صلاحالدين ايوبی (حکومت: 565-589ق) مؤسس سلسله ایوبیان بوده که به جهت نقش وی در جنگهای صلیبی و فتح بیتالمقدس، شهرت بسیاری یافته است. او دارای فرزندان زيادی بوده که بدرالدين عينی (درگذشته 855ق)، تعداد آنها را هفده پسر و يک دختر برشمرده است؛ اما تنها سه تن از آنها پس از پدر به پادشاهی رسیدند که عبارتاند از: ملک العزيز عثمان پادشاه مصر، ملک الافضل علي پادشاه شام و ملک الظاهر غازی پادشاه حلب. 1 السيف المهنّد في سيرة الملك المؤيد، ص198. البته سایر فرزندان صلاحالدين نيز برای مدتی حاكم يكي از شهرها يا قلعههای واقع در قلمرو حکومت ايوبيان بودهاند.
صلاحالدین ایوبی سنّی متعصّبی بود که به پیروی از سلف خود نورالدین محمود بن زنگی، سیاست گسترش مذاهب اهل سنّت را با جدّیت دنبال میکرد و کمر همت به مبارزه با فاطمیان مصر و اسماعیلیان نزاری شام بسته بود. با این حال، برخی از فرزندان وی گرایش شیعی آشکاری داشتند که این مسئله از دید مورخان پنهان نمانده است. در دوره اخیر، نویسندگان موسوعههای اعلام شیعه با استناد به اشارههای مورخان متقدّم، به تشیّع برخی از فرزندان صلاحالدین، آنها را در شمار شخصیتهای شیعه امامیه به شمار آوردهاند.
مورخان معمولاً دو تن از فرزندان صلاحالدین را، یکی ملک الافضل نورالدین علی (565-622ق)، و دیگری ملک المحسن یمینالدین احمد (577-634ق)، دارای گرایش شیعی توصیف کردهاند. با این حال به باور من، تشیّعی که مورخان این دو تن را بدان موصوف کردهاند، گرایشی اعمّ از تشیع دوازده امامی، و از جنس تشیّعی بوده است که شمار دیگری از رجال اهل سنّت نیز به آن باورمند بودهاند.
ملک الافضل علی فرزند ارشد صلاحالدين و ولیعهد وی بود و پس از مرگ پدرش خود را پادشاه دمشق اعلام كرد. برادرش ملک العزيز عثمان در مصر و برادر ديگرش ملک الظاهر غازی نيز در حلب داعيه سلطنت نمودند. ميان ملک الافضل و عثمان اختلاف و درگیری نظامی به وجود آمد كه به دنبال آن، ملك العزيز با عموی خود ملک العادل ابوبكر همدست شدند و به دمشق حمله و آنجا را محاصره و تصرّف كردند. سپس ساير سرزمينهای تحت حکومت ملک الافضل را از دست وی خارج كردند و تنها حکومت سميساط را در دست وی باقی گذاشتند. 2 تاريخ الاسلام، ج13، ص716؛ الوافي بالوفيات، ج22، ص213-214.
ذهبی و به تبع وی مورخان دیگر، با عبارت «كان فيه تشيّع»، به گرایش شیعی ملک الافضل اشاره كردهاند. 3 تاريخ الاسلام، ج13، ص717؛ الوافی بالوفیات، ج22، ص215. این مسئله به وضوح در برخی اشعار وی دیده میشود. ملک الافضل در اشعار شکوهآمیزش خطاب به خليفه عباسی الناصر لدین الله (خلافت: 575-622ق)، که او نیز به تشیع شهرت داشته، غصب سلطنت خود از سوي عمو و برادرش ابوبكر و عثمان را به غصب خلافت امیر مؤمنان علي (ع) تشبيه كرده است؛ و خلیفه عباسی نیز در شعری که در پاسخ به وی سروده، بر اين تشبيه صحّه گذاشته است.
متن شعر ملک الافضل که در منابع تاریخی نقل شده، چنین است:
وافي كتابك يا بن يوسف مُعلِناً * بالودّ يُخبر أن أصلك طاهرُ
غصَبوا عليّاً اذ لم يَكُن * بَعدَ النبيّ له بطيبة ناصر
فابشر فإنَّ غَداً عليه حسابهم * واصبر فناصرك الإمام الناصر
ملک الافضل همچنین پس از آنكه عمويش ملک العادل ابوبكر سرزمينهاي تحت حکم وي را از دستش خارج كرد، در تشبیه تاریخی دیگری در قالب بیت زیر، از ظلم «ابوبکر» به «علی» سخن گفته است:
ذي سُنّةٌ بَينَ الأنامِ قَديمَةٌ * أبَداً أبو بَكرٍ يَجورُ عَلي عَلِيٍّ
با این حال، ابن عدیم مورخ برجسته و دقیقالنظر حلب، به صراحت تشیّع ملک الافضل را رد کرده و درباره اشعار وی چنین اظهار نظر کرده است که او این اشعار را از روی «موافقة الحال» و با قصد تقرّب جستن به الناصر عباسی، که خود منسوب به تشیّع بوده، گفته است. 4 متأسفانه زندگینامه ملک الافضل در بخش باقیمانده از بغیة الطلب ابن عدیم موجود نیست؛ اما خوشبختانه این اظهار نظر وی را صفدی در الوافی بالوفیات خود نقل کرده است. این اظهار نظر ابن عدیم به هیچ وجه عجیب و دور از ذهن نیست و در منابع تاریخی، گزارشهای متعددی از این گونه تغییر مواضع و تمایلات مذهبیِ امرا و پادشاهان، در راستای تحقق منافع سیاسی و نظامی آنها نقل شده است.
ملک المحسن احمد را، مورخان شامی به عنوان شخصیتی اهل علم و زهد ستودهاند. ذهبی در جایی، از وی با توصیف «محدّث عالم زاهد» یاد کرده است. 5 سير اعلام النبلاء، ج23، ص17. در جای دیگری نیز از اهتمام وی به علم حدیث و قرائت نزد شیوخ و کتابت و استنساخ متون دینی سخن گفته و تواضع و زهد و اخلاق نیکوی وی و نیکوکاریاش نسبت به شیوخ و اهل حدیث را ستوده است. 6 تاریخ الاسلام، ج14، ص129. ملک المحسن در اواخر عمر خود به حلب آمد و تا زمان مرگ در اين شهر اقامت گزيد. 7 بغية الطلب في تاريخ حلب، ج3، ص1259.
ذهبی از محدّث حنبلی سیفالدین ابن مجد مقدسی (درگذشته 643ق) نقل کرده است که ملک المحسن میلی به تشیّع داشته است. 8 تاریخ الاسلام، ج14، ص130. ابن عدیم نیز درباره گرایش مذهبی وی، چنین گزارش داده است که او در آغاز به مذهب اهل ظاهر گرایش داشت، اما پس از اقامت در حلب به تشیّع گرایش پیدا کرد.». همچنین به وصیّت وی، جنازهاش را پس از مرگ به رقّه منتقل و نزدیک عمار یاسر دفن کردند. 9 بغية الطلب في تاريخ حلب، ج3، ص1259. ذهبی نیز به انتقال جنازه وی به رقّه و خاکسپاریاش نزدیک عمار یاسر اشاره کرده است.
از سخن ابن عدیم میتوان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً ملک المحسن در زمان حضور در حلب که شیعیان در دوره ایوبی همچنان در این شهر حضور پررنگی داشتهاند، با باورهای شیعی آشنایی و به تشیّع گرایش پیدا کرده است. با این حال، به نظر میرسد گرایش شیعی وی نیز اعمّ از تشیّع دوازده امامی بوده. شاهد بر این مسئله آن است که به گزارش خود ابن عدیم، ملک المحسن وصیّت کرده بود تا پس از مرگ، قاضی شافعی حلب زینالدین عبدالله بن عبدالرحمن ابن عُلوان اسدی (د 635ق) بر وی نماز گزارد. 10 بغية الطلب في تاريخ حلب، ج3، ص1259.
صلاحالدین ایوبی سنّی متعصّبی بود که به پیروی از سلف خود نورالدین محمود بن زنگی، سیاست گسترش مذاهب اهل سنّت را با جدّیت دنبال میکرد و کمر همت به مبارزه با فاطمیان مصر و اسماعیلیان نزاری شام بسته بود. با این حال، برخی از فرزندان وی گرایش شیعی آشکاری داشتند که این مسئله از دید مورخان پنهان نمانده است. در دوره اخیر، نویسندگان موسوعههای اعلام شیعه با استناد به اشارههای مورخان متقدّم، به تشیّع برخی از فرزندان صلاحالدین، آنها را در شمار شخصیتهای شیعه امامیه به شمار آوردهاند.
مورخان معمولاً دو تن از فرزندان صلاحالدین را، یکی ملک الافضل نورالدین علی (565-622ق)، و دیگری ملک المحسن یمینالدین احمد (577-634ق)، دارای گرایش شیعی توصیف کردهاند. با این حال به باور من، تشیّعی که مورخان این دو تن را بدان موصوف کردهاند، گرایشی اعمّ از تشیع دوازده امامی، و از جنس تشیّعی بوده است که شمار دیگری از رجال اهل سنّت نیز به آن باورمند بودهاند.
ملک الافضل علی فرزند ارشد صلاحالدين و ولیعهد وی بود و پس از مرگ پدرش خود را پادشاه دمشق اعلام كرد. برادرش ملک العزيز عثمان در مصر و برادر ديگرش ملک الظاهر غازی نيز در حلب داعيه سلطنت نمودند. ميان ملک الافضل و عثمان اختلاف و درگیری نظامی به وجود آمد كه به دنبال آن، ملك العزيز با عموی خود ملک العادل ابوبكر همدست شدند و به دمشق حمله و آنجا را محاصره و تصرّف كردند. سپس ساير سرزمينهای تحت حکومت ملک الافضل را از دست وی خارج كردند و تنها حکومت سميساط را در دست وی باقی گذاشتند. 2 تاريخ الاسلام، ج13، ص716؛ الوافي بالوفيات، ج22، ص213-214.
ذهبی و به تبع وی مورخان دیگر، با عبارت «كان فيه تشيّع»، به گرایش شیعی ملک الافضل اشاره كردهاند. 3 تاريخ الاسلام، ج13، ص717؛ الوافی بالوفیات، ج22، ص215. این مسئله به وضوح در برخی اشعار وی دیده میشود. ملک الافضل در اشعار شکوهآمیزش خطاب به خليفه عباسی الناصر لدین الله (خلافت: 575-622ق)، که او نیز به تشیع شهرت داشته، غصب سلطنت خود از سوي عمو و برادرش ابوبكر و عثمان را به غصب خلافت امیر مؤمنان علي (ع) تشبيه كرده است؛ و خلیفه عباسی نیز در شعری که در پاسخ به وی سروده، بر اين تشبيه صحّه گذاشته است.
متن شعر ملک الافضل که در منابع تاریخی نقل شده، چنین است:
مَولاي إنَّ أبا بَكرٍ وَصاحِبَهُ * عُثمانَ قَد غَصَبا بِالسَّيفِ حَقَّ عَلِي
وَهُوَ الَّذِي كانَ قَد وَلاّهُ والِدُهُ * عليهما واستقام الأمر حين ولي
وخالفاهُ وَحَلاّ عقد بيعته * والأمر بينهما والنصّ فيه جَلي
وانظر الي حظّ هذا الاسم كيف لَقي * منه الاواخر ما لاقي من الاُوَلِ
پاسخ الناصر عباسی نيز به شرح زیر است:وَهُوَ الَّذِي كانَ قَد وَلاّهُ والِدُهُ * عليهما واستقام الأمر حين ولي
وخالفاهُ وَحَلاّ عقد بيعته * والأمر بينهما والنصّ فيه جَلي
وانظر الي حظّ هذا الاسم كيف لَقي * منه الاواخر ما لاقي من الاُوَلِ
وافي كتابك يا بن يوسف مُعلِناً * بالودّ يُخبر أن أصلك طاهرُ
غصَبوا عليّاً اذ لم يَكُن * بَعدَ النبيّ له بطيبة ناصر
فابشر فإنَّ غَداً عليه حسابهم * واصبر فناصرك الإمام الناصر
ملک الافضل همچنین پس از آنكه عمويش ملک العادل ابوبكر سرزمينهاي تحت حکم وي را از دستش خارج كرد، در تشبیه تاریخی دیگری در قالب بیت زیر، از ظلم «ابوبکر» به «علی» سخن گفته است:
ذي سُنّةٌ بَينَ الأنامِ قَديمَةٌ * أبَداً أبو بَكرٍ يَجورُ عَلي عَلِيٍّ
با این حال، ابن عدیم مورخ برجسته و دقیقالنظر حلب، به صراحت تشیّع ملک الافضل را رد کرده و درباره اشعار وی چنین اظهار نظر کرده است که او این اشعار را از روی «موافقة الحال» و با قصد تقرّب جستن به الناصر عباسی، که خود منسوب به تشیّع بوده، گفته است. 4 متأسفانه زندگینامه ملک الافضل در بخش باقیمانده از بغیة الطلب ابن عدیم موجود نیست؛ اما خوشبختانه این اظهار نظر وی را صفدی در الوافی بالوفیات خود نقل کرده است. این اظهار نظر ابن عدیم به هیچ وجه عجیب و دور از ذهن نیست و در منابع تاریخی، گزارشهای متعددی از این گونه تغییر مواضع و تمایلات مذهبیِ امرا و پادشاهان، در راستای تحقق منافع سیاسی و نظامی آنها نقل شده است.
ملک المحسن احمد را، مورخان شامی به عنوان شخصیتی اهل علم و زهد ستودهاند. ذهبی در جایی، از وی با توصیف «محدّث عالم زاهد» یاد کرده است. 5 سير اعلام النبلاء، ج23، ص17. در جای دیگری نیز از اهتمام وی به علم حدیث و قرائت نزد شیوخ و کتابت و استنساخ متون دینی سخن گفته و تواضع و زهد و اخلاق نیکوی وی و نیکوکاریاش نسبت به شیوخ و اهل حدیث را ستوده است. 6 تاریخ الاسلام، ج14، ص129. ملک المحسن در اواخر عمر خود به حلب آمد و تا زمان مرگ در اين شهر اقامت گزيد. 7 بغية الطلب في تاريخ حلب، ج3، ص1259.
ذهبی از محدّث حنبلی سیفالدین ابن مجد مقدسی (درگذشته 643ق) نقل کرده است که ملک المحسن میلی به تشیّع داشته است. 8 تاریخ الاسلام، ج14، ص130. ابن عدیم نیز درباره گرایش مذهبی وی، چنین گزارش داده است که او در آغاز به مذهب اهل ظاهر گرایش داشت، اما پس از اقامت در حلب به تشیّع گرایش پیدا کرد.». همچنین به وصیّت وی، جنازهاش را پس از مرگ به رقّه منتقل و نزدیک عمار یاسر دفن کردند. 9 بغية الطلب في تاريخ حلب، ج3، ص1259. ذهبی نیز به انتقال جنازه وی به رقّه و خاکسپاریاش نزدیک عمار یاسر اشاره کرده است.
از سخن ابن عدیم میتوان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً ملک المحسن در زمان حضور در حلب که شیعیان در دوره ایوبی همچنان در این شهر حضور پررنگی داشتهاند، با باورهای شیعی آشنایی و به تشیّع گرایش پیدا کرده است. با این حال، به نظر میرسد گرایش شیعی وی نیز اعمّ از تشیّع دوازده امامی بوده. شاهد بر این مسئله آن است که به گزارش خود ابن عدیم، ملک المحسن وصیّت کرده بود تا پس از مرگ، قاضی شافعی حلب زینالدین عبدالله بن عبدالرحمن ابن عُلوان اسدی (د 635ق) بر وی نماز گزارد. 10 بغية الطلب في تاريخ حلب، ج3، ص1259.
۱.
السيف المهنّد في سيرة الملك المؤيد، ص۱۹۸.
۲.
تاريخ الاسلام، ج۱۳، ص۷۱۶؛ الوافي بالوفيات، ج۲۲، ص۲۱۳-۲۱۴.
۳.
تاريخ الاسلام، ج۱۳، ص۷۱۷؛ الوافی بالوفیات، ج۲۲، ص۲۱۵.
۴.
متأسفانه زندگینامه ملک الافضل در بخش باقیمانده از بغیة الطلب ابن عدیم موجود نیست؛ اما خوشبختانه این اظهار نظر وی را صفدی در الوافی بالوفیات خود نقل کرده است.
۵.
سير اعلام النبلاء، ج۲۳، ص۱۷.
۶.
تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۱۲۹.
۷.
بغية الطلب في تاريخ حلب، ج۳، ص۱۲۵۹.
۸.
تاریخ الاسلام، ج۱۴، ص۱۳۰.
۹.
بغية الطلب في تاريخ حلب، ج۳، ص۱۲۵۹. ذهبی نیز به انتقال جنازه وی به رقّه و خاکسپاریاش نزدیک عمار یاسر اشاره کرده است.
۱۰.
بغية الطلب في تاريخ حلب، ج۳، ص۱۲۵۹.
پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۲
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .