چکیده: مشاهد مقدّس امام علی (ع) و امام حسین (ع) و دیگر امامان مدفون در عراق، با ساخت بناهای بزرگ بر آنها در سده سوم و چهارم هجری، رفتهرفته مورد توجه و اهتمام روزافزون عموم مسلمانان قرار گرفت. در آن دوره، شهرهای بغداد و کوفه، دو مبدأ بسیار مهم برای سفرهای حج بود و بسیاری از کاروانهایی که از سرزمینهای شرقی اسلامی همچون ایران، خراسان و آسیای میانه راهی سفر حج میشدند، در مسیر خود از خاک عراق میگذشتند و گاه در مسیر، دو حرم مطهر امام علی (ع) و امام حسین (ع) را نیز زیارت میکردند. پژوهش حاضر، بر آن است تا به شیوه توصیفی و با استقصای حداکثری شواهد و مدارک تاریخی شامل متون و منابع مکتوب (همچون راهنمانگاریها و سفرنامههای حج) و اسناد تصویری کهن (نظیر طومارهای گواهینامه حج و طومارهای زیارتی شیعی)، نشان دهد که زیارت عتبات عالیات، به تدریج با سفرهای حج مسلمانانِ شماری از سرزمینهای اسلامی ارتباط یافته است و بسیاری از کاروانهای حج که در مسیر خود از عراق عبور میکردند، به عنوان بخشی از آداب معنوی سفر حج، به زیارت مشاهد ائمه (ع) در عراق، به ویژه دو آستان مقدس علوی و حسینی، تقید داشتهاند.
کلیدواژهها: سفرهای حج، زیارت، عتبات عالیات، آستان امام علی (ع)، آستان امام حسین (ع)، عراق.
کلیدواژهها: سفرهای حج، زیارت، عتبات عالیات، آستان امام علی (ع)، آستان امام حسین (ع)، عراق.
مقدمه
فریضه حج، از ارکان و عبادات اصلی اسلام است و شوق مسلمانان به حجگزاری و زیارت حرم پیامبر (ص)، همواره عاملی بوده تا آنان به رغم دوری راه و سختیهای فراوان آن، رنج سفر را بخرند و از سرزمینهای دوردست به مقصد حجاز سفر کنند؛ سفری که احتمال وقوع هر حادثه غیر مترقّبهای در آن وجود داشت و گاه حتی بازگشتی برای آن متصوّر نبود.
مسلمانان، مسیرهای جغرافیایی متفاوتی را برای سفر حج طی میکردند؛ اما از مسیرهای اصلی و بسیار رایج، مسیر عراق بود که به ویژه از دوره خلافت عباسی (132-656ق)، با انتقال مرکز خلافت به بغداد، بیشتر مورد استفاده کاروانهای حج عراق و ایران و دیگر سرزمینهای شرقی خلافت اسلامی قرار داشت. مبدأ اصلی این مسیر، کوفه بود و معمولاً کاروانهای حج از شهرهای مختلف، با تجمع در این شهر، سفر را ادامه میدادند و با گذر از مسیر جبل (حائل امروزی) و بادیه عربستان، خود را به حرمین شریفین میرساندند (جعفریان، 1389، ص11-13).
همچنین حجگزاران و کاروانهای حج دیگر سرزمینهای اسلامی همچون اندلس، مغرب، شمال افریقا، مصر، شام و آناتولی از مسیرهای دیگری استفاده میکردند و در دورههای متأخر نیز مسیرهای دریایی از شبهقاره هند و قلمرو عثمانی، رواج چشمگیری یافت. در دورههای تاریخی مختلف، بسیاری از حجگزارانی که مسیر شام را برای رفت یا بازگشت خود به / از حجاز برمیگزیدند، علاقهمند بودند تا مسجدالاقصی در بیتالمقدس را که از سالهای نخست ورود مسلمانان به این منطقه به مکانی مقدس برای آنان تبدیل شده بود، زیارت کنند.
در عراق هم با ساخت بناهایی بر قبور مطهّر ائمه اهل بیت (ع) و توسعه چشمگیر آنها در دورههای بعدی، این قبور رفتهرفته به زیارتگاههای مهمی برای عموم مسلمانان تبدیل شد و از آنجا که شهرهایی همچون بغداد، کوفه و کربلا در مسیر کاروانهای حج یا نزدیک آن قرار داشتهاند، مشاهد مقدّسه ائمه (ع) در این شهرها، که معمولاً آنها را با عنوان «عتبات عالیات» میشناسیم، از مقصدهای زیارتی حجگزاران مسلمان بودهاند.
در این مقاله کوشیدهایم تا با استناد به شواهد و مدارک تاریخی متعدد، به اثبات این فرضیه بپردازیم که زیارت مشاهد امامان شیعه (ع) در عراق، و به ویژه دو آستان مقدس علوی و حسینی، به مرور زمان به یکی از آداب معنوی سفر حج تبدیل شده بود و کاروانهای حجگزاری که در مسیر سفر حج خود از عراق عبور میکردند، به زیارت این مشاهد مقدّسه، اهتمام و تقید داشتهاند.
سیرِ اجمالی ساخت و توسعه دو آستان علوی و حسینی در سدههای نخستین
قبور مطهّر امامان شیعه (ع) در عراق، اگرچه از همان ابتدا مورد توجه و زیارتگاه شیعیان بود؛ بعدها با ساخت گنبدها و بناهایی بر فراز آنها، که دستکم از نیمههای سده سوم آغاز شد و در سدههای بعدی به طور مکرر توسعه یافت، به تدریج به صورت ساختمانها و مجموعههای معماری بزرگ و شاخصی درآمدند و به موازات این توسعهها، به مقاصد زیارتی مهمّی، نه فقط برای شیعیان دوازدهامامی، بلکه برای پیروان دیگر فِرق و مذاهب اسلامی تبدیل شدند.
در خصوص قبر مطهّر امیر مؤمنان علی (ع) در نجف اشرف، باید گفت در برخی منابع شیعی متعلق به سدههای میانی، روایتی مبنی بر ساخت گنبد کوچکی برای آن به دستور هارونالرشید (خلافت: 170-193ق) گزارش شده (ر.ک: ابن طاووس، 2010م، ص273-274) و گاه حتی نخستین گنبد آرامگاهی ساختهشده در اسلام نیز به شمار آمده است؛ اما درباره اعتبار و اصالت تاریخی این گزارش، به دلایلی همچون اشاره نشدن به آن در هیچ یک از منابع تاریخی کهن و متقدّم و همچنین ساختار داستانی آن، تردید وجود دارد.
کهنترین گزارش تاریخی درباره ساخت گنبد برای قبور امام علی (ع) و امام حسین (ع)، گزارش ابواسحاق صابی (د 313ق) است که از ساخت بنا بر فراز این دو قبر به دستور محمد بن زید داعی علوی (مقتول در 287ق)، از علویان طبرستان، خبر داده و آن را نخستین بنای ساختهشده بر این قبور دانسته است (صابئ، 1977م، ص46-47). همین گزارش در برخی منابع بعدی نیز بازتاب یافته است (از جمله: خوارزمی، 1418ق، ج2، ص54).
ابن حوقل، از ساخت یا توسعه بارگاه علوی به دست ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان، حاکم شیعه موصل [در حد فاصل سالهای 293-301ق] خبر داده است (ابن حوقل، 1938م، ج1، ص240). منابع بعدی نیز از ساخت بارگاه امام علی (ع) به دستور عضدالدوله دیلمی (حکومت: 338-372ق) خبر دادهاند (مستوفی، 1378، ص32؛ دیلمی، 1429ق، ص387) که میتواند تکمیل ساخت یا توسعه بنای قبلی باشد.
ابن حوقل در نیمه سده چهارم، آستان علوی را دارای گنبدی بزرگ و مرتفع و حصاری مستحکم با چندین در، که با حصیرهای نفیس فرش، و با پارچههای نفیس پوشیده شده بود، توصیف کرده است (ابن حوقل، 1938م، ج1، ص240). اندرسبانی، عالم معتزلی اهل خوارزم، در سده ششم هجری نیز در کتاب الاربعینِ خود، به زیارت آستان علوی اشاره میکند و آن را به بارگاه سلطانِ باعظمتی که شرق و غرب را در تصرف دارد، تشبیه کرده است که در چشم مردمان، گرامیتر از این مشهد نیست و ازدحام مردم برای زیارت آن، با ازدحام آنان برای زیارت تربت رسول خدا (ص) برابری میکند (انصاری، 1395).
درباره تاریخ ساخت بنای اولیه بارگاه امام حسین (ع) اطلاع دقیقی در دست نیست و به نظر میرسد آنچه برخی متأخران درباره ساخت تربت یا گنبدی برای قبر مطهر به دست قبیله بنیاسد یا مختار ثقفی گفتهاند (الکلیدار، 1389، ص208)، فاقد اعتبار تاریخی است. بااینحال، دور از ذهن نیست که دستکم از سده دوم هجری، سقیفه (سایبان) یا بنای کوچکی بر قبر شریف وجود داشته است، چنانکه از روایتی از امام صادق (ع) درباره چگونگی زیارت امام حسین (ع) برمیآید (ابن قولویه، 1375، ص256).
بههرحال، چنانکه اشاره شد، نخستین گزارش تاریخی در این باره، گزارش ابواسحاق صابی مبنی بر ساخت گنبد برای قبر شریف به دستور محمد بن زید داعی علوی است (صابئ، 1977م، ص46-47). منابع بعدی نیز از ساخت ساختمان زیارتگاه به دستور عضدالدوله دیلمی سخن گفتهاند (خوارزمی، 1418ق، ج2، ص54؛ مستوفی، 1378، ص32). ابن حوقل نیز در نیمه سده چهارم، از این آستان به «مشهد عظیم» تعبیر کرده است (ابن حوقل، 1938م، ج1، ص240).
بنابراین، شواهد تاریخی بیانگر آن است که دو آستان علوی و حسینی، در آغاز سده پنجم به دو مقصد زیارتی بزرگ و معتبر برای عموم مسلمانان تبدیل شده بود؛ تا جایی که امرا و پادشاهان و گاه حتی خلفای عباسی نیز به زیارت این دو آستان اهتمام داشتند. 1 همچنین از سدههای سوم و چهارم، گزارشهای تاریخی متعددی از انتقال جنازه بسیاری از رجال علمی برجسته، دولتمردان و حتی امرا و پادشاهان از مناطق دیگر به این دو آستان مقدس وجود دارد. 2
زیارت دو آستان علوی و حسینی در آینه لطائف الاذکار ابن مازه
لطائف الاذکار للحُضّار والسُّفّار، تألیف شمسالدین محمد بن عمر بخاری حنفی، معروف به ابن مازه (مقتول در 566ق) را میتوان کهنترین متن فارسی مستقل و شناختهشده در موضوع حج و حرمین شریفین دانست. مؤلف از رجال خاندان «ابن مازه» است که شماری از اعضای آن، رؤسا و فقهای بخارا در سده ششم هجری بودند. او این کتاب را پس از سفر حجش در 552 قمری، به درخواست مادرش که گویا از سادات علوی بوده، نگاشته است (ابن مازه، 1392، ص62).
ابن مازه در مقدمه کتاب، موضوع آن را «بیان مذهب سنّت و جماعت و کیفیت اوراد و وضو و صلوات و بعضی احکام آن و باز نمودن احکام مناسک و چگونگی شرایط زیارت و اِعلام کردن از تربت هر بزرگی از قبةالاسلام بخارا تا به مدینةالسلام» دانسته است (همانجا)؛ و چنانکه در این مقدمه اشاره میکند بخش عمدهای از محتوای کتاب، به شرح زیارتگاههای واقع در طول مسیر سفر حج، و همچنین بخش قابل توجهی به آداب و مناسک حج اختصاص دارد.
بر این اساس، میتوان موضوع لطائف الاذکار را در درجه نخست، راهنمانگاری حج دانست که مؤلف، آن را به مثابه راهنمایی مختصر، اما نسبتاً جامع برای سفر حج نگاشته و در عین حال، شرحی از آداب این سفر معنوی، از آغاز تا پایان آن، همراه با معرفی تربتهای اولیا و ائمه دین در طول مسیر، و مناسک حج و اماکن زیارتی حرمین شریفین، به دست داده است.
ابن مازه در بخش سوم کتاب، ضمن معرفی مهمترین زیارتگاههای موجود در شهرهای اصلی واقع در مسیر همچون بخارا، مرو، نیشابور، شهرری و بغداد، معمولاً زندگینامه مختصری از علما و مشایخ دارای زیارتگاه یا مدفون در گورستانهای این شهرها نیز به دست داده است. این امر میتواند شاهدی باشد بر آنکه زیارت مشاهد و قبور اولیا و مشایخ دین در شهرهای واقع در مسیرهای حج، در آن زمان به سنّتی در راستای آداب معنوی سفر حج تبدیل شده بود.
ابن مازه همچنین از «تربتِ مبارک» امیر مؤمنان علی (ع) در کوفه و «تربتِ با ضیاء» امام حسین (ع) در کربلا نیز یاد کرده است. او مزار امام علی (ع) را مسجدی «بس با راحت و آراسته» توصیف کرده است و با آنکه اهل سنت درباره محل دفن امیر مؤمنان (ع) اتفاق نظر نداشته و اقوال دیگری نیز مطرح کردهاند، ابن مازه در توجیه زیارت آستان مقدس علوی نوشته است:
فریضه حج، از ارکان و عبادات اصلی اسلام است و شوق مسلمانان به حجگزاری و زیارت حرم پیامبر (ص)، همواره عاملی بوده تا آنان به رغم دوری راه و سختیهای فراوان آن، رنج سفر را بخرند و از سرزمینهای دوردست به مقصد حجاز سفر کنند؛ سفری که احتمال وقوع هر حادثه غیر مترقّبهای در آن وجود داشت و گاه حتی بازگشتی برای آن متصوّر نبود.
مسلمانان، مسیرهای جغرافیایی متفاوتی را برای سفر حج طی میکردند؛ اما از مسیرهای اصلی و بسیار رایج، مسیر عراق بود که به ویژه از دوره خلافت عباسی (132-656ق)، با انتقال مرکز خلافت به بغداد، بیشتر مورد استفاده کاروانهای حج عراق و ایران و دیگر سرزمینهای شرقی خلافت اسلامی قرار داشت. مبدأ اصلی این مسیر، کوفه بود و معمولاً کاروانهای حج از شهرهای مختلف، با تجمع در این شهر، سفر را ادامه میدادند و با گذر از مسیر جبل (حائل امروزی) و بادیه عربستان، خود را به حرمین شریفین میرساندند (جعفریان، 1389، ص11-13).
همچنین حجگزاران و کاروانهای حج دیگر سرزمینهای اسلامی همچون اندلس، مغرب، شمال افریقا، مصر، شام و آناتولی از مسیرهای دیگری استفاده میکردند و در دورههای متأخر نیز مسیرهای دریایی از شبهقاره هند و قلمرو عثمانی، رواج چشمگیری یافت. در دورههای تاریخی مختلف، بسیاری از حجگزارانی که مسیر شام را برای رفت یا بازگشت خود به / از حجاز برمیگزیدند، علاقهمند بودند تا مسجدالاقصی در بیتالمقدس را که از سالهای نخست ورود مسلمانان به این منطقه به مکانی مقدس برای آنان تبدیل شده بود، زیارت کنند.
در عراق هم با ساخت بناهایی بر قبور مطهّر ائمه اهل بیت (ع) و توسعه چشمگیر آنها در دورههای بعدی، این قبور رفتهرفته به زیارتگاههای مهمی برای عموم مسلمانان تبدیل شد و از آنجا که شهرهایی همچون بغداد، کوفه و کربلا در مسیر کاروانهای حج یا نزدیک آن قرار داشتهاند، مشاهد مقدّسه ائمه (ع) در این شهرها، که معمولاً آنها را با عنوان «عتبات عالیات» میشناسیم، از مقصدهای زیارتی حجگزاران مسلمان بودهاند.
در این مقاله کوشیدهایم تا با استناد به شواهد و مدارک تاریخی متعدد، به اثبات این فرضیه بپردازیم که زیارت مشاهد امامان شیعه (ع) در عراق، و به ویژه دو آستان مقدس علوی و حسینی، به مرور زمان به یکی از آداب معنوی سفر حج تبدیل شده بود و کاروانهای حجگزاری که در مسیر سفر حج خود از عراق عبور میکردند، به زیارت این مشاهد مقدّسه، اهتمام و تقید داشتهاند.
سیرِ اجمالی ساخت و توسعه دو آستان علوی و حسینی در سدههای نخستین
قبور مطهّر امامان شیعه (ع) در عراق، اگرچه از همان ابتدا مورد توجه و زیارتگاه شیعیان بود؛ بعدها با ساخت گنبدها و بناهایی بر فراز آنها، که دستکم از نیمههای سده سوم آغاز شد و در سدههای بعدی به طور مکرر توسعه یافت، به تدریج به صورت ساختمانها و مجموعههای معماری بزرگ و شاخصی درآمدند و به موازات این توسعهها، به مقاصد زیارتی مهمّی، نه فقط برای شیعیان دوازدهامامی، بلکه برای پیروان دیگر فِرق و مذاهب اسلامی تبدیل شدند.
در خصوص قبر مطهّر امیر مؤمنان علی (ع) در نجف اشرف، باید گفت در برخی منابع شیعی متعلق به سدههای میانی، روایتی مبنی بر ساخت گنبد کوچکی برای آن به دستور هارونالرشید (خلافت: 170-193ق) گزارش شده (ر.ک: ابن طاووس، 2010م، ص273-274) و گاه حتی نخستین گنبد آرامگاهی ساختهشده در اسلام نیز به شمار آمده است؛ اما درباره اعتبار و اصالت تاریخی این گزارش، به دلایلی همچون اشاره نشدن به آن در هیچ یک از منابع تاریخی کهن و متقدّم و همچنین ساختار داستانی آن، تردید وجود دارد.
کهنترین گزارش تاریخی درباره ساخت گنبد برای قبور امام علی (ع) و امام حسین (ع)، گزارش ابواسحاق صابی (د 313ق) است که از ساخت بنا بر فراز این دو قبر به دستور محمد بن زید داعی علوی (مقتول در 287ق)، از علویان طبرستان، خبر داده و آن را نخستین بنای ساختهشده بر این قبور دانسته است (صابئ، 1977م، ص46-47). همین گزارش در برخی منابع بعدی نیز بازتاب یافته است (از جمله: خوارزمی، 1418ق، ج2، ص54).
ابن حوقل، از ساخت یا توسعه بارگاه علوی به دست ابوالهیجاء عبدالله بن حمدان، حاکم شیعه موصل [در حد فاصل سالهای 293-301ق] خبر داده است (ابن حوقل، 1938م، ج1، ص240). منابع بعدی نیز از ساخت بارگاه امام علی (ع) به دستور عضدالدوله دیلمی (حکومت: 338-372ق) خبر دادهاند (مستوفی، 1378، ص32؛ دیلمی، 1429ق، ص387) که میتواند تکمیل ساخت یا توسعه بنای قبلی باشد.
ابن حوقل در نیمه سده چهارم، آستان علوی را دارای گنبدی بزرگ و مرتفع و حصاری مستحکم با چندین در، که با حصیرهای نفیس فرش، و با پارچههای نفیس پوشیده شده بود، توصیف کرده است (ابن حوقل، 1938م، ج1، ص240). اندرسبانی، عالم معتزلی اهل خوارزم، در سده ششم هجری نیز در کتاب الاربعینِ خود، به زیارت آستان علوی اشاره میکند و آن را به بارگاه سلطانِ باعظمتی که شرق و غرب را در تصرف دارد، تشبیه کرده است که در چشم مردمان، گرامیتر از این مشهد نیست و ازدحام مردم برای زیارت آن، با ازدحام آنان برای زیارت تربت رسول خدا (ص) برابری میکند (انصاری، 1395).
درباره تاریخ ساخت بنای اولیه بارگاه امام حسین (ع) اطلاع دقیقی در دست نیست و به نظر میرسد آنچه برخی متأخران درباره ساخت تربت یا گنبدی برای قبر مطهر به دست قبیله بنیاسد یا مختار ثقفی گفتهاند (الکلیدار، 1389، ص208)، فاقد اعتبار تاریخی است. بااینحال، دور از ذهن نیست که دستکم از سده دوم هجری، سقیفه (سایبان) یا بنای کوچکی بر قبر شریف وجود داشته است، چنانکه از روایتی از امام صادق (ع) درباره چگونگی زیارت امام حسین (ع) برمیآید (ابن قولویه، 1375، ص256).
بههرحال، چنانکه اشاره شد، نخستین گزارش تاریخی در این باره، گزارش ابواسحاق صابی مبنی بر ساخت گنبد برای قبر شریف به دستور محمد بن زید داعی علوی است (صابئ، 1977م، ص46-47). منابع بعدی نیز از ساخت ساختمان زیارتگاه به دستور عضدالدوله دیلمی سخن گفتهاند (خوارزمی، 1418ق، ج2، ص54؛ مستوفی، 1378، ص32). ابن حوقل نیز در نیمه سده چهارم، از این آستان به «مشهد عظیم» تعبیر کرده است (ابن حوقل، 1938م، ج1، ص240).
بنابراین، شواهد تاریخی بیانگر آن است که دو آستان علوی و حسینی، در آغاز سده پنجم به دو مقصد زیارتی بزرگ و معتبر برای عموم مسلمانان تبدیل شده بود؛ تا جایی که امرا و پادشاهان و گاه حتی خلفای عباسی نیز به زیارت این دو آستان اهتمام داشتند. 1
برای نمونه، ابوکالیجار مرزبان بن سلطانالدوله بویهی (حکومت: 415-440ق)، سال 436 قمری دو آستان مقدس علوی و حسینی را زیارت کرده است (ابن اثیر، 1979م، ج9، ص525). ملکشاه سلجوقی (حکومت: 465-485ق) به همراه وزیرش نظامالملک (مقتول در 485ق)، سال 479 قمری به زیارت آستان حسینی مشرّف شده است (سبط ابن جوزی، 2013م، ج19، ص407). خلیفه عباسی مستنصر بالله (خلافت: 623-640ق) نیز به زیارت دو آستان علوی و حسینی میرفته است (همو، ج22، ص376).
از میان گزارشهای تاریخی فراوان در این باره، صرفاً برای مثال اشاره میشود به انتقال جنازه و دفن عضدالدوله دیلمی (د 373ق) (ابن جوزی، 1992م، ج14، ص300)، بدر بن حسنویه (مقتول در 405ق) (ابن اثیر، 1979م، ج9، ص248) و بدرالدین لؤلؤ (د 657ق) حاکم موصل (ابن دقماق، 1999م، ص257) در آستان امام علی (ع) یا انتقال جنازه و دفن ابوالعباس ضُبّی (د 398ق) وزیر فخرالدوله دیلمی (ابن جوزی، 1992م، ج15، ص398) و مجدالملک براوستانی (مقتول در 492ق) وزیر برکیارق سلجوقی (رازی قزوینی، 1391، ص92 و 236) در آستان امام حسین (ع).
زیارت دو آستان علوی و حسینی در آینه لطائف الاذکار ابن مازه
لطائف الاذکار للحُضّار والسُّفّار، تألیف شمسالدین محمد بن عمر بخاری حنفی، معروف به ابن مازه (مقتول در 566ق) را میتوان کهنترین متن فارسی مستقل و شناختهشده در موضوع حج و حرمین شریفین دانست. مؤلف از رجال خاندان «ابن مازه» است که شماری از اعضای آن، رؤسا و فقهای بخارا در سده ششم هجری بودند. او این کتاب را پس از سفر حجش در 552 قمری، به درخواست مادرش که گویا از سادات علوی بوده، نگاشته است (ابن مازه، 1392، ص62).
ابن مازه در مقدمه کتاب، موضوع آن را «بیان مذهب سنّت و جماعت و کیفیت اوراد و وضو و صلوات و بعضی احکام آن و باز نمودن احکام مناسک و چگونگی شرایط زیارت و اِعلام کردن از تربت هر بزرگی از قبةالاسلام بخارا تا به مدینةالسلام» دانسته است (همانجا)؛ و چنانکه در این مقدمه اشاره میکند بخش عمدهای از محتوای کتاب، به شرح زیارتگاههای واقع در طول مسیر سفر حج، و همچنین بخش قابل توجهی به آداب و مناسک حج اختصاص دارد.
بر این اساس، میتوان موضوع لطائف الاذکار را در درجه نخست، راهنمانگاری حج دانست که مؤلف، آن را به مثابه راهنمایی مختصر، اما نسبتاً جامع برای سفر حج نگاشته و در عین حال، شرحی از آداب این سفر معنوی، از آغاز تا پایان آن، همراه با معرفی تربتهای اولیا و ائمه دین در طول مسیر، و مناسک حج و اماکن زیارتی حرمین شریفین، به دست داده است.
ابن مازه در بخش سوم کتاب، ضمن معرفی مهمترین زیارتگاههای موجود در شهرهای اصلی واقع در مسیر همچون بخارا، مرو، نیشابور، شهرری و بغداد، معمولاً زندگینامه مختصری از علما و مشایخ دارای زیارتگاه یا مدفون در گورستانهای این شهرها نیز به دست داده است. این امر میتواند شاهدی باشد بر آنکه زیارت مشاهد و قبور اولیا و مشایخ دین در شهرهای واقع در مسیرهای حج، در آن زمان به سنّتی در راستای آداب معنوی سفر حج تبدیل شده بود.
ابن مازه همچنین از «تربتِ مبارک» امیر مؤمنان علی (ع) در کوفه و «تربتِ با ضیاء» امام حسین (ع) در کربلا نیز یاد کرده است. او مزار امام علی (ع) را مسجدی «بس با راحت و آراسته» توصیف کرده است و با آنکه اهل سنت درباره محل دفن امیر مؤمنان (ع) اتفاق نظر نداشته و اقوال دیگری نیز مطرح کردهاند، ابن مازه در توجیه زیارت آستان مقدس علوی نوشته است:
در کتب آوردهاند که بسیار بزرگان، برآناند که قالب عزیز او در همان مشهد است، و دوستی و بزرگی، از یکی از بزرگان بغداد نقل میکرد که گفت هیچ فرزند نباشد که تربت پدر خویش نیابد و از بعد امیرالمؤمنین علی ـ رضی الله عنه و عن اولاده ـ جمله فرزندان و اهل بیت به زیارت پدر و جدّ خویش اینجا آمدهاند؛ و اگر در آن مشهد نباشد، چون به نیاز و صدق زیارت کنند، به مقصود برسند (همان، ص156).
ابن مازه درباره امام حسین (ع) گفته است که «منقبت او را نهایت نیست، و بس بود کی این شوق و بزرگواری کی پارهای باشد از جگر مصطفی»؛ و زیارت آن حضرت را «امیدوارترین زیارت در این راه» دانسته است. او آستان حسینی را «مشهدی عظیم با نور و آراسته» توصیف، و به محل شهید شدن امام (ع) و دیگر فرزندان و شهدای کربلا و مزار حضرت عباس (ع) اشاره کرده است که: «امید است کی حقّ ـ سبحانه و تعالیـ آنجا دعا را رد نکند، و از دوزخ و نفس امّاره آزادی کرامت فرماید» (همان، ص157).
زیارت عتبات عالیات در سفرهای حجِ دورههای بعدی
در سدههای بعدی، رجال و عالمان دینی دیگری، به ویژه از ناحیه خراسان میشناسیم که در مسیر سفر حج خود، دو مشهد علوی و حسینی و مزارات ائمه مذاهب و مشایخ صوفیه را در بغداد زیارت کردهاند. یک نکته درباره شماری از این عالمان، آن است که آنها زیارت عتبات را گاه صرفاً در مسیر رفت (یا بالعکس) انجام میدادهاند و برای بازگشت (یا بالعکس)، مسیر شام را با گذر از شهرهایی همچون بیتالمقدس، دمشق و حلب انتخاب میکردند تا به این صورت، به سنّت زیارت مسجدالاقصی عمل کرده و در عینحال، از مراکز علمی شهرهای شام بازدید، و با علمای ساکن آنها دیدار کرده باشند.
از میان این شخصیتها میتوان به خواجه محمد پارسا (د 822ق)، صوفی مشهور نقشبندی اشاره کرد. او در رساله مزارات خود، به معرفی مختصر زیارتگاههای مشهور شهرهای مهم شام و عراق شامل بیتالمقدس، الخلیل، دمشق و بغداد پرداخته و ضمن آن، به مشاهد ائمه شیعه یعنی امام موسی و جواد (ع)، مشهد امیر المؤمنین (ع) و «دشت کربلا» اشاره کرده است (پارسا، 2011م، ص165-166).
یک نکته مهم درباره این رساله، آن است که خواجه پارسا در پایان رساله، آداب بازگشت و ختم سفر حج را ذکر کرده و به حجگزاران توصیه کرده است که در زمان گذشتن از این شهرها، این مزارات را زیارت کنند؛ «زیرا که این بلاد، اعظمِ بلاد و این مزارات، اشرفِ مزارات است» (همانجا). این امر نشان میدهد، چنانکه در لطائف الاذکارِ ابن مازه نیز شاهد بودهایم، سنّت زیارت قبور ائمه و مشایخ دین، در راستای آداب سفر حج مطرح شده است.
شخصیت برجسته دیگر، نورالدین عبدالرحمان جامی (د 898ق)، ادیب و سراینده مشهور فارسیزبان است که همچون خواجه پارسا، از مشایخ طریقت نقشبندیه بوده. جامی در مسیر سفر حج خود در 877 قمری، چهار ماه در بغداد اقامت کرد و به زیارت دو مشهد مقدس علوی و حسینی مشرّف شد و قصیدههایی در مدح این دو بارگاه سرود. او پس از ادای فریضه حج، مسیر شام را برای بازگشت به وطنش هرات برگزید (برای آگاهی بیشتر درباره سفر حج جامی ر.ک: موسوی مقدم تربتی، 1393، ص146-160).
از دوره قاجار، سفرنامههای حجِ فارسی فراوانی از نویسندگان ایرانی، که بیشتر از رجال و دولتمردان و بعضاً نیز از اهل علم و فضل بودند، باقی مانده است که شماری از آنها در مسیر رفت یا بازگشت خود عتبات عالیات عراق را زیارت کردهاند. 3
از سفرنامههای ایرانیانی که نویسندگان آنها در مسیر سفر حج خود به زیارت عتبات عالیات عراق مشرّف شدهاند، میتوان از سفرنامه مکه سیفالدوله (سال 1279ق)، سفرنامه مکه عصمتالسلطنه (سال 1297ق)، سفرنامه حج محمدابراهیم مشتری طوسی (سال 1297ق)، سفرنامه مکه میرزاعبدالحسینخان افشار رومی (سال 1299ق)، سفرنامه مکه ملاابراهیم کازرونی (سال 1315ق)، مسالک السالکین اثر کیکاووس میرزا، و سفرنامه حج و عتبات سیدمحمدحسین تقوی قزوینی نام برد.
از نمونههای سفرنامههای فارسی شیعیان هندی، میتوان به روزنامچه سفر هند اثر فیروز علی حیدرآبادی (سال 1279-1280ق) و منازل قمریه فی سوانح سفریه اثر علیحسین بن سید خیراتعلی (سال 1289ق) اشاره کرد.
بااینحال، شاید نتوان زیارت همه این نویسندگان را مشمول چنین سنّتی دانست؛ زیرا به نظر میرسد تصمیم به زیارت عتبات برای این نویسندگان، تا حدود زیادی بر مبنای تصمیم شخصی آنان بوده است؛ نه بر اساس سنّتی که کاروانهای حج مقید به ادای آن باشند. زیرا به طور کلی در این دوره، ایرانیان و گاه شیعیان هندی، تعاملات علمی، فرهنگی و اجتماعی گستردهای با عتبات داشتهاند و سفرهای فراوانی، صرفاً به قصد زیارت عتبات و بدون انجام سفر حج داشتهاند. وجود سفرنامههای فراوان دیگری که نویسندگان آنها، مسیرهای دیگری را ـ بدون زیارت عتبات ـ برای سفر حج خود برگزیدهاند، میتواند مؤید این مدعا باشد. 5
از نمونههای مهم این سفرنامهها میتوان از سفرنامه حج منصور (سال 1285-1286)، هدایة الحجاج اثر سیدمحمدرضا طباطبایی تبریزی (سال 1296ق)، سفرنامه مکه حسامالسلطنه (سال 1297ق)، سفرنامه مکه محمدحسین فراهانی (سال 1302ق) و تحفة الحرمین اثر معصومعلیشاه نایبالصدر شیرازی (سال 1305ق) یاد کرد.
با این همه، به نظر میرسد سنّت زیارت عتبات عالیات در راستای سفر حج، تا دوره متأخری برای کاروانهای حجگزار سرزمینهای اسلامی دیگری، به ویژه زائران ناحیه خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، همچنان ادامه داشته است. برای نمونه، از متون مهمی که این امر را نشان میدهد، باید به حجنامه منظوم، سروده شاعری نقشبندی از اهالی سمرقند به نام اللهیار صوفی (د 1133ق) اشاره کرد که در منظومه کوتاهش، به شرح و معرفی بسیار مختصر آداب حج و اماکن حرمین پرداخته است.
یک نکته مهم درباره این متن، آن است که سراینده در پایان منظومهاش، حجگزارِ مخاطب را به زیارت تربت امام حسین (ع) در کربلا در مسیر بازگشت از مدینه منوره توصیه کرده؛ چنانکه در بخشی از آن سروده است (جعفریان، 1394، ص146):
وقتی که از مدینه بگردی به صد الم * شاید که وقت رجعت خود کربلا روی
آنجا حسین نام یکی شاهزاده است * با خاک او به آه و فغان و بُکا روی
از متون متأخر نیز سفرنامه بسیار مهمی که میتواند بر استمرار سنّت مورد نظر ما دلالت داشته باشد، سفرنامه ملا رحمتالله بن ملا عاشور بخارائی (د 1311ق)، موسوم به غرایب الخبر فی عجایب السفر است. 6
متن کامل این سفرنامه، به تصحیح استاد رسول جعفریان منتشر شده است. ر.ک: بخارایی، «غرایب الخبر فی عجایب السفر»، سفرنامههای حج قاجاری (پنجاه سفرنامه)، به کوشش رسول جعفریان، ج4، ص895-1037.
سفر حج ملا رحمتالله بخارائی در 1303 قمری آغاز شده و یک سال بعد به پایان رسیده. مسیر سفر وی به این صورت بوده که از بخارا به مشهد، و پس از زیارت حضرت امام رضا (ع)، به عشقآباد رفته و با گذر از دریای خزر به باکو، و از آنجا به استانبول، و از مسیر دریایی به اسکندریه، و از آنجا بندر جدّه در ساحل حجاز رفته و پس از ادای فریضه حج نیز به مدینه، و از آنجا از راه جبل به عراق رفته و به زیارت همه عتبات عالیات مشرّف شده است (بخارائی، 1389، ج4، ص897-898).
نکته قابل توجه در این باره، آن است که مؤلف در مسیر بازگشتش، با اینکه ابتدا از نزدیکی نجف عبور کرده، چنانکه خود نوشته، «از جهت تنگی فرصتِ زیارت اربعین حضرت سیدالشهداء»، به نجف فرود نیامده، راه خود را به کربلا ادامه داده و در هجدهم ماه صفر وارد این شهر شده است (همان، 1389، ص981). سپس در 28 صفر به زیارت حرم امام علی (ع) در نجف مشرّف شده و از آنجا به بغداد رفته و آستان امامین کاظمین (ع) و مزارات مشایخ بغداد همچون عبدالقادر گیلانی و ابوحنیفه را زیارت کرده و در پایان نیز به زیارت آستان سامرا مشرّف شده است (همان، 1389، ص990-999).
نکته مهم و قابل توجه دیگر آن است که مؤلف در سفرنامهاش اشاره کرده که در زمان رسیدن به منزلگاهی نزدیک نجف اشرف، یکی از سادات نجف با اشخاص دیگری به استقبال حجاج آمدند و نامههایی را که از بخارا برایشان رسیده بود، به آنها تحویل دادند که در این نامهها، سلامت پادشاه بخارا و آبادی مملکت به اطلاع حجگزاران رسیده بود و باعث خرسندی و خاطر جمعیشان شده بود (همان، 1389، ص981).
به باور نگارنده، این نکته بسیار مهم، میتواند دلالت داشته باشد بر آنکه بازگشت کاروانهای حجگزار از بخارا و شاید شهرهای دیگر آسیای میانه به عراق و ورود آنان به نجف، بر اساس سنّت ثابت و مستمری انجام میشده است؛ چنانکه نامهها از بخارا به اشخاص معینی در نجف میرسیده تا آنان به دست همشهریان حجگزار خود برسانند. بر این اساس میتوان گفت که رسم و سنّت زیارت عتبات عالیات، از دیرباز تا دوره متأخر، به ویژه میان کاروانهای حجگزار منطقه آسیای میانه و شهرهای آن همچون بخارا و سمرقند، ادامه یافته بود.
اسناد خطی مصوّر (طومارهای زیارتی)
افزون بر متون مکتوب، نمونههایی از اسناد خطی تصویری مرتبط با سفرهای حج وجود دارد که در آنها تصاویر دو آستان علوی و حسینی و گاه دیگر عتبات و زیارتگاههای مهم عراق، کنار تصاویر مسجدالحرام و مسجدالنبی و گاه دیگر اماکن مقدس حرمین شریفین ترسیم شده است. این اسناد، عمدتاً طومارهای گواهینامه حج یا طومارهای زیارتی و گاه حتی پوسترهای زیارتی را شامل میشود.
طومار گواهینامه حج، سندی قانونی بود که در گذشته با هدف تصدیق و گواهی حجگزاری و ادای مناسک مختلف حج و عمره و اعمال آن برای برخی اشخاص تهیه و صادر میشد. این گواهینامهها بیشتر به شکل طومارهایی حاوی نقاشیها و نگارههایی از مساجد و اماکن مقدس حرمین شریفین و گاه دیگر مکانهای مقدس بودند. البته بعدها شماری از این طومارها به شکل تکبرگهای خطی و در دوره متأخر نیز به شکل برگههای چاپی، برای عرضه عمومیتر تهیه میشدند.
قدیمیترین نمونههای شناختهشده و باقیمانده از طومارهای گواهینامه حج، امروزه در موزه «هنر ترک و اسلام» در استانبول نگهداری میشود. این طومارها میان مجموعهای از آثار قدیمی، در 1893 میلادی در جریان بازسازی مسجد اموی دمشق و پس از آتشسوزی ویرانگر آن، شناسایی و سپس به استانبول فرستاده شدند. قدمت آنها به دورههای سلجوقی، ایوبی و مملوکی باز میگردد و تاریخ قدیمیترین آنها 476 قمری، و جدیدترین آنها 710 قمری است.
اما از میان این طومارها، قدیمیترین نمونه مصوّر، قطعهای است مربوط به 589 قمری و بیشتر نمونههای تاریخدار دیگر نیز مربوط به پس از سال 608 قمری و متعلق به دوره خلافت الناصر لدینالله عباسی (حکومت: 575-622ق) است. اماکنی که تصاویر آنها در بیشتر طومارهای موجود ترسیم شدهاند، عبارتاند از: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مشاعر مقدّسه مکه (شامل عرفات، مزدلفه و منا) و همچنین مسجدالاقصی در بیتالمقدس (برای اطلاع تفصیلی ر.ک: Aksoy and Milstein, 2000, p.101-134).
نکته مهم درباره طومارهای مصوّر موجود در موزه هنر ترک و اسلام، وجود تصویر مسجدالاقصی است که با سنّت زیارت این مسجد برای حجگزاران مسلمان ارتباط دارد و وجود چنین سنّتی را به عنوان بخشی از آداب سفر حج برای کاروانهایی که از مسیر شام راهی حرمین شریفین میشدند، نشان میدهد.
اما نمونه بسیار مهمّ در ارتباط با موضوع این مقاله، طومار زیارتی موجود در موزه «هنر اسلامی» دوحه قطر است که از دوره تیموری، به تاریخ 21 محرّم 837 قمری و متعلق به شخصی به نام سید یوسف بن سید شهابالدین ماوراءالنهری است. وی این طومار را به عنوان گواهینامه حجگزاری خود و نیز زیارت حرمهای مقدس فراهم آورده است (برای اطلاع تفصیلی ر.ک: Chekhab-Abudaya, 2016, p.345-407).
از متن طومار، برداشت میشود که صاحب آن، درویشی از ماوراءالنهر و پیرو اهل سنّت، اما با گرایشهای شیعی و علاقهمند به دوازده امام بوده که در آن دوره، این نوعِ گرایش، رواج فراوانی در ایران و خراسان داشته است (برای آگاهی اجمالی در این باره ر.ک: جعفریان، 1388، ص840-850)؛ چنانکه در حواشی طومار، هم اسامی خلفای راشدین و هم اسامی دوازده امام و همچنین تکرار دو نام «محمد ـ علی» به چشم میخورد.
همچنین در متن طومار آمده است که سیدیوسف ماوراءالنهری، «زیارت چهار حرم و دو مشهد را دریافته» است. بر مبنای همین تعبیر، در این طومار شش مکان مقدس تصویرپردازی شدهاند که به ترتیب عبارتاند از: مسجدالحرام در مکه مکرّمه (به انضمام «مسعی»)، مسجدالنبی در مدینه منوّره، حرم حضرت ابراهیم (ع) در شهر الخلیل، مسجدالاقصی در بیتالمقدس، مشهد امیر المؤمنین (ع) در نجف و مشهد امام حسین (ع) در کربلا.
درواقع، همانگونه که وجود تصویر مسجدالاقصی در نمونههای کهن طومارهای گواهینامه حج در موزه هنر ترک و اسلام، ارتباط زیارت این مسجد مقدّس با سفرهای حج مسلمانان مناطق دیگر را نشان میدهد و همچنین تصویر این مسجد و تصویر حرم ابراهیم خلیل (ع) در طومار موزه قطر نیز ترسیم شده است، وجود تصاویر دو مشهد علوی و حسینی در همین طومار، به وضوح بر ارتباط سنّت زیارت این دو آستان مقدس با سفرهای حج حاجیان خراسان و ماوراءالنهر دلالت دارد.
از دورههای متأخر، نمونههایی کاملاً شیعی از طومارهای زیارتی مصوّر میشناسیم که اگرچه به طور کلی برگرفته از طومارهای گواهینامه حج است، اما برای گواهی حجگزاری شخص خاصی صادر نشده و نشاندهنده سفر دینی و معنوی حج، همراه با زیارت مهمترین بارگاهها و زیارتگاههای شیعه است و سیری از مقصدهای زیارتی این سفر را به تصویر کشیده است که گاه از مشهد مقدس تا مکه مکرمه را شامل میشود.
ازاینرو، در چنین طومارهایی، کنار تصاویر مهمترین اماکن مقدس حرمین همچون مسجدالحرام و مسجدالنبی و گنبد ائمه بقیع، تصاویر عتبات عالیات عراق و شمار دیگری از مهمترین زیارتگاههای شیعی همچون مسجد کوفه، مزار حضرت عباس (ع)، مزار طفلان مسلم، مزار حضرت معصومه در قم، مزار حضرت عبدالعظیم و در پایان نیز قدمگاه امام رضا (ع) در نیشابور و آستان مقدس رضوی در مشهد نیز ترسیم شده است.
از قدیمیترین نمونههای شناختهشده طومارهای زیارتی مصوّر شیعی، طومار موسوم به «نیبور» است که قدمت آن به حدود سال 1178-1179 هجری / 1765 میلادی میرسد و آن را کارستن نیبور 7
Carsten Niebuhr
تصاویر زیارتگاهها در این طومار، از كوه صفا و مروه و مسجدالحرام آغاز میشود و به بارگاه امام رضا (ع) در مشهد ختم میشود. حد فاصل آنها نیز تصاویر مهمترین زیارتگاههای شیعی عراق شامل حرم امام علی (ع)، مسجد کوفه، حرم امام حسین (ع)، حرم حضرت عباس (ع)، مزار حرّ ریاحی، مزار طفلان مسلم، حرم امامین کاظمین (ع)، حرم امامین عسکریین (ع) و سرداب غیبت امام زمان (عج) در سامرا به تصویر کشیده شده است.
اما نمونه متأخرتر و بسیار مهم دیگر، طومار زیارتی چاپ سنگی موجود در مجموعهای شخصی در کیلوآ 8
Kailua
به نظر میرسد اسناد تصویریای همچون طومارهای گواهینامههای حج و طومارهای زیارتی شیعی، که افزون بر تصاویر اماکن مقدس حرمین، تصاویر عتبات عالیات به ویژه حرم امام علی (ع) و امام حسین (ع) را نیز در بر دارند و دستکم از سده نهم هجری، چندین نمونه مهم از آنها شناخته شدهاند، میتواند کنار متون تاریخی مکتوب، به عنوان شواهد مهمی برای پیوستگی زیارت عتبات عالیات با سفرهای حج، تفسیر و در نظر گرفته شوند.
طواف دادن جنازههای انتقالی به حرمین در مشهدین
در منابع تاریخی، گاه گزارشهای مهمی از انتقال جنازههای برخی حاکمان و دولتمردان برای دفن در حرمین شریفین گزارش شده است که این جنازهها را در میانه راه، در «مشهدین» یعنی دو مشهد مقدس امام علی (ع) و امام حسین (ع) طواف دادهاند. مهمترین آنها، گزارش انتقال جنازه جمالالدین اصفهانی، معروف به «وزیرِ جواد» (د 559ق)، وزیر برجسته و مشهور دوره آلزنگی موصل است. 9
جواد اصفهانی، منصب وزارت دو تن از پادشاهان خاندان آلزنگی موصل یعنی سیفالدین غازی بن عمادالدین زنگی (حکومت: 541-544ق) و برادر وی قطبالدین مودود بن زنگی (حکومت: 544-564ق) را عهدهدار بود.
جواد اصفهانی از دولتمردانی بود که در زمان حیاتش کارهای خیر و خدمات عمرانی فراوانی در حرمین شریفین صورت داده و در مقابل مقبره پیامبر (ص) در مدینه، رباط و مقبرهای اختصاصی برای خود ساخته بود. پس از درگذشتش، وی را نزدیک قبر «فتح کاری»، از صوفیان سدههای اولیه اسلامی، به خاک سپردند و پس از یک سال، در 560 قمری، بنا بر وصیت وی، جنازهاش را به مدینه انتقال دادند و در مقبره اختصاصیاش دفن کردند (ابن اثیر، 1979م، ج11، ص306-307).
مورخان گزارش دادهاند که در مسیر انتقال جنازه جواد اصفهانی به حرمین، که با آداب دینی و تشریفات فراوان برگزار شد، تابوت وی را در «مشهدین» یعنی دو مشهد امام علی (ع) و امام حسین (ع) در کوفه (نجف) و حائر (کربلا) طواف دادند. پس از ورود آن به حجاز نیز آن را بالای کوه عرفات و سپس به منا و مکه بردند (سبط ابن جوزی، 1907م، ص155؛ همو، 2013م، ج21، ص50؛ فاسی، 1986م، ج2، ص215-216) و چند بار گرد کعبه طواف دادند و سپس به مدینه منتقل کردند (ابن خلّکان، بیتا، ج5، ص145).
شاهد دیگر در این باره، گزارش انتقال جنازه مظفّرالدین کوکبری (د 630ق) ـ حاکم شهر اِربل (اَربیل امروزی در کردستان عراق) ـ است. او وصیت کرده بود پس از مرگ، جنازهاش را به حرمین انتقال دهند و در گنبدی دفن کنند که در زمان حیاتش برای خود در پای جبلالرحمه در عرفات ساخته بود؛ اما در 631 قمری، که جنازهاش را با کاروان حج به سوی مکه فرستادند، به علت خشکسالی شدید در آن سال، حجگزاران موفق به تکمیل و ادامه مسیر تا حجاز نشدند و به ناچار، به کوفه بازگشتند و جنازه کوکبری را در آستان امام علی (ع) به خاک سپردند (همان، بیتا، ج4، ص120).
نتیجهگیری
یافتههای این پژوهش، نشان میدهد که به دنبال ساخت و توسعه تدریجی مشاهد مقدّس ائمه شیعه (ع) در عراق از سده سوم هجری و توجه روزافزون مسلمانان به آنها، این مشاهد مقدّس به مقاصد زیارتی مهمی برای کاروانهای حجی که در مسیر خود از عراق عبور میکردند، تبدیل شد. در واقع، حجگزاران مسلمان، به طور ویژه به زیارت دو آستان علوی و حسینی در نجف و کربلا، به عنوان یکی از آداب معنوی سفر حج خود، تقید و اهتمام داشتند. برخی از آنها نیز در درجه دوم، به زیارت دو آستان مقدس امامین کاظمین (ع) در بغداد و امامین عسکریین (ع) در سامرا اهتمام میورزیدند.
شواهدی که این نظریه را تأیید میکند، طیف گوناگونی از مدارک تاریخی شامل گزارشهای منابع تاریخی، راهنمانگاریها و سفرنامههای حج و همچنین اسناد ترسیمی ـ تصویری (گواهینامههای حج و طومارهای زیارتی) را شامل میشود که هر یک از آنها به دورههای مختلفی، از جمله سدههای ششم، نهم، دوازدهم و چهاردهم هجری تعلق دارد و وجود این طیف گسترده از مدارک، رواج این سنّت و پیوستگی تاریخی آن را دستکم از سده ششم تا دورهای متأخر که سفر حج هنوز از مسیرهای زمینی و دریایی انجام میشد، نشان میدهد.
همچنین بیشتر متون و شواهد باقیمانده، به حجگزارانی از شهرهای خراسان بزرگ و ماوراءالنهر مانند بخارا، سمرقند و هرات تعلق دارد که عموماً از اهل سنّت و بیشتر دارای گرایشهای صوفیانه بودهاند. این مسئله را میتوان شاهدی در نظر گرفت بر اینکه سنّت زیارت عتبات عالیات در مسیر حج، نزد مسلمانان این حوزه جغرافیایی، بیش از مردم دیگر سرزمینهای اسلامی رواج داشته است؛ هرچند شواهد دیگری (همچون گزارش انتقال جنازه جواد اصفهانی و طومارهای زیارتی شیعی)، نشاندهنده وجود این سنّت نزد مسلمانان حوزههای جغرافیایی دیگر نیز هست.
منابع
1. ابن اثیر، علی بن محمد (1979م)، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر.
2. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (1992م)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة.
3. ابن حوقل (1938م)، صورة الارض، لیدن، بریل.
4. ابن خلّکان، احمد بن محمد (بیتا)، وفیات الاعیان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دار صادر.
5. ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد (2010م)، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی (ع)، تحقیق محمد مهدی نجف، النجف، العتبة العلویة المقدسة.
6. ابن دقماق، ابراهیم بن محمد (1999م)، نزهة الانام فی تاریخ الاسلام، تحقیق سمیر طبّارة، بیروت، المکتبة العصریة.
7. ابن قولویه، جعفر بن محمد (1375)، کامل الزیارات، تصحیح بهراد الجعفری، تهران، صدوق، چاپ اول.
8. ابن مازه، محمد بن عمر (1392)، لطائف الاذکار للحُضّار والسُّفّار، تصحیح رسول جعفریان، تهران، علم، چاپ اول.
9. انصاری، حسن (1395)، «حرم حضرت امیر در توصیف یک عالم معتزلی سده ششم قمری»، وبلاگ بررسیهای تاریخی: http://ansari.kateban.com/post/2876.
10. بخارائی، ملارحمتالله (1389)، «غرایب الخبر فی عجایب السفر»، سفرنامههای حج قاجاری (پنجاه سفرنامه)، به کوشش رسول جعفریان، تهران، علم.
11. پارسا، خواجه محمد (2011م)، «رساله مزارات»، تصحیح: عارف نوشاهی، Tasavvuf, 28.
12. جعفریان، رسول (1388)، تاریخ تشیع در ایران، تهران، علم، چاپ سوم.
13. ـــــــــــــــ (1389)، راه حج، تهران، زیتون سبز.
14. ـــــــــــــــ (1394)، «دو رساله در حج»، میقات حج، ش91.
15. خوارزمی، موفّق بن احمد (1418ق)، مقتل الحسین، تحقیق محمد السماوی، قم، انوار الهدی.
16. دیلمی، حسن بن محمد (1429ق)، ارشاد القلوب، قم، ذویالقربی.
17. رازی قزوینی، عبدالجلیل (1391)، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض نواقض الروافض (معروف به: نقض)، تصحیح میرجلالالدین محدّث ارموی، به کوشش محمدحسین درایتی، قم، مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، تهران، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
18. سبط ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی (1907م)، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان (495-654ق)، چاپ فاكسیمیله، Introduction: James Richard Jewett, Chicago, The University of Chicago Press.
19. ـــــــــــــــ (2013م)، مرآة الزمان فی تواریخ الاعیان، دمشق، دار الرسالة العالمیة.
20. صابئ، ابراهیم بن هلال (1977م)، المنتزَع من کتاب التاجی، تحقیق محمد حسین الزبیدی، عراق، وزارة الاعلام.
21. فاسی، محمد بن احمد (1986م)، العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، تحقیق فؤاد سید، بیروت، مؤسسة الرسالة.
22. الکلیدار، عبدالجواد (1389)، تاریخ کربلا و حائر حسینی، ترجمه مسلم صاحبی، تهران، مشعر.
23. مارزولف، اولریش، با همکاری ر. زنهاری (1392)، «از مکه تا مشهد: طومار تصویری از سفر زیارتی شیعی در دوران قاجار»، نامه بهارستان، دوره جدید، ش2.
24. مستوفی، حمدالله بن ابیبکر (1378)، نزهة القلوب، به کوشش سیدمحمد دبیرسیاقی، قزوین، طه، چاپ دوم.
25. موسوی مقدم تربتی، مهناز (1393)، حج از سقوط حکومت ایلخانان تا پایان حکومت تیموریان، تهران، مشعر، چاپ اول.
26. Chekhab-Abudaya, Mounia, Am élie Couvrat Desvergnes, and David J. Roxburgh (2016), "Sayyid Yusuf’s 1433 Pilgrimage Sc roll (Ziyārātnāma) in the Collection of the Museum of Islamic Art, Doha", Muqarnas, 33.
27. Aksoy, Şule and Milstein, Rachel (2000), "A Collection of Thirteenth-Century Illustrated Hajj Certificates", M. Uğur Derman 65th Birthday Festschrift, Istanbul.
27. Aksoy, Şule and Milstein, Rachel (2000), "A Collection of Thirteenth-Century Illustrated Hajj Certificates", M. Uğur Derman 65th Birthday Festschrift, Istanbul.
- برای نمونه، ابوکالیجار مرزبان بن سلطانالدوله بویهی (حکومت: 415-440ق)، سال 436 قمری دو آستان مقدس علوی و حسینی را زیارت کرده است (ابن اثیر، 1979م، ج9، ص525). ملکشاه سلجوقی (حکومت: 465-485ق) به همراه وزیرش نظامالملک (مقتول در 485ق)، سال 479 قمری به زیارت آستان حسینی مشرّف شده است (سبط ابن جوزی، 2013م، ج19، ص407). خلیفه عباسی مستنصر بالله (خلافت: 623-640ق) نیز به زیارت دو آستان علوی و حسینی میرفته است (همو، ج22، ص376).
- از میان گزارشهای تاریخی فراوان در این باره، صرفاً برای مثال اشاره میشود به انتقال جنازه و دفن عضدالدوله دیلمی (د 373ق) (ابن جوزی، 1992م، ج14، ص300)، بدر بن حسنویه (مقتول در 405ق) (ابن اثیر، 1979م، ج9، ص248) و بدرالدین لؤلؤ (د 657ق) حاکم موصل (ابن دقماق، 1999م، ص257) در آستان امام علی (ع) یا انتقال جنازه و دفن ابوالعباس ضُبّی (د 398ق) وزیر فخرالدوله دیلمی (ابن جوزی، 1992م، ج15، ص398) و مجدالملک براوستانی (مقتول در 492ق) وزیر برکیارق سلجوقی (رازی قزوینی، 1391، ص92 و 236) در آستان امام حسین (ع).
- از سفرنامههای ایرانیانی که نویسندگان آنها در مسیر سفر حج خود به زیارت عتبات عالیات عراق مشرّف شدهاند، میتوان از سفرنامه مکه سیفالدوله (سال 1279ق)، سفرنامه مکه عصمتالسلطنه (سال 1297ق)، سفرنامه حج محمدابراهیم مشتری طوسی (سال 1297ق)، سفرنامه مکه میرزاعبدالحسینخان افشار رومی (سال 1299ق)، سفرنامه مکه ملاابراهیم کازرونی (سال 1315ق)، مسالک السالکین اثر کیکاووس میرزا، و سفرنامه حج و عتبات سیدمحمدحسین تقوی قزوینی نام برد.
- از نمونههای سفرنامههای فارسی شیعیان هندی، میتوان به روزنامچه سفر هند اثر فیروز علی حیدرآبادی (سال 1279-1280ق) و منازل قمریه فی سوانح سفریه اثر علیحسین بن سید خیراتعلی (سال 1289ق) اشاره کرد.
- از نمونههای مهم این سفرنامهها میتوان از سفرنامه حج منصور (سال 1285-1286)، هدایة الحجاج اثر سیدمحمدرضا طباطبایی تبریزی (سال 1296ق)، سفرنامه مکه حسامالسلطنه (سال 1297ق)، سفرنامه مکه محمدحسین فراهانی (سال 1302ق) و تحفة الحرمین اثر معصومعلیشاه نایبالصدر شیرازی (سال 1305ق) یاد کرد.
- متن کامل این سفرنامه، به تصحیح استاد رسول جعفریان منتشر شده است. ر.ک: بخارایی، «غرایب الخبر فی عجایب السفر»، سفرنامههای حج قاجاری (پنجاه سفرنامه)، به کوشش رسول جعفریان، ج4، ص895-1037.
- Carsten Niebuhr
- Kailua
- جواد اصفهانی، منصب وزارت دو تن از پادشاهان خاندان آلزنگی موصل یعنی سیفالدین غازی بن عمادالدین زنگی (حکومت: 541-544ق) و برادر وی قطبالدین مودود بن زنگی (حکومت: 544-564ق) را عهدهدار بود.
پژوهشنامه حج و زیارت، شماره 8، پاییز و زمستان 1398، ص75-94.
يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۲
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .