ابن شهرآشوب در مناقب خود، بخشی از قصیدهای از «ابن مقلّد شیزری یا شرفالدوله» و بخشی از قصیده دیگری از «شرفالدوله» را در مدح اهل بیت (ع) نقل کرده است که مؤلفین شیعه در سراینده قصیده اول با یکدیگر اختلاف داشته و آن را به شخصیتهای متعددی از جمله اسامة بن منقذ، جدّ وی سدیدالملک علی بن مقلّد، شرفالدوله اسماعیل پسر عموی اسامه، و امیر شرفالدوله شیرویه دیلمی نسبت دادهاند. نگارنده این سطور در این مقاله، انتساب این قصیده به هر یک از شخصیتهای فوق را رد کرده و سراینده واقعی آن را شناسانیده است.
ابن شهرآشوب مازندرانی (درگذشته 588ق) در مناقب خود، قصیدهای (یا بخشی از آن) را در مدح اهل بیت (علیهم السلام) به شرح زیر آورده و از سراينده آن با تعبير «ابن مقلّد شيزری یا شرف الدوله» ياد كرده است:
شگفت آنکه مرحوم امین، در ذیل زندگینامه سدید الملک علی (درگذشته 475 یا 479ق) فرزند مخلصالدوله مقلّد بن نصر، جدّ اسامة بن منقذ، همین اشعار را به وی منسوب داشته و بدینترتیب از وی در شمار شخصیتهای شیعه، در کتاب خود نام برده است. 3 اعيان الشيعة، ج8، ص330. مرحوم محمد سماوی نیز از سدیدالملک در شمار شعرای شیعه یاد کرده و قصیده فوق را به عنوان نمونهای از اشعار وی نقل کرده است. 4 الطليعة من شعراء الشيعة، تحقیق: کامل سلمان الجبوری، ج2، ص83.
ابن شهرآشوب همچنین اشعار دیگری را از شاعری به نام «شرفالدوله» کرده که البته شبيه ابياتی از یک قصیده لامیه منسوب به شافعی است که گویا برخی متأخرین به وی نسبت دادهاند. بههر حال متن این ابیات چنانکه ابن شهرآشوب در مناقب خود آورده، به شرح زیر است:
اما در مقالهای که از نگارنده این سطور درباره تشیّع اسامة بن منقذ در جشننامه آیتالله رضا استادی منتشر شده است، یادآور شدهام که ظاهراً مرحوم سید محسن امین در انتساب قصیده اول به اسامة بن منقذ دچار اشتباه شده است. چراکه او ملقّب به مؤیدالدوله بوده و هیچ یک از مورخان، از وی با لقب شرفالدوله یاد نکردهاند. سپس در ادامه این احتمال را مطرح کردهام که ممکن است این قصیده سروده شخصیت دیگری از خاندان بنیمنقذ، یعنی «اسماعیل بن سلطان بن علی بن مقلّد»، پسر عموی اسامه باشد که ملقّب به شرفالدوله بوده است. اگرچه شاید از قصیدهای از وی در مدح دمشق که ابن عساکر در تاریخ خود آورده، تسنّن وی برداشت شود. 7 «بررسی شواهد تشیّع اسامة بن منقذ»، احمد خامهیار، جشننامه آیتالله رضا استادی، به کوشش: رسول جعفریان، ص680. برخی از ابیات این قصیده که میتواند بیانگر تسنّن شاعر باشد، چنین است:
با این حال در مقاله یاد شده، اظهار نظر قطعی نکردهام و سخن پایانی من درباره سراینده این اشعار، چنانکه در آن مقاله آوردهام، عیناً به شرح زیر است:
«... اما اگر بپذيريم مقصود ابن شهرآشوب از ابن مقلّد شيزری همين شاعر است، بايد ابيات فوق را به حساب توريه يا تقيّه وی بگذاریم. مگر آنكه وجود حرف «يا» در ميان دو عبارت «ابن مقلّد شيزری» و «شرفالدوله» را چنين توجيه كنيم كه ابن شهرآشوب در انتساب اين اشعار به دو شاعر مختلف ترديد داشته است. به هر حال در اين باره با قاطعيت نميتوان سخن گفت و بابِ هر گونه تأويل و تفسيری باز است.» 8 «بررسی شواهد تشیّع اسامة بن منقذ»، ص680-681.
اما در اینجا، آخرین احتمالی را که در مقاله فوق مطرح کردهام، یعنی تمایز میان دو شخص ابن مقلّد شیزری و شرفالدوله، صحیحترین گزینه میدانم و از اینرو با قطعیت میتوانم تأکید کنم که سراینده این قصیده، نه اسامة بن منقذ، و نه جدّ وی سدیدالملک، چنانکه سید محسن امین و شیخ محمد سماوی پنداشتهاند، و نه شرفالدوله اسماعیل بن سلطان، چنانکه قبلاً این احتمال را مطرح کردهام، و نه شرفالدوله دیلمی، چنانکه حسین صابری مطرح کرده است، بلکه یکی دیگر از امرای شیعه ملقّب به شرفالدوله بوده است؛ و این شخص کسی نیست جز شرفالدوله ابوالمکارم مسلم بن قریش عُقیلی (امارت: 453-487ق)، از امرای خاندان شیعه مذهب «بنیعُقیل» که در سده پنجم هجری، بخشهایی از سرزمین «جزیره» (شمال عراق و شام) را تحت تصرف خود داشتند.
شاهد بر مدعای نگارنده آن است که عماد کاتب، در ذیل زندگینامه مسلم بن قریش در خریدة القصر، اشاره کرده است که وی قصیدهای در مدح اهل بیت (علیهم السلام)، بر وزن قصیده تائیه مشهور دعبل خزاعی، که با مصرع «مدارس آیاتٍ خَلَت من تِلاوةٍ» آغاز میشود، سروده است که مطلع آن چنین است:
شرفالدوله مسلم بن عقیل، همانند شماری از دیگر امرای خاندان بنیعقیل بیتردید شیعه مذهب بوده است. چنانکه عبدالجلیل رازی در میان امرای شیعه از وی یاد کرده و به ساخت گنبد و بارگاه امامین عسکریّین در سامرا به دستور وی و دفن شدن وی در آنجا اشاره کرده است. 10 عبدالجلیل رازی قزوینی، نقض، ص238. گفتنی است ابن عدیم، مقبره شرفالدوله مسلم بن قریش را در آستان امامین عسکریین در سامرا قرار داشته و پس از کشته شدن وی در حلب، جنازهاش را بدانجا منتقل کرده بودند، دیده و اشعار نوشته شده روی دیوار آن را نقل کرده است. بنگرید: اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، محمدراغب الطباخ الحلبی، ج1، ص315. ذهبی نیز به رفض (تشیّع) شرفالدوله و پدرش اشاره کرده و افزوده است که او صحابه را دشنام میداد و جزیه سرزمین خود را به سادات علوی میبخشید. 11 سیر اعلام النبلاء، ج18، ص482.
سَلامٌ عَلى أَهْلِ الكساءِ هُداتي * وَمَنْ طابَ مَحْيايَ بِهَمْ وَمَماتي
بَني البَيْتِ وَالرُّكْنَ المُخَلَّقِ مِن مِنى * بَني النُسكِ والتَّقْديسِ وَالصَّلَواتِ
بَني الرُّشْدِ وَالتَّوْحيدِ وَالصِّدْقِ وَالْهُدى * بَني البِرِّ وَالْمَعْروفِ وَالصَّدَقاتِ
بِهِمْ مَحَصَ الرَّحْمنَ عَظم جَرائِمي * وَضاعَفَ لي في حُبِّهِمْ حَسَناتي
وَلَوْلاهُمُ لَمْ يُزْكَ لي عَمَلي وَلا * تَقَبَّلَ صَوْمي خالقي وَصَلاتي
مَحَبَّتُهُمْ لي حُجَّةٌ وَوِلاؤُهُمْ * ألاقي بِهِ الرَّحْمنَ عِندَ وَفاتي 1 مناقب آل ابيطالب، ط المطبعة الحيدرية فی النجف، ج3، ص179-180؛ مناقب آل ابیطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ط دار الاضواء، ج4، ص17.
مرحوم سيد محسن امين (درگذشته 1371ق) ابراز عقیده کرده است که ظاهراً مقصود ابن شهرآشوب از «ابن مقلّد»، اسامة بن منقذ (درگذشته 584ق) امیر و ادیب و مورخ معروف خاندان بنیمنقذ است كه با انتساب به جدّ خود مقلّد، به اين نام معرفی شده است. از اینرو بر پایه چنین پیشفرضی، اين اشعار را سروده اسامة بن منقذ دانسته و بدانها، در کنار دیگر شواهد، به تشیّع وی استناد ورزیده است. 2 اعيان الشيعة، ج3، ص253. بَني البَيْتِ وَالرُّكْنَ المُخَلَّقِ مِن مِنى * بَني النُسكِ والتَّقْديسِ وَالصَّلَواتِ
بَني الرُّشْدِ وَالتَّوْحيدِ وَالصِّدْقِ وَالْهُدى * بَني البِرِّ وَالْمَعْروفِ وَالصَّدَقاتِ
بِهِمْ مَحَصَ الرَّحْمنَ عَظم جَرائِمي * وَضاعَفَ لي في حُبِّهِمْ حَسَناتي
وَلَوْلاهُمُ لَمْ يُزْكَ لي عَمَلي وَلا * تَقَبَّلَ صَوْمي خالقي وَصَلاتي
مَحَبَّتُهُمْ لي حُجَّةٌ وَوِلاؤُهُمْ * ألاقي بِهِ الرَّحْمنَ عِندَ وَفاتي 1 مناقب آل ابيطالب، ط المطبعة الحيدرية فی النجف، ج3، ص179-180؛ مناقب آل ابیطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ط دار الاضواء، ج4، ص17.
شگفت آنکه مرحوم امین، در ذیل زندگینامه سدید الملک علی (درگذشته 475 یا 479ق) فرزند مخلصالدوله مقلّد بن نصر، جدّ اسامة بن منقذ، همین اشعار را به وی منسوب داشته و بدینترتیب از وی در شمار شخصیتهای شیعه، در کتاب خود نام برده است. 3 اعيان الشيعة، ج8، ص330. مرحوم محمد سماوی نیز از سدیدالملک در شمار شعرای شیعه یاد کرده و قصیده فوق را به عنوان نمونهای از اشعار وی نقل کرده است. 4 الطليعة من شعراء الشيعة، تحقیق: کامل سلمان الجبوری، ج2، ص83.
ابن شهرآشوب همچنین اشعار دیگری را از شاعری به نام «شرفالدوله» کرده که البته شبيه ابياتی از یک قصیده لامیه منسوب به شافعی است که گویا برخی متأخرین به وی نسبت دادهاند. بههر حال متن این ابیات چنانکه ابن شهرآشوب در مناقب خود آورده، به شرح زیر است:
إِذا افْتَرَقَتْ فِي الدِّينِ سَبْعُونَ فِرْقَةٍ * وَنيفٍ عَلى ما جاءَ في سالِفِ النَّقْلِ
أَفِي الفِرْقَة الهَلّاك آل مُحَمَّدٍ؟ * أمِ الفِرْقَةِ اللاتي نَجَتْ مِنهُم؟ قُل لي
إذا كانَ مَوْلَى القَوْمِ مِنْهُمُ فَإنَّني * رَضيتُ بِهِمْ لا زالَ في ظلِّهِمْ ظِلّي
فَخَلِّ عَليّاً لي إماماً وَآلَهُ * وَأنتُمْ مِن الباقينَ في أوْسَعَ الحلِّ 5 مناقب آل ابيطالب، ط المطبعة الحيدرية فی النجف، ج2، ص270-271؛ مناقب آل ابیطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ط دار الاضواء، ج3، ص89. اشعار منسوب به شافعی به شرح زیر است:
حسین صابری در کتاب خود، دو قصیده فوق را متعلق به ابوالفوارس شرفالدوله شیرویه (امارت: 372-379ق)، فرزند عضدالدوله دیلمی، از امرای آل بویه دانسته است؛ هرچند اشاره نموده که ابن شهرآشوب در سراینده قصیده نخست، میان وی و ابن مقلد شیزری تردید کرده است. 6 کتابخانه ابن شهرآشوب، ص321. أَفِي الفِرْقَة الهَلّاك آل مُحَمَّدٍ؟ * أمِ الفِرْقَةِ اللاتي نَجَتْ مِنهُم؟ قُل لي
إذا كانَ مَوْلَى القَوْمِ مِنْهُمُ فَإنَّني * رَضيتُ بِهِمْ لا زالَ في ظلِّهِمْ ظِلّي
فَخَلِّ عَليّاً لي إماماً وَآلَهُ * وَأنتُمْ مِن الباقينَ في أوْسَعَ الحلِّ 5 مناقب آل ابيطالب، ط المطبعة الحيدرية فی النجف، ج2، ص270-271؛ مناقب آل ابیطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ط دار الاضواء، ج3، ص89. اشعار منسوب به شافعی به شرح زیر است:
إذا افترقت في الدين سبعون فرقةً * ونيْفاً كما قد صحَّ في محكم النقل
ولم يك ناج منهم غير فرقة * فقل لي بها يا ذا الرجاحة والعقل
أفي فرق الهلاك آل محمّد * أم الفرقة اللاتي نجت منهم قل لي
فإن قلتَ في الناجين فالقول واحد * وإن قلت في الهُلاَّكِ حفت عن العدل
اذا كان مولى القوم منهم فانني * رضيت بهم ما زال في طلهم طلّي
فخلِّ علياً لي إماماً ونسله * وأنت من الباقين في سائر الحلِّ
ولم يك ناج منهم غير فرقة * فقل لي بها يا ذا الرجاحة والعقل
أفي فرق الهلاك آل محمّد * أم الفرقة اللاتي نجت منهم قل لي
فإن قلتَ في الناجين فالقول واحد * وإن قلت في الهُلاَّكِ حفت عن العدل
اذا كان مولى القوم منهم فانني * رضيت بهم ما زال في طلهم طلّي
فخلِّ علياً لي إماماً ونسله * وأنت من الباقين في سائر الحلِّ
اما در مقالهای که از نگارنده این سطور درباره تشیّع اسامة بن منقذ در جشننامه آیتالله رضا استادی منتشر شده است، یادآور شدهام که ظاهراً مرحوم سید محسن امین در انتساب قصیده اول به اسامة بن منقذ دچار اشتباه شده است. چراکه او ملقّب به مؤیدالدوله بوده و هیچ یک از مورخان، از وی با لقب شرفالدوله یاد نکردهاند. سپس در ادامه این احتمال را مطرح کردهام که ممکن است این قصیده سروده شخصیت دیگری از خاندان بنیمنقذ، یعنی «اسماعیل بن سلطان بن علی بن مقلّد»، پسر عموی اسامه باشد که ملقّب به شرفالدوله بوده است. اگرچه شاید از قصیدهای از وی در مدح دمشق که ابن عساکر در تاریخ خود آورده، تسنّن وی برداشت شود. 7 «بررسی شواهد تشیّع اسامة بن منقذ»، احمد خامهیار، جشننامه آیتالله رضا استادی، به کوشش: رسول جعفریان، ص680. برخی از ابیات این قصیده که میتواند بیانگر تسنّن شاعر باشد، چنین است:
نعم الجليس فإن غدا في خلوةٍ * فكأنه فيها يُجالس محفِلا
مقت الروافض والخوارج وانثني * يحبو القرابة والصحابة بالولا
متمسّكاً بالسنّة البيضاء قد * اضحی لها متقبّلاً متقبلا
بنگرید: تاریخ مدینة دمشق، ج2، ص406.مقت الروافض والخوارج وانثني * يحبو القرابة والصحابة بالولا
متمسّكاً بالسنّة البيضاء قد * اضحی لها متقبّلاً متقبلا
با این حال در مقاله یاد شده، اظهار نظر قطعی نکردهام و سخن پایانی من درباره سراینده این اشعار، چنانکه در آن مقاله آوردهام، عیناً به شرح زیر است:
«... اما اگر بپذيريم مقصود ابن شهرآشوب از ابن مقلّد شيزری همين شاعر است، بايد ابيات فوق را به حساب توريه يا تقيّه وی بگذاریم. مگر آنكه وجود حرف «يا» در ميان دو عبارت «ابن مقلّد شيزری» و «شرفالدوله» را چنين توجيه كنيم كه ابن شهرآشوب در انتساب اين اشعار به دو شاعر مختلف ترديد داشته است. به هر حال در اين باره با قاطعيت نميتوان سخن گفت و بابِ هر گونه تأويل و تفسيری باز است.» 8 «بررسی شواهد تشیّع اسامة بن منقذ»، ص680-681.
اما در اینجا، آخرین احتمالی را که در مقاله فوق مطرح کردهام، یعنی تمایز میان دو شخص ابن مقلّد شیزری و شرفالدوله، صحیحترین گزینه میدانم و از اینرو با قطعیت میتوانم تأکید کنم که سراینده این قصیده، نه اسامة بن منقذ، و نه جدّ وی سدیدالملک، چنانکه سید محسن امین و شیخ محمد سماوی پنداشتهاند، و نه شرفالدوله اسماعیل بن سلطان، چنانکه قبلاً این احتمال را مطرح کردهام، و نه شرفالدوله دیلمی، چنانکه حسین صابری مطرح کرده است، بلکه یکی دیگر از امرای شیعه ملقّب به شرفالدوله بوده است؛ و این شخص کسی نیست جز شرفالدوله ابوالمکارم مسلم بن قریش عُقیلی (امارت: 453-487ق)، از امرای خاندان شیعه مذهب «بنیعُقیل» که در سده پنجم هجری، بخشهایی از سرزمین «جزیره» (شمال عراق و شام) را تحت تصرف خود داشتند.
شاهد بر مدعای نگارنده آن است که عماد کاتب، در ذیل زندگینامه مسلم بن قریش در خریدة القصر، اشاره کرده است که وی قصیدهای در مدح اهل بیت (علیهم السلام)، بر وزن قصیده تائیه مشهور دعبل خزاعی، که با مصرع «مدارس آیاتٍ خَلَت من تِلاوةٍ» آغاز میشود، سروده است که مطلع آن چنین است:
سَلامٌ عَلى أَهْلِ الكساءِ هُداتي * وَمَنْ طابَ مَحْيايَ بِهَمْ وَمَماتي 9 خریدة القصر وجریدة العصر، قسم شعراء الشام، ج2، ص265.
این بیت، مطلع قصیده نقل شده در مناقب ابن شهرآشوب است و تعلق این قصیده را به مسلم بن قریش نشان میدهد. از اینرو میتوان گفت قصیده دیگری که ابن شهرآشوب به نام شرفالدوله ثبت کرده، متعلق به همین امیر است.شرفالدوله مسلم بن عقیل، همانند شماری از دیگر امرای خاندان بنیعقیل بیتردید شیعه مذهب بوده است. چنانکه عبدالجلیل رازی در میان امرای شیعه از وی یاد کرده و به ساخت گنبد و بارگاه امامین عسکریّین در سامرا به دستور وی و دفن شدن وی در آنجا اشاره کرده است. 10 عبدالجلیل رازی قزوینی، نقض، ص238. گفتنی است ابن عدیم، مقبره شرفالدوله مسلم بن قریش را در آستان امامین عسکریین در سامرا قرار داشته و پس از کشته شدن وی در حلب، جنازهاش را بدانجا منتقل کرده بودند، دیده و اشعار نوشته شده روی دیوار آن را نقل کرده است. بنگرید: اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، محمدراغب الطباخ الحلبی، ج1، ص315. ذهبی نیز به رفض (تشیّع) شرفالدوله و پدرش اشاره کرده و افزوده است که او صحابه را دشنام میداد و جزیه سرزمین خود را به سادات علوی میبخشید. 11 سیر اعلام النبلاء، ج18، ص482.
۱.
مناقب آل ابيطالب، ط المطبعة الحيدرية فی النجف، ج۳، ص۱۷۹-۱۸۰؛ مناقب آل ابیطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ط دار الاضواء، ج۴، ص۱۷.
۲.
اعيان الشيعة، ج۳، ص۲۵۳.
۳.
اعيان الشيعة، ج۸، ص۳۳۰.
۴.
الطليعة من شعراء الشيعة، تحقیق: کامل سلمان الجبوری، ج۲، ص۸۳.
۵.
مناقب آل ابيطالب، ط المطبعة الحيدرية فی النجف، ج۲، ص۲۷۰-۲۷۱؛ مناقب آل ابیطالب، تحقيق يوسف البقاعي، ط دار الاضواء، ج۳، ص۸۹. اشعار منسوب به شافعی به شرح زیر است:
إذا افترقت في الدين سبعون فرقةً * ونيْفاً كما قد صحَّ في محكم النقل
ولم يك ناج منهم غير فرقة * فقل لي بها يا ذا الرجاحة والعقل
أفي فرق الهلاك آل محمّد * أم الفرقة اللاتي نجت منهم قل لي
فإن قلتَ في الناجين فالقول واحد * وإن قلت في الهُلاَّكِ حفت عن العدل
اذا كان مولى القوم منهم فانني * رضيت بهم ما زال في طلهم طلّي
فخلِّ علياً لي إماماً ونسله * وأنت من الباقين في سائر الحلِّ
ولم يك ناج منهم غير فرقة * فقل لي بها يا ذا الرجاحة والعقل
أفي فرق الهلاك آل محمّد * أم الفرقة اللاتي نجت منهم قل لي
فإن قلتَ في الناجين فالقول واحد * وإن قلت في الهُلاَّكِ حفت عن العدل
اذا كان مولى القوم منهم فانني * رضيت بهم ما زال في طلهم طلّي
فخلِّ علياً لي إماماً ونسله * وأنت من الباقين في سائر الحلِّ
۶.
کتابخانه ابن شهرآشوب، ص۳۲۱.
۷.
«بررسی شواهد تشیّع اسامة بن منقذ»، احمد خامهیار، جشننامه آیتالله رضا استادی، به کوشش: رسول جعفریان، ص۶۸۰. برخی از ابیات این قصیده که میتواند بیانگر تسنّن شاعر باشد، چنین است:
نعم الجليس فإن غدا في خلوةٍ * فكأنه فيها يُجالس محفِلا
مقت الروافض والخوارج وانثني * يحبو القرابة والصحابة بالولا
متمسّكاً بالسنّة البيضاء قد * اضحی لها متقبّلاً متقبلا
بنگرید: تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۴۰۶.مقت الروافض والخوارج وانثني * يحبو القرابة والصحابة بالولا
متمسّكاً بالسنّة البيضاء قد * اضحی لها متقبّلاً متقبلا
۸.
«بررسی شواهد تشیّع اسامة بن منقذ»، ص۶۸۰-۶۸۱.
۹.
خریدة القصر وجریدة العصر، قسم شعراء الشام، ج۲، ص۲۶۵.
۱۰.
عبدالجلیل رازی قزوینی، نقض، ص۲۳۸. گفتنی است ابن عدیم، مقبره شرفالدوله مسلم بن قریش را در آستان امامین عسکریین در سامرا قرار داشته و پس از کشته شدن وی در حلب، جنازهاش را بدانجا منتقل کرده بودند، دیده و اشعار نوشته شده روی دیوار آن را نقل کرده است. بنگرید: اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، محمدراغب الطباخ الحلبی، ج۱، ص۳۱۵.
۱۱.
سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۴۸۲.
کتاب شیعه، شماره 11 و 12، بهار و تابستان 1394، ص276-279.
يكشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۷:۵۳
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .