 43، ص 204.
- بنگرید: «مناجات امیرالمؤمنین (ع) در آئینه هنر؛ بررسی یک مرقع نفیس در کتابخانه مجلس شورای اسلامی»، دوفصلنامه بساتین، شماره 1، بهار و تابستان 1393، صص 189-202.
- در اصل: تُراست
- این بیت فاقد ترجمه است.
- در اصل: تُرا
منتشر شده در سایت ادبپژوهی شیعی
چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۳۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .