در برخی بناهای باقیمانده از دوران گسترش تشيع در شهر حلب و منطقه شمال سوريه، کتيبههايی با مضامين مذهبی شيعی وجود دارد که قدمت برخی از آنها از قرن پنجم هجری است و از کهنترين کتيبههای شيعی به شمار میآید.
در دو قرن چهارم و پنجم هجری، منطقه شمال سوريه، به مرکزيت شهر حلب، شاهد تأسيس دو دولت از نخستين دولتهای غير علوی در تاريخ شيعه بود. دولت نخست يعنی دولت حمدانيان، در اوايل قرن چهارم هجری توسط سيفالدوله حمدانی (333-356 هـ) پايهگذاری شد. دولت دوم، دولت بنی مرداس بود که پس از انقراض سلسله حمدانيان، در اوايل قرن پنجم توسط صالح بن مرداس (415-420 هـ) تأسيس شد و با آغاز سلطه سلجوقيان بر منطقه شام، از بين رفت. در دورههای تاريخی بعدی، با توجه به روی کار آمدن حاکمان سنّی مذهب و آغاز سختگيریها نسبت به شيعيان، به تدريج از حضور و نقش سياسی و اجتماعی آنان در اين منطقه کاسته شد؛ به طوری که تا پايان دوره عثمانی، شيعه به اقليت کوچک و کمجمعيتی در منطقه تبديل شده بود.
هنوز در برخی بناهای باقیمانده از دوران گسترش تشيع در شهر حلب و منطقه شمال سوريه، کتيبههايی با مضامين مذهبی شيعی وجود دارد که سند و يادگاری از حضور تاريخی شيعیان در اين منطقه به شمار میآيد. به نظر میرسد برخی از اين کتيبهها، که قدمت آن از قرن پنجم هجری است، از کهنترين کتيبههای شيعی و قديمیترين نمونههای باقیمانده از نوع خود باشد و بنابراين از اهميت و جايگاه ويژهای در تاريخ هنر و معماری شيعی برخوردار است. بدون شک در ديگر سرزمينهای جهان اسلام به ويژه عراق و ايران، بناها و زيارتگاههای شيعی قديمیتری وجود دارد که دارای کتيبههايی با مضامين شيعی بوده است، ولی بيشتر اين بناها در دورههای بعدی دستخوش بازسازیها و تغييرات متعدّد شده است و تاريخ کتيبههای شيعی موجود در آن، به دورههای تاريخی پسین بازمیگردد. از جمله قديمیترين کتيبههای شيعی که تا به امروز باقیمانده است، میتوان به کتيبهای از عضدالدوله ديلمی (338-372 هـ) در تخت جمشيد اشاره کرد که در آن نام دوازده امام به کار رفته است. 1
در ادامه، به کتيبههای شيعی باقیمانده از قرن پنجم هجری در شمال سوريه اشاره خواهد شد.
سنگنوشتههای شيعی در روستاهای ادلب
در بسياری از روستاها و خرابههای تاريخی منطقه ادلب، سنگنوشتهها و سنگ قبرهايی بسيار قديمی با خطوط عربی ساده از قرون نخستين هجری يافت میشود که در برخی از آنها، عبارتهای شيعی به چشم میخورد. از جمله بر ديوار يک بنای باستانی در روستای بارا (واقع در 33 کيلومتری جنوب ادلب) سنگنوشتهای عربی مورخ 461 هـ وجود دارد که در کنار آن عبارت «محمد وعلی، کلاهما املی»؛ محمد و علی هر دو اميد من هستند، به چشم میخورد. 2
کتيبه سردر مشهد امام علی (ع) در مَعَرّة مِصرين
مَعَرّة مِصرين، شهر کوچکی است واقع در حدود 11 کيلومتری شمال ادلب. قدمت آن به پيش از اسلام بازمیگردد و در سال 16 هجری توسط مسلمانان به فرماندهی ابوعبيدة بن الجرّاح (م 18 هـ) فتح شده است. 3 اين شهر در گذشته از شهرهای شيعهنشين منطقه بوده است، ولی امروزه شيعيان در آن اقليتی بيش نيستند و تعدادشان از چند هزار نفر فراتر نمیرود. در محله شيعهنشين آن، زيارتگاهی با قدمت هزار ساله وجود دارد که نزد اهالی منطقه به «مشهد امام علی (ع)» شناخته میشود. در منابع تاريخی به اين زيارتگاه اشارهای نشده است و در حال حاضر هيچ يک از اهالی منطقه از سبب پيدايش و بنای آن و اينکه چه ارتباطی با حضرت علی (ع) داشته است، اطلاع ندارد. شايد بتوان احتمال داد که اين «مشهد» 4 از زيارتگاههايی بوده که بر مبنای رؤيا و ديدن حضرت علی (ع) در خواب در محل بنای آن، ايجاد شده است. اين گونه زيارتگاهها، به طور گسترده در قرون نخستين هجری، به ويژه در شام و مصر وجود داشته است. 5
بنای مشهد دارای ساختمان سادهای است و از شبستان کوچکی در سمت جنوب و صحن کوچکی در شمال تشکيل يافته است. شبستان دارای گنبد نيمکرهای است. ورودی بنا در ميان ضلع شمالی صحن قرار دارد. بنای مشهد بيشتر به يک مسجد کوچک و ساده شباهت دارد و با بنای مسجد يا مقام ابراهيم خليل (ع) در قلعه حلب، از آثار دوره بنیمرداس، قابل مقايسه است.
بر سردر بنا، سنگی وجود دارد که حاوی نقوش هندسی اسلامی است. در بالای اين نقوش، کتيبهای در چهار سطر به خط کوفی غير منقّط وجود دارد که بر اساس آن، نام بانی مشهد، «سلطان بن ابراهيم بن علی»، و تاريخ بنای آن سال 426 هـ ق است. اين تاريخ، مصادف با دوره حاکميت امير شبلالدوله نصر بن صالح بن مرداس (420-429 هـ) بر منطقه است. متن کتيبه چنين است:
[سطر 1:] بسم الله الرحمن الرحيم، لا اله الا الله، محمد رسول
[سطر 2:] الله، علی ولی الله، صلّی الله عليهما، هذا مشهد امير
[سطر 3:] المؤمنين علی ابن ابی طالب بناه سلطان بن ابراهيم بن علی
[سطر 4:] فی سنة ست وعشرين واربعمائة
در سمت چپ ورودی، کتيبه ديگری وجود دارد که بر اساس آن، بنای مشهد در سال 1378 هـ ق توسط «جميل رحّال»، رئيس کميته اوقاف شيعه در معرة مصرين، بازسازی شده است.
کتيبه مناره مسجد جامع حلب
مسجد جامع يا جامع کبير يا مسجد جامع اموی حلب، از مهمترین مساجد دوره اموی است که در پايان قرن اول هجری بنا شده است. گفته شده اين مسجد را سليمان بن عبدالملک (96-99 هـ)، خليفه اموی، در رقابت با مسجد اموی دمشق که توسط برادرش وليد بن عبدالملک (86-96 هـ) ساخته شده، بنا کرده است؛ ولی بنا بر قول ديگری، مسجد اموی حلب نيز توسط وليد بنا شده است. مسجد در دورههای بعدی، دچار تخريبها و آتشسوزیهای متعدّدی شده و پس از هر حادثه بازسازی شده است. از مهمترين اين حوادث، آتشسوزی بزرگی بود که در سال 564 هـ توسط اسماعيليان صورت گرفت. پس از اين آتشسوزی، مسجد توسط سلطان نورالدين محمود بن زنگی (541-569 هـ)، بازسازی شد و توسعه یافت 6 و طرح بنای کنونی آن از همین دوره است. مسجد اموی حلب به علت وجود مزاری منسوب به حضرت زکريای پيامبر (ع) در شبستان آن، نزد اهالی حلب به جامع زکريا نيز شهرت دارد. 7
در گوشه شمال غربی صحن مسجد، منارهای با پلان مربع به طول ضلع حدود 4.95 و ارتفاع 45 متر وجود دارد. اين مناره از نظر تزيينات و جزئيات معماری، نخستين و کاملترين نمونه از نوع خود 8 و يکی از زيباترين منارههای سوريه به شمار میآيد. بدنه مناره از پنج طبقه با تزيينات متنوع ساخته شده است و در نقطه اتصال طبقات، کتيبههايی به خط کوفی و ثلث قرار دارد. 9
کتيبه فوقانی سومين طبقه، به خط ثلث مورّق و حاوی آیه بسمله و آيه 56 سوره احزاب (به جز بخش پايانی آن يعنی عبارت «وسلّموا تسليما») و صلوات بر چهارده معصوم است. متن کامل آن بدين شرح است:
[ضلع شرقی:] بسم الله الرحمن الرحيم إن الله وملائکته يصلّون علی الـ
[ضلع جنوبی:] نبی يا ايّها الذين آمنوا صلّوا عليه اللّهم صلّی علی محمّد المصطفا وعلیّ المـ
[ضلع غربی:] رتضی وفاطمة الزهرا والحسن والحسين وعلی ومحمد وجعفر وموسی وعلیّ
[ضلع شمالی:] الرضی ومحمد وعلی والحسن والحجة القائم وارفع منارهم وارحم اولياءهم
همچنين کتيبه فوقانی طبقه چهارم، حاوی آيه بسمله و دو آيه 55 و 56 سوره مائده به خط کوفی مورّق است. اين دو آيه، از جمله آياتی است که شيعيان برای اثبات ولايت اميرالمؤمنين (ع) به آن تمسّک میجویند.
در گزارشهای موجود در منابع تاريخ حلب، جزئياتی درباره بنای مناره نقل شده است.
ابن شدّاد حلبی (م 684 هـ) از بهاءالدين ابومحمد حسن بن ابراهيم بن سعيد بن يحيی (از شخصيتهای خاندان بنیخشّاب) نقل کرده است که عموی پدرش، فخرالدين ابوالحسن محمد بن يحيی در سال 482 هـ ساخت مناره را به پايان رساند. 10
وی همچنين از ابن عديم حلبی (م 660 هـ)، که خود از عُظَيمی (م 556 هـ) روايت نموده، نقل کرده است که در سال 482 هـ مناره مسجد جامع حلب توسط قاضی ابوالحسن محمد بن يحيی بن محمد بن خشّاب، در زمان قسيمالدوله آقسُنقُر، حاکم حلب در دوره سلجوقی، عمارت گرديد. براساس اين گزارش، ابن خشاب، نام آقسنقر را روی مناره نوشت و سپس نزد او رفت و رضايت وی را برای ساخت مناره جلب کرد. 11 ابن عديم در جای ديگری گفته است که مناره حلب، در ايام قسيمالدوله، در سال 482 هـ بازسازی شد. 12
ابن ابی طیّ (م 630 هـ) مورخ شيعه حلب نيز در تاريخ خود نوشته است: مناره در زمان سابق بن محمود بن صالح [بن مرداس] به دست قاضی ابوالحسن ابن خشّاب تأسيس شد. معمار آن مردی از اهالی سُرمين 13 بود که پی مناره را به آب رساند و سنگهای آن را با چنگکهای آهنی و سربی محکم کرد. او ساخت مناره را در ايام قسيمالدوله آقسنقر به پايان رساند. 14
علاوه بر گزارشهای یاد شده، اطلاعات ديگری نيز از کتيبههای مناره درباره زمان ساخت آن به دست میآيد.
در ضلع جنوبی اولين طبقه مناره، کتيبهای در دو سطر وجود دارد که در آن، نام معمار بنا، «حسن بن مفرح السرمانی» و تاريخ بنا سال 483 هـ ذکر شده است. براساس کتيبه فوقانی همين طبقه، مناره در دوره ملکشاه سلجوقی بازسازی شده است. در کتيبه ديگری که در پايين همين کتيبه قرار دارد، نام قسيمالدوله آقسنقر ذکر شده است. براساس کتيبه فوقانی طبقه پنجم مناره نيز، ساخت آن در دوره «تتش» سلجوقی به پايان رسيده است. 15
با جمعبندی اين اقوال و گزارشها و در نظر گرفتن متن کتيبهها، میتوان چنين نتيجه گرفت که در دوره سابق بن محمود مرداسی (468-472 هـ)، ساخت مناره آغاز شد؛ سپس در ايام قسيمالدوله آقسنقر (478-487 هـ)، حاکم حلب در دوره سلجوقی و معاصر دو پادشاه این دوره، «ملکشاه» و «تتش»، به پايان رسيد. 16
به هر روی، از منابع تاريخی معتبر چنين برمیآيد که مناره جامع حلب به همّت فخرالدين ابوالحسن محمد بن يحيی بن محمد بن خشّاب، معروف به «ابوالحسن ابن خشّاب»، بنا شده است. او از شخصيتهای خاندان شيعه مذهب «بنیخشّاب» در حلب و قاضی اين شهر در دوره سلجوقی بوده است. اين امر، تفسيرگر وجود کتيبهای با مضامين شيعی روی اين مناره است.
[توضیح: این مقاله پیش از این در مجله پیام بهارستان، دوره جدید، شماره 11، بهار 1390، ص 781-786 منتشر شده است. برای رؤیت تصویر کتیبهها، فایل مقاله را از این لینک دریافت نمایید.]
پ.ن: متأسفانه مناره تاریخی و ارزشمند مسجد جامع حلب، در جریان جنگ داخلی سوریه در روز چهارشنبه چهارم اردیبهشت 1392، برابر با 24-4-2013 به طور کامل تخریب گردید و نگارنده همان زمان در این باره یادداشتی در برخی سایتهای اینترنتی منتشر کرد که از این لینک قابل رؤیت است.
هنوز در برخی بناهای باقیمانده از دوران گسترش تشيع در شهر حلب و منطقه شمال سوريه، کتيبههايی با مضامين مذهبی شيعی وجود دارد که سند و يادگاری از حضور تاريخی شيعیان در اين منطقه به شمار میآيد. به نظر میرسد برخی از اين کتيبهها، که قدمت آن از قرن پنجم هجری است، از کهنترين کتيبههای شيعی و قديمیترين نمونههای باقیمانده از نوع خود باشد و بنابراين از اهميت و جايگاه ويژهای در تاريخ هنر و معماری شيعی برخوردار است. بدون شک در ديگر سرزمينهای جهان اسلام به ويژه عراق و ايران، بناها و زيارتگاههای شيعی قديمیتری وجود دارد که دارای کتيبههايی با مضامين شيعی بوده است، ولی بيشتر اين بناها در دورههای بعدی دستخوش بازسازیها و تغييرات متعدّد شده است و تاريخ کتيبههای شيعی موجود در آن، به دورههای تاريخی پسین بازمیگردد. از جمله قديمیترين کتيبههای شيعی که تا به امروز باقیمانده است، میتوان به کتيبهای از عضدالدوله ديلمی (338-372 هـ) در تخت جمشيد اشاره کرد که در آن نام دوازده امام به کار رفته است. 1
آزاد، ميترا و شايستهفر، مهناز، «کتيبههای ابنيه دوران آل بويه، با تأکيد بر مضامين مذهبی»، مطالعات هنر اسلامی، ش 1، سال 1، پاييز و زمستان 1383، ص 49.
در ادامه، به کتيبههای شيعی باقیمانده از قرن پنجم هجری در شمال سوريه اشاره خواهد شد.
سنگنوشتههای شيعی در روستاهای ادلب
در بسياری از روستاها و خرابههای تاريخی منطقه ادلب، سنگنوشتهها و سنگ قبرهايی بسيار قديمی با خطوط عربی ساده از قرون نخستين هجری يافت میشود که در برخی از آنها، عبارتهای شيعی به چشم میخورد. از جمله بر ديوار يک بنای باستانی در روستای بارا (واقع در 33 کيلومتری جنوب ادلب) سنگنوشتهای عربی مورخ 461 هـ وجود دارد که در کنار آن عبارت «محمد وعلی، کلاهما املی»؛ محمد و علی هر دو اميد من هستند، به چشم میخورد. 2
قوصرة، فايز، التاريخ الاثری للاوابد العربية الاسلامية فی محافظة ادلب، دمشق: وزارة الثقافة، 2006 م، ص 76-77.
کتيبه سردر مشهد امام علی (ع) در مَعَرّة مِصرين
مَعَرّة مِصرين، شهر کوچکی است واقع در حدود 11 کيلومتری شمال ادلب. قدمت آن به پيش از اسلام بازمیگردد و در سال 16 هجری توسط مسلمانان به فرماندهی ابوعبيدة بن الجرّاح (م 18 هـ) فتح شده است. 3
المعجم الجغرافی للقطر العربی السوری، بإشراف: مصطفی طلاس، بیجا، مرکز الدراسات العسکرية بالتعاون مع الجمعية الجغرافية السورية والمؤسسة العامة للمساحة، چاپ 1، 1990 م، ج5، ص304.
«مشهد» در زبان عربی مترادف با آرامگاه يا زيارتگاه بوده است، ولی در قرون اوليه هجری به طور ويژه بر قبور و مزارات اهل بيت (ع) دلالت داشته است. وجه تسميه شهر مشهد نيز وجود آستان مقدس امام رضا (ع) در آن بوده است. برای آگاهی بيشتر در اين باره، ر.ک: رزق، عاصم محمد، معجم مصطلحات العمارة والفنون الاسلامية، قاهره: مکتبة مدبولی، چاپ 1، 2000 م، ص 176-177.
علی بن ابیبکر هروی (م 611 هـ) به تعدادی از زيارتگاههای مبتني بر رؤيت شخصيتهای مقدّس اسلام به ويژه حضرت علی (ع) اشاره کرده است. ر.ک: الاشارات إلی معرفة الزيارات، تحقيق: جانين سورديل ـ طومين، دمشق: المعهد الفرنسی، چاپ 1، 1953م. ابن شدّاد حلبی (م 684 هـ) نيز تعدادی از اين گونه زيارتگاه¬ها در شهر حلب را نام برده است. ر.ک: الاعلاق الخطيرة فی ذکر امراء الشام والجزيرة، تحقيق: دومينيک سورديل، دمشق: المعهد الفرنسی للدراسات العربية، 1953 م، ج1، قسم1، ص42-53.
بنای مشهد دارای ساختمان سادهای است و از شبستان کوچکی در سمت جنوب و صحن کوچکی در شمال تشکيل يافته است. شبستان دارای گنبد نيمکرهای است. ورودی بنا در ميان ضلع شمالی صحن قرار دارد. بنای مشهد بيشتر به يک مسجد کوچک و ساده شباهت دارد و با بنای مسجد يا مقام ابراهيم خليل (ع) در قلعه حلب، از آثار دوره بنیمرداس، قابل مقايسه است.
بر سردر بنا، سنگی وجود دارد که حاوی نقوش هندسی اسلامی است. در بالای اين نقوش، کتيبهای در چهار سطر به خط کوفی غير منقّط وجود دارد که بر اساس آن، نام بانی مشهد، «سلطان بن ابراهيم بن علی»، و تاريخ بنای آن سال 426 هـ ق است. اين تاريخ، مصادف با دوره حاکميت امير شبلالدوله نصر بن صالح بن مرداس (420-429 هـ) بر منطقه است. متن کتيبه چنين است:
[سطر 1:] بسم الله الرحمن الرحيم، لا اله الا الله، محمد رسول
[سطر 2:] الله، علی ولی الله، صلّی الله عليهما، هذا مشهد امير
[سطر 3:] المؤمنين علی ابن ابی طالب بناه سلطان بن ابراهيم بن علی
[سطر 4:] فی سنة ست وعشرين واربعمائة
در سمت چپ ورودی، کتيبه ديگری وجود دارد که بر اساس آن، بنای مشهد در سال 1378 هـ ق توسط «جميل رحّال»، رئيس کميته اوقاف شيعه در معرة مصرين، بازسازی شده است.
کتيبه مناره مسجد جامع حلب
مسجد جامع يا جامع کبير يا مسجد جامع اموی حلب، از مهمترین مساجد دوره اموی است که در پايان قرن اول هجری بنا شده است. گفته شده اين مسجد را سليمان بن عبدالملک (96-99 هـ)، خليفه اموی، در رقابت با مسجد اموی دمشق که توسط برادرش وليد بن عبدالملک (86-96 هـ) ساخته شده، بنا کرده است؛ ولی بنا بر قول ديگری، مسجد اموی حلب نيز توسط وليد بنا شده است. مسجد در دورههای بعدی، دچار تخريبها و آتشسوزیهای متعدّدی شده و پس از هر حادثه بازسازی شده است. از مهمترين اين حوادث، آتشسوزی بزرگی بود که در سال 564 هـ توسط اسماعيليان صورت گرفت. پس از اين آتشسوزی، مسجد توسط سلطان نورالدين محمود بن زنگی (541-569 هـ)، بازسازی شد و توسعه یافت 6
فارس، محمد کامل، الجامع الاموی بحلب: تاريخه ومعالمه الاثرية، حلب: دار القلم العربی، چاپ 1، 1995، ص 16.
اين مزار در اصل منسوب به سر حضرت يحيی بن زکريا (ع) بوده است که از قلعه حلب به اين محل منتقل شده است. ر.ک: ابن شدّاد، همان، ج1، قسم1، ص 40.
در گوشه شمال غربی صحن مسجد، منارهای با پلان مربع به طول ضلع حدود 4.95 و ارتفاع 45 متر وجود دارد. اين مناره از نظر تزيينات و جزئيات معماری، نخستين و کاملترين نمونه از نوع خود 8
نمونههای مشابه ديگر اين مناره را میتوان در برخی مساجد جامع شهرهای شمال سوريه از جمله معرة النعمان و نيز مسجد بزرگ قلعه حلب يافت. همه اين منارهها از مناره جامع حلب الگو گرفتهاند و از نظر تزيينات بسيار سادهترند.
برای آگاهی تفصيلی از اين مناره و تزيينات و کتيبههای آن، ر.ک: فارس، محمد کامل، همان، ص 28 به بعد.
کتيبه فوقانی سومين طبقه، به خط ثلث مورّق و حاوی آیه بسمله و آيه 56 سوره احزاب (به جز بخش پايانی آن يعنی عبارت «وسلّموا تسليما») و صلوات بر چهارده معصوم است. متن کامل آن بدين شرح است:
[ضلع شرقی:] بسم الله الرحمن الرحيم إن الله وملائکته يصلّون علی الـ
[ضلع جنوبی:] نبی يا ايّها الذين آمنوا صلّوا عليه اللّهم صلّی علی محمّد المصطفا وعلیّ المـ
[ضلع غربی:] رتضی وفاطمة الزهرا والحسن والحسين وعلی ومحمد وجعفر وموسی وعلیّ
[ضلع شمالی:] الرضی ومحمد وعلی والحسن والحجة القائم وارفع منارهم وارحم اولياءهم
همچنين کتيبه فوقانی طبقه چهارم، حاوی آيه بسمله و دو آيه 55 و 56 سوره مائده به خط کوفی مورّق است. اين دو آيه، از جمله آياتی است که شيعيان برای اثبات ولايت اميرالمؤمنين (ع) به آن تمسّک میجویند.
در گزارشهای موجود در منابع تاريخ حلب، جزئياتی درباره بنای مناره نقل شده است.
ابن شدّاد حلبی (م 684 هـ) از بهاءالدين ابومحمد حسن بن ابراهيم بن سعيد بن يحيی (از شخصيتهای خاندان بنیخشّاب) نقل کرده است که عموی پدرش، فخرالدين ابوالحسن محمد بن يحيی در سال 482 هـ ساخت مناره را به پايان رساند. 10
ابن شدّاد، همان، ج1، قسم1، ص33-34.
وی همچنين از ابن عديم حلبی (م 660 هـ)، که خود از عُظَيمی (م 556 هـ) روايت نموده، نقل کرده است که در سال 482 هـ مناره مسجد جامع حلب توسط قاضی ابوالحسن محمد بن يحيی بن محمد بن خشّاب، در زمان قسيمالدوله آقسُنقُر، حاکم حلب در دوره سلجوقی، عمارت گرديد. براساس اين گزارش، ابن خشاب، نام آقسنقر را روی مناره نوشت و سپس نزد او رفت و رضايت وی را برای ساخت مناره جلب کرد. 11
همان، ج1، قسم1، ص34.
ابن عديم، زبدة الحلب من تاريخ حلب، تحقيق: سهيل زکار، دمشق و قاهره: دار الکتاب العربی، چاپ 1، 1997 م، ج1، ص327.
ابن ابی طیّ (م 630 هـ) مورخ شيعه حلب نيز در تاريخ خود نوشته است: مناره در زمان سابق بن محمود بن صالح [بن مرداس] به دست قاضی ابوالحسن ابن خشّاب تأسيس شد. معمار آن مردی از اهالی سُرمين 13
سُرمين شهرکی است واقع در 8 کيلومتری شرق ادلب که در گذشته از شهرهای بزرگ شمال سوريه و از مراکز مهم اسماعيليان در شام بوده است. ر.ک: قوصرة، فايز، همان، ص 47.
ابن شدّاد، همانجا.
علاوه بر گزارشهای یاد شده، اطلاعات ديگری نيز از کتيبههای مناره درباره زمان ساخت آن به دست میآيد.
در ضلع جنوبی اولين طبقه مناره، کتيبهای در دو سطر وجود دارد که در آن، نام معمار بنا، «حسن بن مفرح السرمانی» و تاريخ بنا سال 483 هـ ذکر شده است. براساس کتيبه فوقانی همين طبقه، مناره در دوره ملکشاه سلجوقی بازسازی شده است. در کتيبه ديگری که در پايين همين کتيبه قرار دارد، نام قسيمالدوله آقسنقر ذکر شده است. براساس کتيبه فوقانی طبقه پنجم مناره نيز، ساخت آن در دوره «تتش» سلجوقی به پايان رسيده است. 15
فارس، محمد کامل، همان، ص 32-36.
با جمعبندی اين اقوال و گزارشها و در نظر گرفتن متن کتيبهها، میتوان چنين نتيجه گرفت که در دوره سابق بن محمود مرداسی (468-472 هـ)، ساخت مناره آغاز شد؛ سپس در ايام قسيمالدوله آقسنقر (478-487 هـ)، حاکم حلب در دوره سلجوقی و معاصر دو پادشاه این دوره، «ملکشاه» و «تتش»، به پايان رسيد. 16
همان، ص 37.
به هر روی، از منابع تاريخی معتبر چنين برمیآيد که مناره جامع حلب به همّت فخرالدين ابوالحسن محمد بن يحيی بن محمد بن خشّاب، معروف به «ابوالحسن ابن خشّاب»، بنا شده است. او از شخصيتهای خاندان شيعه مذهب «بنیخشّاب» در حلب و قاضی اين شهر در دوره سلجوقی بوده است. اين امر، تفسيرگر وجود کتيبهای با مضامين شيعی روی اين مناره است.
[توضیح: این مقاله پیش از این در مجله پیام بهارستان، دوره جدید، شماره 11، بهار 1390، ص 781-786 منتشر شده است. برای رؤیت تصویر کتیبهها، فایل مقاله را از این لینک دریافت نمایید.]
پ.ن: متأسفانه مناره تاریخی و ارزشمند مسجد جامع حلب، در جریان جنگ داخلی سوریه در روز چهارشنبه چهارم اردیبهشت 1392، برابر با 24-4-2013 به طور کامل تخریب گردید و نگارنده همان زمان در این باره یادداشتی در برخی سایتهای اینترنتی منتشر کرد که از این لینک قابل رؤیت است.
- آزاد، ميترا و شايستهفر، مهناز، «کتيبههای ابنيه دوران آل بويه، با تأکيد بر مضامين مذهبی»، مطالعات هنر اسلامی، ش 1، سال 1، پاييز و زمستان 1383، ص 49.
- قوصرة، فايز، التاريخ الاثری للاوابد العربية الاسلامية فی محافظة ادلب، دمشق: وزارة الثقافة، 2006 م، ص 76-77.
- المعجم الجغرافی للقطر العربی السوری، بإشراف: مصطفی طلاس، بیجا، مرکز الدراسات العسکرية بالتعاون مع الجمعية الجغرافية السورية والمؤسسة العامة للمساحة، چاپ 1، 1990 م، ج5، ص304.
- «مشهد» در زبان عربی مترادف با آرامگاه يا زيارتگاه بوده است، ولی در قرون اوليه هجری به طور ويژه بر قبور و مزارات اهل بيت (ع) دلالت داشته است. وجه تسميه شهر مشهد نيز وجود آستان مقدس امام رضا (ع) در آن بوده است. برای آگاهی بيشتر در اين باره، ر.ک: رزق، عاصم محمد، معجم مصطلحات العمارة والفنون الاسلامية، قاهره: مکتبة مدبولی، چاپ 1، 2000 م، ص 176-177.
- علی بن ابیبکر هروی (م 611 هـ) به تعدادی از زيارتگاههای مبتني بر رؤيت شخصيتهای مقدّس اسلام به ويژه حضرت علی (ع) اشاره کرده است. ر.ک: الاشارات إلی معرفة الزيارات، تحقيق: جانين سورديل ـ طومين، دمشق: المعهد الفرنسی، چاپ 1، 1953م. ابن شدّاد حلبی (م 684 هـ) نيز تعدادی از اين گونه زيارتگاه¬ها در شهر حلب را نام برده است. ر.ک: الاعلاق الخطيرة فی ذکر امراء الشام والجزيرة، تحقيق: دومينيک سورديل، دمشق: المعهد الفرنسی للدراسات العربية، 1953 م، ج1، قسم1، ص42-53.
- فارس، محمد کامل، الجامع الاموی بحلب: تاريخه ومعالمه الاثرية، حلب: دار القلم العربی، چاپ 1، 1995، ص 16.
- اين مزار در اصل منسوب به سر حضرت يحيی بن زکريا (ع) بوده است که از قلعه حلب به اين محل منتقل شده است. ر.ک: ابن شدّاد، همان، ج1، قسم1، ص 40.
- نمونههای مشابه ديگر اين مناره را میتوان در برخی مساجد جامع شهرهای شمال سوريه از جمله معرة النعمان و نيز مسجد بزرگ قلعه حلب يافت. همه اين منارهها از مناره جامع حلب الگو گرفتهاند و از نظر تزيينات بسيار سادهترند.
- برای آگاهی تفصيلی از اين مناره و تزيينات و کتيبههای آن، ر.ک: فارس، محمد کامل، همان، ص 28 به بعد.
- ابن شدّاد، همان، ج1، قسم1، ص33-34.
- همان، ج1، قسم1، ص34.
- ابن عديم، زبدة الحلب من تاريخ حلب، تحقيق: سهيل زکار، دمشق و قاهره: دار الکتاب العربی، چاپ 1، 1997 م، ج1، ص327.
- سُرمين شهرکی است واقع در 8 کيلومتری شرق ادلب که در گذشته از شهرهای بزرگ شمال سوريه و از مراکز مهم اسماعيليان در شام بوده است. ر.ک: قوصرة، فايز، همان، ص 47.
- ابن شدّاد، همانجا.
- فارس، محمد کامل، همان، ص 32-36.
- همان، ص 37.
سه شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۳:۱۵
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .